در نشست «حکمت‌های عملی ایرانیان» مطرح شد

راه رهایی از انفعال معرفتی

گروه اندیشه/ مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت چهارمین نشست از سلسله نشست‌های «مبانی ایران‌شناختی پیشرفت» را با موضوع «حکمت‌های عملی ایرانیان» و با حضور دکتر قاسم پورحسن، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر سید جواد میری، جامعه‌شناس و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار کرد که در این هم‌اندیشی بر ضرورت رهایی از انفعال معرفتی در برابر نظام‌های دانش غربی و احیای سنت حکمی ایرانی به‌مثابه راهکاری برای حل مسائل امروز ایران تأکید شد.

حکمت ایرانی در علوم انسانی ما 
جایی ندارد
دکتر قاسم پورحسن در این نشست از تسلط نظریه‌های غربی بر فضای دانشگاهی ایران انتقاد کرد. به باور وی، این سیطره به حدی است که عملاً «حکمت ایرانی در علوم ‌انسانی جایی ندارد» و موجب غفلت از مباحث حکمی، فلسفی و عرفانی شرق در رشته‌هایی مانند فلسفه و جامعه‌شناسی شده است. او با استناد به آرای اندیشمندانی چون میشل فوکو و ادوارد سعید، این پدیده را تنها یک مسأله آکادمیک ندانست، بلکه آن را نشانه‌ای از «مغلوبیت معرفتی» و استیلای همه‌جانبه غرب بر نظام‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شرق قلمداد کرد. این سلطه باعث شده تا حکمت ایرانی، نه‌تنها در عرصه جهانی که حتی برای نسل امروز دانشگاهی ایران هم ناشناخته بماند. پورحسن در تعریف خود از حکمت ایرانی گفت:«اگر فلسفه را «تفکر آزاد عقلی بدون پیش‌داوری‌» بدانیم، حکمت ایرانی به معنای واقعی کلمه، فلسفه است. اما ویژگی متمایز آن، تأکید بنیادین بر اخلاق، دادگری و حیات جمعی است.» او با اشاره به دیدگاه ابن‌سینا توضیح داد که در این سنت فکری، «سعادت، فضیلت و اخلاق‌مندی» امری جدا از اجتماع دانسته نمی‌شود و همین نگاه جامع‌نگر بود که به فیلسوفانی مانند فارابی و ابن‌سینا امکان داد با تکیه بر حکمت عملی ایرانی، فلسفه‌ای مستقل و متناسب با نیازهای زمانه خود بنا نهند. پورحسن حکمت ایرانی را نه یک موضوع تاریخی منجمد که یک «نظام معرفتی فعال» خواند که می‌تواند در مواجهه با مسائل معاصر ایران به کار گرفته شود. به عقیده او، علت اصلی ناکامی علوم‌ انسانی در گره‌گشایی از چالش‌های جامعه ایران، عدم توجه به همین میراث و ناتوانی در «بازسازی آن به زبان روز» است. او این بازشناسی را یک «ضرورت فرهنگی» و یک «نیاز علمی و فلسفی» برای توسعه علمی و اجتماعی ایران دانست.
 
تجزیه معرفتی؛ عمده‌ترین بحران فکری عصر حاضر
دکتر سید جواد میری، «تجزیه معرفتی» را عمده‌ترین بحران بشر معاصر معرفی کرد، به طوری که جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، انسان‌شناسی و دیگر علوم، هر کدام به صورت جزیره‌ای جداگانه عمل می‌کنند و «وحدت معرفتی» در دانشگاه‌ها از بین رفته است و این امر مانع از شناخت جامع و همه‌جانبه پدیده‌های پیچیده انسانی می‌شود. 
دکتر میری، راه برون‌رفت از این بحران را در توجه به «حکمت» معرفی کرد. به باور او، حکمت برخلاف نظام‌های معرفتی مدرن که به تجزیه و تخصص‌گرایی افراطی دچار شده‌اند، نگاهی کل‌نگر و انسان‌شمول دارد و می‌تواند وحدت از دست‌ رفته معرفت را بازسازی کند. میری چالش‌های دنیای مدرن مانند فردگرایی افراطی و پوچ‌گرایی را تنها با «رویکرد حکمی» قابل مدیریت دانست و احیای آثار اندیشمندانی مانند علامه محمدتقی جعفری را گامی برای خروج از بحران‌های معرفتی جهان مدرن ارزیابی کرد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و چهل
 - شماره هشت هزار و هشتصد و چهل - ۳۱ شهریور ۱۴۰۴