چگونگی نابودی اسرائیل یک سؤال فرعی است!
ادامه از صفحه یک
مجموع موارد ذکر شده که دهها مورد دیگر را هم میتوان به آن اضافه کرد از جمله اتفاق تروریستی بزرگ و سرنوشت ساز پیجرها در لبنان که در سالروز آن هم هستیم، نویسنده را به یک نتیجهگیری واضح میرساند که این موجودیت (یعنی رژیم صهیونیستی) یک نظم حقوقی و ایدئولوژیکی است که بر اساس دروغ و با تظاهر به عنوان یک دموکراسی لیبرال بنا شده است که قادر به برقراری صلح با همسایگان و دیگران بر اساس حتی حداقل راهحلهای رضایتبخش نیست. اینجا جایی است که واقعیت عریان میشود!» نویسنده در حقیقت با مرور گذشته رفتاری اسرائیل ممکن نبودن صلح را با رژیم آپارتایدی اشغالگرِ سیری ناپذیر را گوشزد میکند. چیزی که امروزه با نام «اسرائیل بزرگ» بیشتر شنیده میشود.
همچنین با اشاره به نسل کشی در غزه و عدم توقف آن مینویسد: «به ناچار این سؤال را مطرح میکند که آیا افراد، یا جامعه جهانی، دیگر وظیفهای برای مشروع دانستن رژیم اسرائیلی دارند که دولتی را تولید کرده که تحت نظارت آن، جامعه انسانی در غزه در حال نابودی است؟ اینکه آیا کاری که اسرائیل انجام میدهد نسلکشی است یا نه، اساساً یک مشکل معنایی است. لذا اینکه آیا دولت اسرائیل حق وجود دارد، یک خطای دستهبندی است!»
نویسنده آمریکایی میخواهد بگوید و به ما یادآوری کند که آن ماهیتی که اکنون در بخشی از سرزمین تاریخی فلسطین تسلط حقوقی و نظامی پیدا کرده است که وزیرخارجه آمریکا را به تونلهایی زیر مسجدالاقصی میبرد، یا نمادی از بزرگترین اقدام تروریستی قرن را در ماکت طلایی به ترامپ هدیه میدهد و یا با همراهی واشنگتن به قطر حمله میکند، ماهیتی است که سؤال در مورد لزوم بودن یا نبودنش مسأله اصلی است!
این ماهیت باید نابود شود، مثل آلمان نازی و سؤال در خصوص شیوه نابودی این ماهیت سؤال فرعی است که برخی سعی دارند با پرداختن به آن، اصل مسأله را تغییر دهند و دیگران را به موضوعات حاشیهای و اتهاماتی چون یهود ستیزانه و... متهم کنند. سؤال در مورد ممکن نبودن نابودی یک رژیم به بهانههای حقوق بینالملل و... تلاشی برای به حاشیه بردن لزوم ماهیت کثیف، باطل ونژادپرستانه حکومت مستقر در بخشی از سرزمین بزرگ فلسطین است.

