پیامدهای اجتماعی و روانی جشنهای نمایشی پرزرقوبرق در فضای مجازی
ببینید، من چقدر خوشبختم!
مرجان قندی - گروه گزارش/ شبکههای اجتماعی در دنیای امروز نقش پررنگی در سبک زندگی افراد ایفا میکنند و برای بسیاری مرز میان زندگی خصوصی و نمایش عمومی آن، از میان رفته است. جشنها روزگاری در جمع و چهاردیواریهای خانوادگی برگزار میشدند، اما حالا بلاگرها و اینفلوئنسرها و به تأسی از آنها، برخی افراد و خانواده ها با برگزاری جشن ها و دورهمیهای پرزرقوبرق، نهتنها لحظات و اتفاقات شیرین زندگی را به صورت خانوادگی جشن میگیرند، بلکه آن را به یک پروژه رسانهای تبدیل میکنند. مناسبتهایی مثل سالگرد ازدواج و یا جشن تعیین جنسیت که در فرهنگ غربیها رواج دارد به فرصتی برای نمایش تجمل و جذب مخاطب تبدیل شده است که هر بار با انتشار کلیپهایی از این نوع جشنها موجی از واکنشها در فضای مجازی به راه میافتد.م-ه یکی از خردسالانی است که با حمایت مادرش به یکی از چهرههای شناختهشده در اینستاگرام تبدیل شده است. تولد ۴ سالگی او با دکورهای فانتزی، لباسهای پرزرقوبرق و حضور چهرههای مجازی، نهتنها یک جشن کودکانه، بلکه یک شوی رسانهای بود. کلیپهای این مراسم در مدت کوتاهی هزاران بار دیده شدند و واکنشهای متفاوتی را برانگیختند؛ از تحسین تا انتقاد. فضای مجازی پر شد از نظرات متضاد. برخی کاربران این جشن را نمادی از عشق و توجه والدین میدانند، در حالی که گروهی دیگر آن را نمایشی از تجملگرایی و فاصله گرفتن از واقعیتهای جامعه توصیف میکنند. یکی از کاربران زیر پست عکسهای تولد نوشته است: «این دیگه تولد نیست، فشنشو بچههاست!» و دیگری کامنت گذاشته است: «کاش شادی بچهها به جای دوربین، با دل خانواده ثبت بشه.»
در مراسم دیگری بلاگری جشن تعیین جنسیت فرزند دوم خود را در یک باغ تالار خصوصی برگزار کرده است. میهمانان با لباسهای رسمی، دکورهای صورتی و آبی و فیلمبرداری حرفهای در فضایی شبیه به مراسم عروسی حضور دارند. لحظه اعلام جنسیت با افکتهای دود رنگی و موسیقی هیجانی همراه میشود. این مراسم هم در فضای مجازی بازتاب گستردهای داشت و واکنشهای زیادی را برانگیخت. در این مورد هم برخی این مراسمها را نمادی از شادی و خلاقیت میدانند، اما بسیاری دیگر آن را نمایشی از تجملگرایی بیدلیل توصیف میکنند. یکی از کاربران دراین باره نوشته است: «این جشن فقط شوی شخصی بلاگرهاست!»
طبق گفته یکی از برگزارکنندگان تشریفات مجالس، هزینههای جشن تعیین جنسیت گاهی با یک مراسم عروسی برابری میکند. اجاره لوکیشن خاص مثل باغ یا تالار، دکورهای حرفهای، لباسهای خاص، پذیرایی، کیکهای سفارشی و فیلمبرداری حرفهای، مجموعاً میتواند به صدها میلیون تومان برسد. برای مثال، در یک مراسم جشن تعیین جنسیت، اجاره یک لوکیشن خاص، بین 20 تا 30 میلیون تومان هزینه دارد.
دکورهای حرفهای شامل بادکنکآرایی، گلآرایی و نورپردازی ویژه، چیزی حدود 15 تا 25 میلیون تومان آب میخورد. لباسهای خاص برای والدین و کودک، پذیرایی با فینگرفودهای لوکس، کیکهای چندطبقه سفارشی و تیم فیلمبرداری حرفهای با تدوین کلیپهای اینستاگرامی، مجموعاً هزینهای بین 60 تا 100 میلیون تومان را رقم میزنند.
انگیزههای پنهان پشت جشنها
دکتر فردین فرمانی، روانشناس، درباره انگیزههای روانی پشت جشنهای پرزرقوبرق مانند تعیین جنسیت یا تولدهای لاکچری و... توضیح میدهد: «این نوع جشنها میتوانند پاسخی به نیازهای روانی انسان باشند؛ بویژه نیاز به دیدهشدن، تأیید اجتماعی و احساس تعلق. پس از رفع نیازهای اولیه، انسان به دنبال محبت، احترام و تعلق اجتماعی می شود. این مراسمها میتوانند راهی برای کسب این احساسات و تقویت پیوندهای خانوادگی باشند. افراد تمایل دارند خود را با دیگران مقایسه کنند و برای حفظ یا ارتقای جایگاهشان در جامعه به رفتارهایی چون برگزاری جشنهای نمایشی روی میآورند. همچنین، این جشنها میتوانند ابزاری برای نمایش هویت فردی یا خانوادگی در برابر گروههای دیگر باشند یا نوعی اعلام با این مضمون که «ما که هستیم و چه جایگاهی داریم.» نکته مهمی که نباید از آن غافل شد، نقش تیپ شخصیتی افراد در این رفتارهاست. در شخصیتهای نمایشی چنین مراسمهایی ممکن است تلاشی برای پر کردن خلأهای روانی عمیق باشد. بنابراین، انگیزههای روانشناختی و ویژگیهای شخصیتی در شکلگیری و شدت این پدیده بسیار تأثیرگذارند.»
فرمانی درباره تأثیر چشموهمچشمی در برگزاری جشنهای پرزرقوبرق بر سلامت روان افراد میگوید: «اگر این نوع مراسمها با هدف چشموهمچشمی برگزار شوند و نه از سر لذت شخصی یا صمیمیت خانوادگی، میتوانند تبعات روانشناختی قابلتوجهی داشته باشند. البته پیش از هر چیز باید به این نکته توجه کرد که تیپ شخصیتی افراد نقش مهمی در این رفتارها دارد. در واقع، گاهی گرایش به چنین رفتارهایی نشانهای از مشکلات روانی عمیقتر است و تکرار این رفتارها میتواند علائم را تشدید کند. برای مثال، تحقیقات نشان میدهد که مقایسه اجتماعی بویژه در فضای مجازی میتواند منجر به افزایش استرس، احساس کمبود و فشار مالی شود. زمانی که فاصله بین «خود واقعی» و «خود آرمانی» زیاد شود، فرد دچار اضطراب و کاهش رضایت از زندگی میشود.
از سوی دیگر، فشار اجتماعی – فرهنگی نیز نقش مهمی دارد. خانوادهها ممکن است برای حفظ ظاهر یا «آبروداری» ناچار به صرف هزینههای سنگین شوند، حتی اگر توان مالی کافی نداشته باشند. این فشار در بلندمدت میتواند منجر به فرسودگی روانی، کاهش عزتنفس و بروز تنشهای خانوادگی شود.»
او درباره تبعات روانی رقابت در برگزاری جشنهای پرزرقوبرق میگوید: «شواهد علمی نشان میدهند که این نوع رقابتها، بویژه زمانی که از طریق شبکههای اجتماعی تشدید میشوند، میتوانند با افزایش اضطراب، افسردگی و احساس ناکافی بودن در افراد همراه باشند. مطالعات انجامشده درباره تأثیر پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و فیسبوک نشان دادهاند که مشاهده مکرر زندگیهای بهظاهر لوکس و بینقص دیگران، رابطه مستقیمی با کاهش رضایت از خود دارد. وقتی فرد نتواند سطح توقع اجتماعی ایجادشده را برآورده کند، دچار مقایسه منفی با دیگران و احساس ناکافی بودن میشود. این فشار روانی نهتنها فردی، بلکه خانوادگی هم هست؛ بهطوریکه میتواند منجر به اختلافات زناشویی یا احساس شکست در ایفای نقش والدگری شود. در واقع، این رقابتها گاهی به جای خلق شادی، بذر نارضایتی و فرسودگی روانی را در زندگی افراد میکارند.»
تغییرات فرهنگی و ارزشهای فردگرایانه
الهه موذنی، جامعهشناس نیز معتقد است که یکی از عوامل اصلی گسترش مراسم پرزرق و برق، رشد فرهنگ مصرفگرایی در جوامع مدرن و پسامدرن است. جشنها به ابزاری برای نمایش سرمایه، موقعیت اجتماعی و سبک زندگی تبدیل شدهاند. او با اشاره به نظریه «مصرف تظاهری» میگوید: «افراد از طریق نمایش مصرف، مثل برگزاری جشنهای پرهزینه، در پی کسب منزلت اجتماعی هستند.»
با ظهور شبکههای اجتماعی، جشنها دیگر فقط برای خانواده یا جمع کوچک اطرافیان نیستند، بلکه به نمایش عمومی بدل شدهاند. این موضوع باعث رقابت نمادین بین افراد برای خلق مراسمهایی خاصتر و جذابتر شده است. موذنی با استناد به نظریه «نمایش زندگی روزمره» اروینگ گافمن توضیح میدهد: «افراد میکوشند در صحنه اجتماعی تصویری ایدهآل از خود به نمایش بگذارند.»
در گذشته، تولد و آیینهای مشابه بیشتر جمعی و ساده بودند. اما با گسترش فردگرایی مدرن، تأکید بر ویژه بودن فردی بیشتر شده و جشنهای پرزرقوبرق به نوعی تأیید اجتماعی فردیت و به رسمیت شناختن «من خاص» تبدیل شدهاند. شکلگیری یک بازار اقتصادی گسترده پیرامون جشنها از آتلیههای عکاسی و تالارها گرفته تا تشریفات و دکوراسیون خود موتور محرکه این پدیده است. موذنی این روند را «اقتصاد نمادین» مینامد که به تقویت و تداوم این نوع از مراسم کمک میکند.
میل شخصی یا فشار اجتماعی؟
جشنهای نوظهور به افراد کمک میکنند تا هویت اجتماعی خود را بازتعریف کنند و حس تعلق به گروههای خاص مثل طبقه متوسط نوظهور یا گروههای مرجع را تجربه کنند. موذنی با بیان این مطلب میگوید: «برگزاری جشنهای پرزرقوبرق نوعی سرمایه نمادین تولید میکند که جایگاه فرد و خانواده را در سلسلهمراتب اجتماعی تقویت میکند. گرچه این جشنها در ظاهر انتخابی فردی و ابزاری برای شادی شخصی تلقی میشوند، اما در واقع در بستر اجتماعی شکل میگیرند و تا حد زیادی تابع چشموهمچشمی، مقایسه اجتماعی و فشار فرهنگی هستند.» موذنی توضیح میدهد: «در فضای شبکههای اجتماعی، تصاویر جشنهای دیگران به معیارهایی برای استاندارد اجتماعی تبدیل میشوند و افراد را تحت فشار قرار میدهند تا مطابق آن رفتار کنند. افراد تمایل دارند جایگاه خود را با دیگران بسنجند. این مقایسه در فضای مجازی شدت بیشتری یافته و باعث بازتولید یا حتی اغراق در مراسم فردی شده است. در نتیجه، میل شخصی تنها یکی از عوامل برگزاری این جشنهاست و بخش مهمی از آن تحت تأثیر فشار نمادین جامعه شکل میگیرد.» موذنی هشدار میدهد که این مراسم نوظهور، بویژه آنهایی که نمایشمحور و پرزرقوبرق هستند، پیامدهای روانی قابلتوجهی دارند. این جامعهشناس میگوید: «شبکههای اجتماعی با بازنمایی لحظات باشکوه دیگران، فرآیند مقایسه اجتماعی را تشدید میکنند.»
راهی بهسوی معناگرایی
برای هدایت فرهنگ جشنها به سمت معناگرایی و اصالت، موذنی پیشنهاد میکند که مراسمها بر کارکردهای هویتی و انسجام اجتماعی تمرکز کنند، او میگوید: «اگر رسانهها و نهادهای فرهنگی آموزش و الگوسازی مناسبی ارائه دهند، مصرف هوشمند و انتخاب آگاهانه تقویت شود و معیارهای موفقیت جشنها بر تجربه و عمق روابط انسانی متمرکز شود، جشنها میتوانند به ابزاری برای تجربه معنادار و تقویت هویت اجتماعی تبدیل شوند.»
موذنی تأکید میکند که چشموهمچشمی را باید در بستر اجتماعی و فرهنگی تحلیل کرد. وی دراین باره میگوید: «نهادهای آموزشی مانند مدارس و دانشگاهها باید با طراحی برنامههای مبتنی بر تفکر انتقادی، نسل جوان را با مفهوم مقایسه اجتماعی و پیامدهای آن آشنا کنند. رسانهها نیز باید نقش روشنگرانه ایفا کنند و بهجای بازتولید تجمل، روایتهایی مبتنی بر صداقت، معناگرایی و اصالت ارائه دهند.»

