معاون سازمان زمین شناسی راهکارهای فوری مواجهه با فرونشست را مطرح کرد

مدیریت مصرف آب پایدار سازی زمین

زهرا کشوری
دبیر گروه زیست‌بوم

شما درباره فرونشست زمین در نقاط مختلف کشور هشدار داده و گفته اید که استان سیستان و بلوچستان به رتبه چهارم فرونشست ها رسیده است. بر اساس چه داده های مستندی وضعیت فرونشست زمین در این استان را تعریف کرده اید؟
از نظر مساحت می‌گویم. ببینید، رتبه‌بندی فرونشست می‌تواند بر اساس معیارهای مختلفی باشد. اگر بر اساس مساحت صحبت کنیم، چهار استان اصلی که بیشترین مساحت فرونشست را دارند به ترتیب عبارتند از: اصفهان، کرمان، خراسان رضوی و سیستان و بلوچستان. اگر مساحت دشت‌های فرونشستی را بر اساس مساحت استان‌ها در نظر بگیریم، گلستان رتبه اول را دارد؛ باور کردن آن هم خیلی سخت است اما فکر می‌کنم نزدیک به ۳۰ درصد دشت‌های استان گلستان درگیر فرونشست هستند.
اما اگر طبق نرخ فرونشست (مثلاً سانتی‌متر در سال) بررسی کنیم، استان‌هایی مانند تهران، کرمان و اصفهان در صدر قرار می‌گیرند. به عنوان مثال، برخی دشت‌های استان اصفهان با نرخ سالانه بیش از ۲۰ سانتی‌متر فرونشست، مواجه هستند. 
اگر هم بر مبنای تأثیر بر سکونتگاه‌های انسانی و زیرساخت‌ها بگوییم، استان‌هایی همچون تهران، اصفهان، خراسان رضوی و کرمان به دلیل تراکم جمعیت و زیرساخت‌های حیاتی، بحرانی‌تر هستند و تقریباً در ۲۰ سال گذشته همین شرایط را داشته‌اند. 
پس به طور خلاصه استان سیستان و بلوچستان از نظر مساحت فرونشست در رتبه چهارم قرار دارد، اما از نظر شدت تأثیر بر زندگی مردم و محیط‌زیست، به دلیل خشکی‌هامون و کمبود آب، بسیار بحرانی است.
 
می‌توانیم بگوییم سدسازی‌های افغانستان در ایجاد فرونشست در سیستان و بلوچستان تأثیر داشته است؟ چون در این سال‌ها سدسازی‌ها تقریباً اجازه ورود آب به ایران را نداده‌ است. قبل از آن‌ هم فقط سیلاب می‌آمد!
طبیعتاً خشک شدن تالاب‌هامون یک چالش بزرگ در سیستان و بلوچستان ایجاد کرد که باعث افزایش گرد و غبار بیشتر و شرایط زیستی سخت‌تر شد. از سویی می‌بینیم که به همان مقدار کمِ آب‌های زیرزمینی هم فشار بیشتری وارد شد. قطعاً خشک شدن‌هامون شرایط را حادتر کرد و همین شرایط را درباره آذربایجان غربی و شرقی هم داریم.
مثلاً چیزی حدود ۵۰۰۰ کیلومتر مربع از دریاچه ارومیه خشک شده و همین خشک شدن بر منابع آبی هم فشار آورده است. الان وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که ۸۰۰۰ کیلومتر مربع از مساحت دشت‌های حوضه آبخیز دریاچه ارومیه هم تحت تأثیر قرار گرفته؛ یعنی مساحت دشت‌های فرونشستی که در دو استان آذربایجان شرقی و غربی هستند، بیش از مساحت خود دریاچه است.
 
آیا آماری داریم که چقدر از این فرونشست‌ها بعد از خشک شدن دریاچه ارومیه ایجاد شد؟
سابقه فرونشست طولانی است. این پدیده از دهه‌های ۴۰ و ۵۰ شروع شد و به تدریج گسترش یافت. از زمان توسعه کشاورزی و حفر چاه‌های عمیق در کشور، ما با فرونشست روبه‌رو شدیم اما بسیار کم. آنچه که برای ما پرچالش شد، عمدتاً مربوط به دهه ۸۰ می‌شود که یک دفعه زنگ خطرها به صدا درآمد و سپس در اواخر دهه ۹۰، یعنی از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ این روند به اوج خودش رسید.
  
آیا فرونشست‌های استان فارس، به‌عنوان استانی با نرخ بالا، ناشی از خشک ‌شدن دریاچه‌هایی مانند بختگان، پریشان، طشک و دیگر منابع آبی است؟
 ما یک چرخه آب در زمین داریم. اگر این چرخه به‌ هم بخورد -که به‌ هم خورده است- در نهایت به خشک ‌شدن تالاب‌ها منجر می‌شود. تالاب‌های خشک و همچنین مراتع رها شده به کانون‌های گرد و غبار تبدیل می‌شوند.
اگر در زیر زمین هم آب بیش از حد برداشت شود، فرونشست رخ می‌دهد. به همین دلیل گرد و غبار و فرونشست همزادند؛ یعنی در عمل همزمان و در کنار هم پدیدار می‌شوند.
عامل انسانی در این میان بسیار مؤثر است؛ چه در بهره‌برداری از منابع آب و چه در برداشت بی‌رویه. برداشت بی‌رویه یعنی بیش از ظرفیت طبیعی سالانه از یک منبع استفاده کردن.
عامل دیگر تغییرات آب‌وهوایی است. اگر از سال‌های 78-1377 حساب کنیم، تقریباً ۲۷ سال خشکسالی را پشت سر گذاشته‌ایم. البته در این دوره سال‌های نرمال یا پرباران هم وجود داشته، اما در مجموع از اواخر دهه هفتاد تا امروز یک دوره پیوسته خشکسالی را تجربه کرده‌ایم.
 
پس نقش مدیریت منابع آب در این وضعیت چقدر پررنگ است؟
ما مدیریت منابع آب را به ‌درستی انجام نمی‌دهیم. نیاز آبی ما مدام افزایش می‌یابد و در نتیجه فشار بیشتری بر منابع وارد می‌کنیم.
  
با وجود جدی بودن فرونشست و خالی ‌شدن آبخوان‌ها و همچنین بی‌توجهی به مدیریت آب و اینکه سیاست‌های آبی ما در قبال فرونشست تغییر نکرده است، آیا برنامه یا راهکاری برای کنترل گسترش آن وجود دارد؟
پاسخ به این سؤال خیلی پیچیده است. دولت چهاردهم این موضوع را جدی‌تر پیگیری می‌کند، اما این به معنای بی‌توجهی دولت‌های پیشین نیست. در هر حال، فرونشست همچنان یک چالش جدی است. اصل ماجرا این است که ما باید تلاش کنیم کمتر مصرف کنیم و مصرف آب را بهینه ‌سازیم.
بخش کشاورزی، شرب و صنعت هر کدام باید بسته‌ها و راهکارهای ویژه خود را داشته باشند. در وهله اول باید مصرف را مدیریت و کاهش دهیم. منابع آبی زیرزمینی مستقیماً وابسته به میزان مصرف و فشار برداشت هستند. بنابراین راهکار اصلی چیزی جز مدیریت مصرف و تأمین آب نیست. این بسته‌های راهکاری در هر منطقه باید متناسب با شرایط آن تدوین شوند؛ شمال، جنوب، مرکز، شرق و غرب کشور، همه اقتضائات خاص خود را دارند. واقعیت این است که منابع آبی محدودتر می‌شوند و میزان بارش هم کمتر شده است.
 
تأسیساتی مثل سدها، نیروگاه‌ها، راه‌ها و... چقدر از سمت فرونشست‌ها تهدید می‌شوند؟
سدها چون در ارتفاعات هستند و فرونشست در دشت اتفاق می‌افتد، کمتر در معرض تهدید هستند. هر چقدر سازه‌ طولی باشد مثل جاده و ریل، بیشتر تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
 
آیا آماری از زیرساخت‌هایی که به ‌طور بحرانی در معرض تهدید هستند، داریم؟
بله. طبق بررسی‌ها، ۶۰۹ واحد مطالعاتی در کشور وجود دارد. از این تعداد، حدود دو‌سوم دشت‌های کشور (۴۱۰ واحد) درگیر این وضعیت هستند و از میان آنها، حدود ۱۳۰ واحد در شرایط بحرانی قرار دارند.
  
آیا منظور شما از بحران، هکتارها زمین کشاورزی است که بلعیده می‌شود؟
آنچه شما می‌گویید در واقع ریسک و خطری است که باید ارزیابی کنیم؛ اینکه سازه‌های ما تا چه اندازه تحت‌تأثیر فرونشست قرار دارند. اما وقتی می‌گوییم ۱۳۰ دشت بحرانی داریم، این ارزیابی بر اساس پارامترها و مؤلفه‌های مشخصی انجام شده است؛ اینکه آبخوان‌ها یا سفره‌های آب زیرزمینی چه میزان افت داشته‌اند، کیفیت آنها تا چه حد کاهش یافته، اهمیت آنها چقدر زیاد بوده و نرخ فرونشست در چه سطحی قرار دارد. در واقع همه این عوامل مدل‌سازی می‌شوند تا مشخص شود کجا شرایط بحرانی دارد.
 
وقتی می‌گویید بحرانی یعنی آبخوان‌ها خالی شده و مرگ سرزمینی اتفاق افتاده است؟
ما به لحاظ شرایط منابع آبی می‌گوییم بحرانی، ممکن است مناطقی که زیرساخت‌ها تهدید می‌شوند هم در این دشت‌های بحرانی وجود داشته باشد یا خیر.
  
آقای‌ شهبازی، وقتی می‌گوییم بحران دشت‌ها، انگار یک بیابان بدون سکونت انسانی تهدید شده است که لزوماً توجه تصمیم‌گیران را به خود جلب نمی‌کند. می‌خواهم بدانم که این بحران‌ها چقدر جمعیت انسانی ما را تهدید می‌کند؟
می‌توان گفت مناطقی مثل جنوب غرب تهران، شمال شهر اصفهان، شهر کرمان و شمال شهر مشهد شرایط بحرانی دارند، زیرا زیرساخت‌های شهری در این مناطق تحت‌تأثیر قرار گرفته‌اند. اصفهان در رتبه اول قرار دارد، به این دلیل که جمعیت زیادی را تحت تهدید قرار می‌دهد و اولین شهری است که فرونشست وارد آن شده است.
 
برخی از کارشناسان می‌گویند اصفهان به دلیل فرونشست‌ها در سال‌های آینده قابل سکونت نخواهد بود. شما این را تأیید می‌کنید؟
ببینید، یک اتفاق ناخوشایند در حال وقوع است، ولی به این معنا نیست که یک شهر به طور کامل خراب یا از نظر سازه‌ای غیرقابل سکونت شود. واژه «غیرقابل سکونت شدن» برای شهرهای بزرگ کمی‌سنگین است.
 
پس اغراق‌آمیز است؟
بحث اغراق‌آمیز بودن نیست. اگر ساختمانی تخریب شود، دوباره تعمیر می‌شود و دولت وظیفه دارد برای یک شهر ۲ میلیون نفری، از هر جایی مثل دریا یا نصب آب‌شیرین‌کن، آب تأمین کند. اما برای روستاها و مراکز کم‌برخوردار، این گزاره درست است. مثلاً می‌بینیم که در خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان خیلی از روستاها تخلیه و غیرقابل سکونت شده‌اند. می‌خواهم بگویم این گزاره درست است ولی بیان آن برای کل کشور درست نیست و برخی رسانه‌ها برای جلب توجه مخاطب یا مقام‌ها این را بزرگنمایی می‌کنند.
 
آیا این تیترها به این دلیل نیست که هیچ راهکار اجرایی برای حفظ آبخوان‌ها و کنترل فرونشست دیده نمی‌شود؟
راهکارش این است؛ ما در مرکز کشور جمعیت زیادی را داریم که با خشکسالی و مشکل آب مواجه‌ است. این جمعیت باید در کل کشور پراکنده شود. سواحل جنوبی کشور تقریباً خالی از جمعیت است؛ آنجا اگر آب هم کم باشد، می‌توان از آب‌شیرین‌کن استفاده کرد؛ مثل کاری که کشورهای حاشیه خلیج فارس و خیلی از کشورهای دیگر دنیا انجام می‌دهند.
  
با توجه به اینکه فرونشست در شهرهایی مانند شیراز و اصفهان تمدن و آثار تاریخی ما را تهدید می‌کند و کارشناسان معتقدند تا زمانی که آبخوان‌ها سیراب نشده و برداشت بی‌رویه آب متوقف نشود، مرمت آثار بی‌فایده است، چه راهکاری برای نجات تاریخ و جلوگیری از این بحران پیشنهاد می‌کنید؟
واقعیت این است که با یک پدیده زمین‌شناختی وسیع در مقیاس منطقه‌ای مواجه هستیم. عرصه‌ای که یک سازه تاریخی بر آن استقرار یافته، تنها بخش کوچکی از این پهنه بزرگ محسوب می‌شود. در چنین شرایطی، تداوم فرونشست می‌تواند به ‌طور قطع به سازه غلبه کرده و خسارات جدی و غیرقابل جبرانی بر آن وارد آورد. در این وضعیت، چاره‌ای جز اتخاذ تدابیر مشخص وجود ندارد؛ هرچند اجرای آنها در عمل دشوار و زمان‌بر است. اولین اقدام ضروری، تعیین اولویت‌ها و تعریف برنامه‌های فوری و اضطراری است. در این میان، مهم‌ترین اقدام آن است که دست‌کم در حریم آثار تاریخی و باستانی و نیز در محدوده سازه‌های حیاتی، برداشت آب به‌ طور کامل ممنوع شود. این اقدامی‌است عملی و قابل اجرا؛ زیرا هرچند مدیریت کل یک دشت در توان ما نیست، اما می‌توان فشار برداشت آب را در حریم اثر به‌ طور محسوس کاهش داد. چنین رویکردی می‌تواند بخشی از تهدیدات ناشی از فرونشست را مهار کند.
به موازات این اقدام، باید موضوع ترمیم و پایدارسازی سازه در دستور کار قرار گیرد. ترمیم، در حوزه تخصصی مهندسی عمران و مرمت آثار تاریخی قرار دارد و توسط متخصصان مربوطه انجام می‌شود. در مقابل، پایدارسازی به زمین‌شناسی مهندسی و مکانیک خاک وابسته است و مستلزم تقویت بستر زمین به‌ منظور ارتقای مقاومت سازه در برابر آسیب‌های احتمالی است. بنابراین، تنها از رهگذر اجرای همزمان این دو رویکرد -‌محدودسازی برداشت آب در حریم آثار تاریخی و ترمیم و پایدارسازی سازه‌ها- می‌توان به میزان قابل‌توجهی از شدت تهدیدات ناشی از فرونشست کاست و از میراث ارزشمند فرهنگی و تاریخی حفاظت کرد.
برای رسیدن به این هدف، در حوزه مدیریت منابع آب و مهندسی آب، باید اقدامات متعددی در زمینه‌های مهندسی، ترویج، آزادسازی و مسائل اجتماعی انجام شود. این موضوع یک مجموعه پیچیده است که تنها با نگاه بخشی قابل حل نیست؛ بویژه در مناطقی مانند اطراف تخت‌ جمشید، برداشت آب باید محدود یا ممنوع شود تا منابع آبی از طریق بارش و گذر زمان تغذیه شوند.
 
راهکار شما ممکن است برای تخت جمشید کارایی داشته باشد، اما با آثاری مانند میدان نقش جهان یا سی‌وسه پل در وسط شهر اصفهان چه باید کرد؟
من بیش از بیست سال تجربه دارم و تأکید می‌کنم چنین موضوعاتی ذاتاً پیچیده‌اند. هیچ‌کس نمی‌تواند راه‌حل ساده‌ای برای آنها ارائه دهد. برای نمونه، وقتی قرار است تنها پنج هکتار از اراضی تاریخی بررسی و حفاظت شود، میزان پیچیدگی کار را می‌توان درک کرد؛ حال تصور کنید گستره وسیع دشت‌هایی را که با بحران فرونشست درگیر هستند؛ مدیریت چنین بحران‌هایی نیازمند یک برنامه ملی است. خوشبختانه در سال‌های اخیر شاهد افزایش آگاهی و توجه دولتمردان به این معضل هستیم و این امر را باید به فال نیک گرفت.
 
مسئول حل معضل فرونشست‌ها کدام سازمان یا وزارتخانه است؟
مسئولیت اصلی مدیریت معضل فرونشست بر عهده وزارتخانه‌های نیرو و جهاد کشاورزی است.
سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی کشور هم عضو «کارگروه ملی سازگاری با کم‌آبی» است که طبق مصوبه هیأت دولت تشکیل شده است. وظیفه اصلی این سازمان در آن کارگروه، شناسایی دشت‌های بحرانی و مناطق در معرض خطر فرونشست و ارائه نقشه‌های خطر به دستگاه‌های اجرایی است.
به عبارت دیگر سازمان زمین‌شناسی نقش پایش، هشدار و ارائه اطلاعات فنی را بر عهده دارد، اما تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و اجرای اقدامات سازگاری با کم‌آبی و مدیریت منابع آب بر دوش وزارتخانه‌های نیرو و جهاد کشاورزی است.