در حافظه موقت ذخیره شد...
درهای پنهان به سوی فاجعه
در جنگ موسوم به «جنگ علیه ترور» ایالات متحده بارها حملات پهپادی و عملیاتهای محدود را بهعنوان «اقداماتی بازدارنده» و «ضروری برای صلح جهانی» توصیف کرد. نویسنده یادآوری میکند در جنگ ویتنام، سیاستمداران آمریکایی ادعا میکردند خشونت محدود برای جلوگیری از جنگ بزرگتر ضروری است. همین منطق در «جنگ علیه ترور»، در حملات پهپادی و عملیاتهای موسوم به «هدفمند» نیز تکرار شده است. در سالهای اخیر نیز در جنگ اوکراین یا نزاع اتیوپی یا حتی اقدام علیه تأسیسات هستهای ایران، خشونتهای عظیم گاه بهعنوان «درگیریهای کوچک» به حاشیه رانده میشوند. تمام نمونههای اقدامات قدرتهای بزرگ، نشان میدهند اشباح امپراطوری هنوز با ما هستند. زبان امپراطوریهای گذشته برای توجیه خشونت، در گفتمان معاصر زنده مانده است. به باور بنتون، خطر اصلی در اینجاست که جامعه جهانی به این نوع خشونتها خو گرفته است. وقتی جنگی «کوچک» نامیده میشود، یا خشونتی بهعنوان «عملیات محدود» برچسب میخورد، افکار عمومی و حتی نخبگان سیاسی آن را قابل تحملتر میبینند اما برای قربانیان، هیچ جنگی کوچک نیست. این همان چیزی است که نویسنده از آن بهعنوان «درهای پنهان به سوی فاجعه» یاد میکند وقتی خشونت محدود طبیعی جلوه داده شود، همیشه امکان لغزش به سمت کشتارهای وسیع و جنایات بزرگ وجود دارد.
به باور بنتون این استمرار نشان میدهد جهان هنوز در اسارت منطق امپراطوری است. همان منطقی که خشونت را صلح مینامد و کشتار را با زبان نظم و عدالت توجیه میکند. او هشدار میدهد «بشریت همواره آمادگی دارد جنگهای کوچک را کوچک بشمارد، حتی اگر به آستانه جنایت و نابودی برسند».
کتاب «آن را صلح نامیدند» اثری است که تاریخ را به امروز پیوند میزند. لورن بنتون با نگاهی موشکافانه، نشان میدهد که خشونتهای کوچک امپراطوری نه حاشیه بلکه قلب نظم جهانی بودهاند. این خشونتها با زبان قانون و صلح توجیه شدهاند و هنوز نیز در جهان معاصر ادامه دارند. به بارو نویسنده دوران امپراطوریها در بسیاری جهات همچنان با ماست. حقوق بینالملل و نهادهای قرن بیستم کوشیدند جنگ را ممنوع کنند اما تداوم جنگهای کوچک نشان داد که این خشونتها امتداد همان منطق امپراطوریها هستند. قدرتهای معاصر نیز خشونت خود را با عنوان «پلیسگری» توجیه میکنند، درست همچون امپراطوریها که میان جنگ و صلح حرکت میکردند. این پیوندها ما را از توجه به نابرابری و نژادپرستی درون امپراطوریها باز نمیدارد، بلکه برعکس اهمیتشان را برجسته میکند. جنگهای کوچک امپراطوری پنجرهای برای فهم سیاست تفاوت و سلسلهمراتب هستند. اصطلاح «جنگهای کوچک» در این کتاب نه کوچکنمایی رنج بومیان، بلکه تأکید بر نحوه سازمانیافتن خشونت امپراطوری در مرز میان جنگ و صلح است.
در نهایت، این کتاب هشدار میدهد تاریخ نشان داده ما همواره آستانه تحمل بالایی در برابر خشونتهای میان جنگ و صلح داشتهایم. شاید زمان آن رسیده که رویکردی رادیکالتر در پیش گیریم. آنچه بنتون توصیه میکند، جنبشی اصیل برای نفی کامل خشونت در همه اشکال آن است. او مینویسد: «پرسش اصلی تنها این نیست که آیا چنین صلحطلبیای از نظر سیاسی دستیافتنی است یا نه، بلکه این است که آیا این رویکرد ما را در برابر رژیمهای ستمگر و تجاوزهای آشکار، بیدفاع و آسیبپذیر خواهد کرد؟ این تنش دغدغهای قدیمی و آشناست. تاریخ شاید راهنمای قابل اعتمادی برای تصمیمگیریهای عملی نباشد اما دستکم میتواند بهصورت تمثیلی درسهایی برای سیاستهای امروز به ما بیاموزد. یک تاریخ جهانی از خشونتهای امپریالیستی به ما هشدار میدهد که باید انتظارات خود را درباره توانایی بشر در مهار جنگهای کوچک تعدیل کنیم. همچنین این تاریخ میتواند به ما کمک کند تا پیش از افتادن در دام فجایع، مسیرهای پنهان منتهی به آنها را شناسایی کنیم.»
در مجموع کار بنتون نوعی بازاندیشی بنیادین در مفاهیمی چون صلح، جنگ، قانونمندی و حفاظت است. مفاهیمی که شالوده نظام بینالمللی مدرن به شمار میروند. او نشان میدهد که منطق جنگهای کوچک امپریالیستی نهتنها منسوخ نشدهاند، بلکه همچنان در شکلدهی به دکترینهای نظامی معاصر، استدلالهای حقوقی و گفتمانهای سیاسی نقشآفرین هستند. این کتاب همچنین نقدی جدی بر روایت مبتنی بر حقوق بینالملل ارائه میدهد. روایتی که آن را ابزاری مترقی برای مهار خشونت معرفی میکند. بنتون در مقابل استدلال میکند که قانون در طول تاریخ هم نقابی برای پنهانسازی خشونت امپراطوری و هم سازوکاری برای اجرای آن بوده است. با آشکار ساختن تداوم میان خشونتهای امپریالیستی گذشته و اشکال مدرن آن، نویسنده نشان میدهد که اسطوره صلح همچنان به کار میرود تا واقعیت جنگ مشروعیت پیدا کند. اهمیت کتاب در این است که به ما یادآور میشود نباید در دام واژگان قدرت بیفتیم. هرجا که سخن از «مداخله محدود»، «عملیات پلیسی» یا «صلحبانی» به میان میآید، باید پرسید: چه خشونتی در پس این واژهها پنهان است؟ چه کسانی قربانیاند؟ و چگونه تاریخ امپراطوری همچنان بر سیاست جهانی سایه انداخته است؟



