گرد هم آمدن ۱۶۰ سارق و مالخر در حیاط پلیس آگاهی
گروه حوادث: مرضیه همایونی/ 145 سارق و 15 مالخر که کلکسیونی از جرایم در پروندههای خود دارند، در تازهترین طرح پلیس آگاهی پایتخت دستگیر شدند.
به گزارش «ایران»، صبح دیروز سردار علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در حالی که این متهمان با دستبند و پابند در حیاط اداره آگاهی تهران ایستاده بودند گفت: «در ۴۸ ساعت گذشته ۴۰۵ دستگاه تلفن همراه مسروقه، شش قبضه سلاح جنگی، مقادیری ارز خارجی و طلا از این متهمان کشف و ضبط و به مالباختگان تحویل داده شد.» وی ادامه داد: «تعدادی از این متهمان در ارتکاب جرایم خشن دست داشتهاند که با برخورد قاطع تا پایان دوران محکومیت در زندان خواهند ماند. همچنین پروندهها با نظارت دادستان دنبال خواهد شد تا اشد مجازات برای مجرمان در نظر گرفته شود.»
سرقت از چراغ راهنمایی
43 سال دارد با اینکه معتاد نیست و سابقه سرقت ندارد و کار و کاسبیاش هم خوب است اما تصمیم گرفت سرقت کند.
چرا به سراغ سرقت رفتی؟ یک روز که پشت چراغ قرمز منتظر بودم، چشمم به قسمت بالای چراغ قرمز و دریچه باتری افتاد که باز است. ناخودآگاه به فکر سرقت افتادم.
من چشمان تیزبینی دارم مثل عقاب حتی از فاصله دور خیلی خوب میبینم. البته فقط این نیست، من خیلی راحت میتوانم از دیوار، درخت و تیرهای چراغ راهنمایی و رانندگی بالا بروم.
باتریها را چه میکردی؟ در سایتهای فروش کالا به مبلغ 500 تا 600 هزار تومان میفروختم.
چند مورد سرقت کردی؟ 30 تایی میشود.
چطور بازداشت شدی؟ از چراغ راهنمایی رانندگی که پایین آمدم با مأمور پلیس رو در رو شدم.
سرقت، فقط نیسان آبی
اعضای این باند بینالمللی فقط به سراغ نیسانهای آبی رفته و بعد از سرقت آنها را به پاکستان ترانزیت میکردند.
چرا فقط نیسان آبی سرقت میکردید؟ برای اینکه مشتری زیاد دارد. نیسانها را به زاهدان میبردیم و در نقطه صفر مرزی تحویل رابطمان میدادیم و او خودروها را به پاکستان منتقل و برای قاچاق سوخت استفاده میکردند.
شگرد سرقت چه بود؟ بعد از شناسایی نیسانهایی که در کنار خیابان پارک شده بودند بررسی میکردیم که دوربین مداربسته در آن حوالی نباشد و بعد هم با شاه کلید سرقت میکردیم.
شکارچی طلای دختر بچهها
تنها زنی که بین متهمان حضور داشت زن جوانی بود که در اماکن زیارتی طلای دختر بچهها را سرقت میکرد.
شگردت برای سرقتها چه بود؟ به امامزاده صالح میرفتم و با دیدن دختر بچههایی که طلا به همراه دارند به سراغشان میرفتم. معمولاً مادرهایشان یا در امامزاده در حال زیارت بودند یا مشغول خواندن دعا و به همین دلیل خیلی حواسشان به بچههایشان نبود. من هم به بهانه شکلات بچهها را به محلی خلوت کشانده و طلاهایشان را سرقت میکردم.
این ایده چطور به ذهنت خطور کرد؟ در یک میهمانی شبانه با زن خلافکاری آشنا شدم و او ایده سرقت را به من داد. البته این را هم بگویم مقصر اصلی والدین هستند که از بچههایشان غافل میشوند من قصدم فقط سرقت طلا بود، اما با بیخیالی بعضی از والدین به راحتی میتوان حتی کودکان را ربود.
کلاهبرداری از زنان فروشنده با چربزبانی
مرد جوان آنقدر خوش سر و زبان است که به راحتی طرفش را خام و از او کلاهبرداری میکند.
شگردت برای سرقتها چه بود؟ به سراغ فروشگاههایی میرفتم که فروشندههای آنها خانم بودند. بعد از آن مقدار زیادی وسایل و اجناس گرانقیمت را انتخاب میکردم. به این بهانه که کارت عابر بانکم را همراه ندارم و میخواهم مبلغ را با گوشی تلفن همراه و اینترنتی پرداخت کنم، عکس فیش دیگری را نشانشان میدادم و آنها هم توجه نمیکردند و خریدم را انجام میدادم.
به این فکر نمیکردی که شکایت کنند؟ معمولاً شماره تلفن همراه فروشندهها را به بهانه خرید بعدی میگرفتم و بعد آنها را تهدید میکردم که اگر شکایت کنند، به دروغ میگویم که فروشندهها نیز با من همدست هستند.
با وسایل سرقتی چه میکردی؟ اگر لباس بود که استفاده میکردم در غیر این صورت در فضای مجازی به فروش میرساندم.
از این راه چقدر بهدست آوردی؟ 50 مورد حدود 100 میلیون تومان.


