یک‌سال از تشکیل دولت مسعود پزشکیان گذشت

طبیب وفاق

«ایران» به مناسبت فرا رسیدن هفته دولت و گذشت ۱۲ ماه از تصدی قوه مجــریه، در قالـب ۱۰ کتابچـه و پنـج ویژه‌ نامه به تفصیل و با ارائه آمار و ارقام حاصل کار رئیس‌جمهوری و کابینه‌اش را در روزهای پیش‌رو بررسی می‌کند

ریاست جمهوری مسعود پزشکیان، خرق عادت است، خلاف قاعده است، زیرا همه فرآیندهای سال‌های قبل برای این چیده شده بود که نهالی چون او به بار ننشیند، اما بخت کار خود را کرد و نشان داد زندگی آدمی، محیط آزمایشگاهی نیست که همه چیز قابل محاسبه و پیش‌بینی باشد. با چنین گذشته‌ای است که تکیه پزشکیان بر صندلی عالی‌ترین جایگاه اجرایی، از آن دست مواهبی است که در زمان دشواری‌های پی‌درپی، خود همچون گریزگاه است. وقتی بحران‌ها همزمان از راه می‌رسند، بحران‌هایی چون جنگ و نبود برق و کمبود آب و کاهش سرمایه اجتماعی و افول توانمندی اداری، اگر نبود پزشکیان در جایگاه رئیس‌جمهوری اسلامی ایران، دشواری بحران‌ها بیشتر می‌شد... اگر ناترازی‌های اقتصادی و اجتماعی فزونی نمی‌یافت، اگر جنگ ایران و اسرائیل بالا نمی‌گرفت، اگر صلاحیت پزشکیان با دخالت مقامات عالی تأیید نمی‌شد، اگر ترکیب نامزدها ۵ به یک نمی‌شد، اگر پزشکیان و سعید جلیلی به دور نهایی راه نمی‌یافتند و اگر و «اگر»های دیگری در میان نبود، شاید مسعود پزشکیان امروز رئیس‌جمهوری اسلامی ایران نبود.

مرتضی گل پور
دبیر گروه سیاسی


ما ریاست جمهوری مسعود پزشکیان را مرهون بخت و اقبال هستیم. قاعده کنش‌ها، رفتارها و انتخاب‌های انسان‌ها مثل علم فیزیک نیست که «اگر» دما به ۱۰۰ درجه برسد، «آنگاه» آب به نقطه جوش می‌رسد. در زندگی انسانی جایی برای این فرمول دقیق «اگر، آن‌گاه» نیست و این ناپایداری برای ما شدیدتر است. در زندگی پیش‌بینی ‌ناپذیر ما ایرانیان، قاعده‌مندی استثنا است و استثنا همیشه قاعده. رفتارهای انسانی دارای بالاترین حد عدم قطعیت است. نه فقط به‌خاطر اینکه انسان براساس منافع و ملاحظات درونی و بیرونی«تصمیم‌»می‌گیرد، بلکه نتیجه و مسیر این تصمیم، به تصمیم دیگر انسان‌هایی بستگی دارد که دارای همان میزان عدم‌قطعیت در تصمیم و انتخاب هستند.
برای همین انسان‌ها نهادها را ساختند تا رفتارها را قابل پیش‌بینی و زندگی جمعی را مدیریت کنند. اما درجامعه‌ای چون جامعه ما، که نقش آفرینی نهادها، از سیاست و جامعه تا مثلا وزارتخانه‌ها رو‌به ضعف می‌روند، سهم و نقش «بخت» در زندگی جمعی فزونی می‌یابد.
اما درباره رئیس جمهور شدن مسعود پزشکیان، بخت چگونه با ما یار بود؟ واقعیت این است که قرار نبود بخت به نفع ما عمل کند. 
اگر ناترازی‌های اقتصادی و اجتماعی فزونی نمی‌یافت، اگر انتخابات مجلس دوازدهم با حداقل مشارکت برگزار نمی‌شد، اگر جنگ ایران و اسرائیل بالا نمی‌گرفت، اگر صلاحیت پزشکیان با دخالت مقامات عالی تأیید نمی‌شد، اگر ترکیب نامزدها 5 به یک نمی‌شد، اگر پزشکیان و سعید جلیلی به دور نهایی راه نمی‌یافتند و اگر و «اگر»های دیگری در میان نبود، شاید مسعود پزشکیان امروز رئیس‌جمهوری اسلامی ایران نبود.
فرایندهای سیاسی از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ این تصور را برای ایرانیان ایجاد کرده بود که تا اطلاع‌ ثانوی از رئیس‌جمهور تحولخواه خبری نیست. نه مردم رغبتی برای مشارکت سیاسی و انتخاباتی نشان می‌دادند، نه فرایندهای سیاسی نشانه‌ای از ایجاد زمینه برای حضور این دست نامزدها را نشان می‌داد.گویی همه چیز، از فرایندهای سیاسی رسمی تا فرایندهای سیاسی اجتماعی، دست به دست هم داده بود تا یک روند ثابت سیاسی و بدون تغییر شکل بگیرد. اما همه بازیگران سیاسی، از جریان‌های اصولگرای ناب‌گرا، تا اصلاح‌طلبان دودل و مردم بی‌رغبت به صندوق رای، این جمله کتاب جلیل «کلیله و دمنه» را نخوانده یا از یاد برده بودند که «همه تدبیرها سخره تقدیر است.» یعنی  که تقدیر بازی‌های بزرگ را بهم می‌زند.
پس، ریاست جمهوری مسعود پزشکیان، خرق عادت است، خلاف قاعده است. زیرا فرآیندهای سیاسی و اجتماعی سال‌های قبل این ذهنیت را برای همه ساخته بود که دیگر نهالی چون یک رئیس‌جمهور وفاق‌گرا به بار نمی‌نشیند. اما بخت کار خود را کرد و نشان داد زندگی آدمی، محیط آزمایشگاهی نیست که همه چیز قابل محاسبه و پیش‌بینی باشد. این‌ها نه تنها نشان داد «در ناامیدی بسی امید است»، بلکه نشان داد «اطمینان برخی جریان‌ها به یکسره‌‌کردن همه‌چیز»، «خود غلط بود آنچه می‌پنداشتند.» 
با چنین گذشته‌ و سابقه‌ای است که تکیه پزشکیان بر صندلی عالی‌ترین جایگاه اجرایی، از آن دست مواهبی است که در زمان دشواری‌های پی‌درپی، خود همچون گریزگاه است.
وقتی بحران‌ها همزمان از راه می‌رسند، بحران‌هایی چون جنگ و نبود برق و کمبود آب و کاهش سرمایه اجتماعی و افول توانمندی اداری، اگر نبود پزشکیان در جایگاه رئیس‌جمهوری اسلامی ایران، دشواری بحران‌ها بیشتر می‌شد.
بخت، اقبال یا تصادف، نیمی از فرآیندهای سیاسی را تشکیل می‌دهد. هرچه نهادهای سیاسی یک کشور کارآمدتر باشند، سهم بخت در سیاست کمتر می‌شود و هر چه نهادها کارایی کمتری داشته باشند، سهم بخت بیشتر می‌شود. اما توسعه‌یافته یا توسعه نیافته، فرآیندهای سیاسی هیچ کشوری خالی از مقوله بخت نیست.
«ماکیاولی»، بنیانگذار علم نوین سیاست معتقد بود در کنار اراده انسان و ساختارهای جامعه، نیمی از سیاست، بخت و اقبال است. ماکیاولی در کتاب «شهریار» این مسأله را بررسی می‌کند که چطور باید قدرت را کسب کرد و چطور باید قدرت کسب شده را حفظ کرد. او برای این دو هدف توصیه‌های مختلفی به شهریاران ارائه می‌کند. اما در فصل آخر به مسأله «بخت» می‌پردازد و می‌گوید:«ادعا نمی‌کنم بخت بالاتر از اراده آدمی است، اما اگر بخت با اراده آدمی همراه نباشد، راه به جایی نمی‌برد.» این جمله ماکیاولی که «بهترین فرمانروایان هم فقط در نیمی از اوقات پیروز می‌شوند» ناظر بر نقش بخت در سیاست است. یک دلیل دیگر نقش بخت در زندگی سیاسی ما، پیچیدگی، ابهام و ناشناخته بودن امر سیاسی است. به قول «لویی اشتراوس» فیلسوف سیاسی «این طبیعت حیات سیاسی است که با ترکیبی از معرفت سیاسی و گمان سیاسی هدایت می‌شود. به همین دلیل زندگی سیاسی همراه است با تلاش برای نشاندن معرفت سیاسی به جای گمان سیاسی.»
اگر دست بخت نبود و اگر، «اگر»ها نبودند، چگونه و کجا می‌شد تا گوهر سیاسی و اخلاقی پزشکیان آشکار شود؟ همه آنچه تا پیش از 20 خرداد 1403 بر کشور، مردم و پزشکیان گذشت، گویی مقدمه‌ای بود برای پزشکیان تا از 20 خرداد 1403 تا 8 تیرماه 1403، آنچه هست و آنچه می‌داند و آنچه بلد است را به رأی‌دهندگان ایرانی بنمایاند.
عباس عبدی تحلیلگر سیاسی نقل‌کرد در دیداری با معاون‌ اول ‌دولت‌سیزدهم، محمد مخبر به حاضران این‌طور گفت: «وقتی صبح20 خرداد 1403 فهرست نهایی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را دیدم، گفتم خب، با این ترکیب پزشکیان رئیس‌جمهوری بعدی است.» فهرست نامزدها یا «این ترکیب»که مخبر اشاره کرد، در زمره آن «اگر»هایی است که موجب پیروزی پزشکیان شد. البته که آخر سر اصابت‌کردن تیر رهاشده از کمان بخت به هدف، در گرو انتخاب ایرانیان بود.
اما سابقه اصلاح‌طلبی پزشکیان، آشنایی‌ عمیقش با نهج‌البلاغه، دوری از تنازع و شکاف‌سازی و استفاده ‌نکردن از حربه حمله به رقیب برای رأی‌گرفتن و اجماعی که در اصلاح‌طلبان شکل گرفت، اگراینها نبود، رئیس‌جمهورشدن او در ابهام بود.
می توانست بخت یار ما نباشد و درشرایط فراز آمدن بحران‌ها، رئیس‌جمهوری دیگری می‌داشتیم؛ مثلاً رئیس‌جمهوری که در دیدار سران قوا تأکید کند«من باید بالای جلسه بنشینم»، نه مثل پزشکیان که تا پایین پله‌های کاخ ریاست جمهوری به استقبال سران می‌رود و تأکید می‌کند همه باید دور یک میز بنشینند تا رئیس‌جمهوری برتر از دیگران جلوه نکند. می‌توانست بخت یار ما نباشد و به‌جای پزشکیان، کسی باشد که درمواجهه با بحران‌ها، تقصیر را گردن قبلی‌ها بیندازد، نه مثل پزشکیان که شفاف به مردم می‌گوید«آب و برق نداریم و باید باهم مشکل را حل کنیم». می‌توانست بخت یار ما نباشد و کس دیگری در پاستور می‌بود که در مواجهه با منتقدان، ادعای همه‌چیزدانی و همه‌توانی کند، نه مثل پزشکیان که می‌گوید «من چیزی بیش از دیگران نمی‌دانم و باید از کارشناسان استفاده‌کرد.» می‌توانست بخت با ما یار نباشد و بجای پزشکیان که می گوید معیار همه‌چیز حق و عدالت است، بگوید دولت من معیار است. می‌توانست بخت یار نباشد و به‌جای پزشکیان که صادقانه می‌گوید در محاسبه میزان ضروری خاموشی‌ها برای مهار ناترازی اشتباه کردیم، کس دیگری باشد که توان سیاسی و رسانه‌ای دولت را صرف پوشاندن اشتباه دولت کند.می‌توانست بخت با سیستان ‌و ‌بلوچستان یار نباشد که برای اولین‌بار، استاندار اهل سنت و بلوچ داشته باشد، یا کردستان که برای اولین‌بار، استاندار کرد اهل سنت دارد، یا خوزستان و استاندار عرب‌اش. می‌توانست بخت یار نباشد که به‌جای پزشکیان که از هر حرف‌و‌عملی که باعث افزایش شکاف‌ شود اجتناب می‌کند، کس دیگری می‌بود که حرف و کنش او بهانه دعوا شود.
بطور خلاصه، در سازوکارهای سیاسی یا ساختارهای اجتماعی که سهم بخت در سیاست بالاست، به همان میزان نقش «شخصیت انسان» در تعیین جهت و تعیین اثر سیاست‌ها بیشتر است. اگر خود پزشکیان به«وفاق ملی»معتقد و اگر ازنظر جایگاه حقوقی به لوازم وفاق ملتزم نبود، همین وفاق یکساله هم شکل نمی گرفت. در شکل‌گیری وفاق در حوزه سیاسی ایران، به هر اندازه‌ که باشد، نمی‌توان شکاف‌های ایجادشده در اصولگرایان را نادیده گرفت.یعنی بخشی از مسیر وفاق با کژکارکردی‌های قبل هموار شد. بهتر است بگوییم دشمن‌سازی‌ها و دشمنی‌ورزی‌های گذشته وفاق را به یک انتخاب ناگزیر تبدیل‌ کرد.این هم کار بخت می‌تواند باشد، اما خلق ومنش پزشکیان، ساده زیستی‌ و مرام فردی‌، اخلاص شخصی‌ و صداقت با مردم‌، راستی با کارگزاران و صراحت در بیان مشکلات و سادگی با سیاست‌مداران، ستون‌های اصلی عمارت وفاق هستند.
مهم است که رئیس‌جمهوری و دولتی داریم که هنگام رفع فیلتر واتس‌اپ، هیچ نمی‌گوید تا آن را در سبد کارکردهای خود و دولتش بریزد.اگر این روحیه نبود، در جامعه‌ای که هر سرمایه‌ سیاسی در کوره سیاست ذوب می‌شود، دولت پزشکیان هم می‌توانست به فهرست دولت‌های بی‌دستاورد اضافه شود. اما منش پزشکیان و روش او، که کار باید برای خدا باشد، این مسیری را ساخت.
اگر سایه تهدید دشمن خارجی نبود، اگر کاهش سرمایه‌های اجتماعی و سیاسی نبود، و همه این«اگر»ها، به علاوه شخصیت و منش پزشکیان و خوی فردی‌اش در رایزنی‌ها در نهادهای بالادستی نبود، هیچ رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب دیگری نمی‌توانست در کمتر از ۳ ماه ریاست جمهوری‌اش اجرای «قانون» عفاف‌و‌حجاب را متوقف کند.
باهنر سیاستمدار اصولگرا روایت کرد که فردای پیروزی پزشکیان به ملاقات قالیباف رفت تا بگوید در وضع امروز کشور، چاره‌ای جز همراهی با پزشکیان نداریم. باهنر گفت: «دیدم قبل گفتن من قالیباف هم بر همین عقیده است.» پس، اگر ضعف نهادی، کاهش ظرفیت حکمرانی و افزایش مشکلات اقتصادی نبود، شاید حتی مرام و منش پزشکیان هم نمی‌توانست این همدلی را در ارکان کشور ایجاد کند.اصلاً اگر مشکلات آشکارشده، بعلاوه منش پزشکیان نبود که بی‌‌لحاظ جایگاه ریاست جمهوری، ساده و صادقانه در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت کند، لایحه خاک‌خورده FATF تصویب می‌شد؟
خلاصه اینکه اگر درست نگاه کنیم، ریاست‌جمهوری پزشکیان، هدیه بخت به ماست، نه پیامد ساختاری سازه‌های سیاسی و اجتماعی.
مسأله این نیست که ما ریاست جمهوری پزشکیان را مرهون بخت هستیم، ما ادامه ریاست جمهوری پزشکیان را هم مرهون بخت هستیم‌.
درباره ریاست‌جمهوری پزشکیان، کسی فکر نمی‌کرد آن مرد ساده‌پوشی که بدون خدم و حشم، دست در دست دخترش به وزارت کشور رفت و در انتخابات ثبت‌نام کرد، چند روز بعد به امید اکثریت رأی‌دهندگان ایرانی بدل شود. 
تداوم ریاست جمهوری پزشکیان را هم مرهون بخت هستیم. می‌دانیم که موج اول حملات موشکی اسرائیل به جلسه شورای عالی امنیت ملی همه راه‌های ورود و خروج انسان و هوا را بسته بود. موج دوم حمله موشکی آغاز شد تا کار را تمام کند، اما یک موشک، فقط یک موشک، به جای اینکه کار را تمام کند، در میان بتون‌ها شکافی باز کرد برای ورود هوا و خروج انسان.
موج دوم حمله، اقدامی بود برای بستن راه ورود هوا و به شهادت رساندن همه سران سیاسی و نظامی ایران در یک‌جا، غافل از اینکه بخت ایران سرنوشت دیگری در کیسه داشت.
امروز، البته که وفاق ملی، مثل همه سازه‌های اجتماعی و نهادی سال‌های اخیر ما ناپایدار است، هنوز کاملاً پابرجا نشده و هنوز ریشه ندوانده. اینکه این وفاق بیشتر از همه متکی بر فرد است، یعنی مسعود پزشکیان و به سازوکار و نهاد تبدیل نشده، بر ناپایداری‌اش می‌افزاید. اما در قحط‌‌‌سال بهبود، هر روزنه‌ای را باید غنیمت دانست و در کویر امید، هر نسیمی را باید به تمامی دریافت. علی الخصوص که سیاست، کار امروز و فردا یا کار پرشتاب و با عجله نیست، بلکه به قول «ماکس وبر» جامعه شناس آلمانی «سیاست، سفتن دشوار و آرام تخته‌های سفت است.» یا اینکه سیاست عرصه ممکن‌ها است و هیچ وضعیتی پایدار ابدی نیست.
امروز در روزگار فرارسیدن بحران‌ها که روزانه از کیفیت اخلاقی و مادی زندگی‌های ما کاسته می‌شود، طبیعتاً طاقت‌ها طاق شده و حوصله‌ها کمتر شده است. حالا کو حوصله که منتظر بنشینیم که نهال وفاق، شاخ و برگ بدهد تا بعدا بخواهد میوه بدهد؟ تازه اگر تا آن زمان، بخت با ما یار باشد!
 پس باید از بخت پرسید چرا «وفاق» اینقدر دیر آمده است؟ البته این از بخت‌یاری وفاق است که زمانی از راه رسید که اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در حضیض سرمایه‌های خود قرار دارند و این یعنی برای دو نیروی مقابل، دیگر توان و توشی برای تنازع شکاف‌ساز و سرمایه‌سوز نمانده و خود، این فرصتی است برای بازی‌گری و کنش‌سازی وفاق.
اما مسأله فقط بی‌سرمایه شدن دو طرف سیاست ایران نیست، مردمان هم در طول سال‌های گذشته سرمایه‌های زیادی از دست داده‌اند و‌طلب صبر از آنان که باید تا بار دادن نهال وفاق صبور بود، ساده نیست؛ نفس‌گیر است.
با این همه، چرا رئیس‌جمهوری که اهل پیوند است، نه اهل گسل، چنین دیر آمده است؟ رئیس‌جمهوری که ثمرات «پیوندهایی که می‌سازد» را برای مردمش می‌خواهد، نه مانند دیگرانی که میوه گسل‌های سیاسی و اجتماعی را برای خود و دولت خودشان می‌چیدند، چرا چنین دیر آمده است؟
نیمی از سیاست انتخاب‌های ماست و نیم دیگر سیاست، بخت. باید از خودمان و از بخت بپرسیم.

 

دکتر صفایی رئیس بیمارستان شهید مدنی تبریز
 از سال‌ها همکاری با مسعود پزشکیان می‌گوید
 پزشک توانمندی که هیچ گاه مطب خصوصی نداشت

مهراوه خوارزمی
گروه سیاسی

 مسعود پزشکیان در کسوت جراحی چه مختصاتی داشت؟
دکتر پزشکیان هیچ وقت مطب شخصی نداشت. از زمانی که پزشک شد و در تخصص جراحی قلب کار کرد، همیشه در بیمارستان‌های دولتی به مردم خدمت کرد. سال‌های سال در بیمارستان شهید مدنی تبریز همکار بودیم. البته مقاطعی که عهده‌دار مسئولیتی می‌شدند، مثلاً در سال‌های وزارت و نمایندگی از حجم حضورشان در بیمارستان کم می‌شد.
 
در سال‌های نمایندگی‌اش چه میزان عمل جراحی انجام می‌داد؟
بعد از اینکه دوره مسئولیت ایشان در وزارت بهداشت و درمان تمام شد، به تبریز و به بیمارستان شهید مدنی برگشت. بعد از آن دوره، در یک بازه زمانی یعنی نزدیک به دوسال دوباره به وضعیتی برگشت که تمام‌وقت در بیمارستان حضور داشت و بیماران را عمل می‌کرد. اما سال 1386 که به عنوان نماینده اول حوزه انتخابیه تبریز به مجلس راه یافت و در همه سال‌های پس از آن که با رأی مردم در ادوار مختلف مجلس حضور داشت، روزهای پنجشنبه و شنبه و گاهی هم روزهای دوشنبه که مجلس جلسه علنی نداشت، به تبریز می‌آمد تا هم به امور مردم و حوزه انتخابیه رسیدگی کند و هم در بیمارستان با انجام عمل‌های جراحی قلب، این تخصص خودش را در اختیار مردم بگذارد.
 
در این دوره زمانی که اشاره کردید، عمل‌های جراحی‌ دکتر پزشکیان به لحاظ هزینه‌های مادی و دستمزد پزشک جراح به چه صورت بود؟ عام المنفعه بود یا منبع درآمد آقای پزشکیان محسوب می‌شد؟
این عمل‌های جراحی منبع درآمد دکتر پزشکیان بود. البته دکتر پزشکیان از ابتدا به مسائل مادی علاقه‌ای نداشت و در همه این عمل‌های جراحی، به همان حقوقی که می‌گرفت و همان دستمزد و کارانه‌ای که بیمارستان به جراح می‌داد، قناعت داشت. او بیشتر به این فکر می‌کرد که در جامعه نقش مؤثرتری ایفا کند و به خدمت‌رسانی علاقه داشت. آن زمان در ماه 5 یا 6 جراحی انجام می‌داد و پول همان جراحی‌ها را از بیمارستان می‌گرفت.
 
بدون تعارف، در ارزیابی شما به عنوان یک همکار، دکتر پزشکیان چگونه جراحی است؟
در حرفه خودش جراح توانمندی است. اما بیش از جراحی، علاقه داشت که در کشور تأثیرگذار باشد. او انسان صادقی بود که همواره در گفت‌و‌گو با همکاران بر حمایت از اقشار محروم تأکید می‌کرد. بیشتر در این فکر بود که برای این مردم منشأ خیر باشد تا اینکه بخواهد برای خودش مال‌اندوزی کند. انقلابی بودن پزشکیان از سال‌های قبل از پیروزی انقلاب شروع شده بود؛ سال‌هایی که در انجمن‌های اسلامی‌فعالیت می‌کرد هم همین تفکرات را داشت و با این ایده حرکت می‌کرد.
 به نظر شما بیشتر در جراحی موفق بود یا در سیاست؟
نظر واقعی من این است که در هر دو موفق بود.
 از نظر جراحی هم در دوره کاری‌اش موفق بود، یعنی چه در بیمارستان شهید مدنی و چه در بیمارستان شهید رجایی، از جمله جراحان معروف و مطرح بود.
 از نظر سیاسی هم فارغ از اینکه بخواهم درباره خروجی کار ایشان در مجلس و دولت ارزیابی داشته باشم، باید بگویم او آنچه از دستش بر می‌آمد انجام می‌داد و می‌دهد، زیرا در اینکه از مشکلات مردم گره گشایی کند دریغ ندارد.
 
در یک سال گذشته هم که رئیس‌جمهوری شدند، برنامه مشخصی برای عمل‌های جراحی داشتند؟
در اول خرداد که دکتر پزشکیان به تبریز آمده بودند، برای انجام عمل جراحی اعلام آمادگی کردند. ما هم دو عمل برای ایشان تنظیم کردیم که رسانه‌ای هم شد. در این دو عمل، دریچه میترال دو بیمار قلبی را جراحی و تعویض کردند. برنامه ما این بود که باز هم برای جراحی به تبریز بیایند. اما متأسفانه جنگ تحمیلی اخیر پیش آمد و فضای کشور متفاوت شد. اگر این طور نمی‌شد، می‌شد عمل‌های دیگری ترتیب داد. خود دکتر پزشکیان به جراحی قلب علاقه خاصی دارد. همیشه می‌گفت «ما باید بتوانیم منشأ اثرات خیر در جامعه باشیم ، اگر در یک ماه 30 عمل انجام بدهم شاید در سال بر زندگی هزار نفر تأثیر بگذاریم، اما اگر بتوانم کمک کنم تا قانون درستی نوشته شود، شاید 10 میلیون نفر از این قانون خوب زندگی بهتری داشته باشند.»
 
چه ویژگی‌ در دکتر پزشکیان برای شما بیشتر جلب توجه می‌کند؟
او نهایت صداقت و روراستی است. همین حالا در دوران ریاست جمهوری هم مواردی پیش می‌آید که می‌بینیم صداقت مهم‌ترین ویژگی او است. شخصیتی نیست که بخواهد به قول معروف، مشکلی را توجیه کند، بلکه گفتن واقعیت و آنچه به آن اعتقاد دارد را تعهدی بین خود و خدایش می‌داند و می‌خواهد آنچه می‌گوید توأم با صداقت باشد. در گذشته هم در گفت‌و‌گوهای‌مان یک جمله را از او بسیار می‌شنیدیم؛ این جمله که «مسلمان نباید دروغ بگوید.»

 

 سرمایه ای برای روزهای سخت کشور

عزت‌الله یوسفیان ملا
نماینده ادوار مجلس

 مسعود پزشکیان برای من نه فقط یک همکار سیاسی، بلکه نمونه‌ای از صداقت، سلامت نفس و تعهد واقعی به مردم و کشور است. در تمام سال‌هایی که در مجلس شورای اسلامی‌حضور داشتم، کمتر کسی را دیدم که تا این حد، مرز میان مسئولیت سیاسی و رفتار انسانی را بی‌ریا و به سادگی رعایت کند. خیلی‌ها شاید او را صرفاً یک اصلاح‌طلب بشناسند، اما واقعیت این است که شخصیت و منش پزشکیان بسیار فراتر از جناح بندی‌های سیاسی است. او کسی بود که چه در حوزه انتخابیه و چه در هیأت رئیسه مجلس، رأی و اعتماد را بر اساس شخصیت مستقل خودش کسب می‌کرد، نه از سر تعلق حزبی.
درِ اتاقش همیشه به روی مراجعه کنندگان و مردم باز بود. کسی هر وقت نیاز داشت، فارغ از سمت یا عنوان، می‌توانست با او دیدار کند و احترام ببیند. نحوه برخوردش طوری بود که هیچ‌کس احساس فاصله یا غربت نمی‌کرد، نه ادعای بزرگی داشت و نه رفتارش همراه تکلف و تشریفات بود. در همین منش ساده بود که همه حس می‌کردند با یک دوست به گفت‌و‌گو نشسته‌اند نه سیاستمداری در مقام نایب رئیس مجلس.
شجاعت بیان حقیقت از مهم‌ترین ویژگی‌های پزشکیان است. هیچ وقت حرفی را برای جلب نظر نگفته و هیچ گاه منافع شخصی را بر حقیقت ترجیح نداده است. اگر موضع یا باورش تغییر کرده، می‌پذیرد و بی‌پروا تغییر نظر می‌دهد و این را نشانه صداقت می‌داند نه ضعف شخصیت. اوایل نسبت به حذف چهار صفر از پول ملی نظر منفی داشت اما پس از مشورت قانع شد. این تغییر باور، عین ایمان عملی به خرد جمعی و کارشناسی است، نه نشانی از دورویی یا تناقض گویی.
در روزگار بحران‌ها و فراز و نشیب‌های کشور نیز، منش پزشکیان کاملاً معلوم شد. یادم هست روزهایی که بمباران تهران یا آتش‌سوزی پالایشگاه‌ها همه را نگران کرده بود، در همان روزها او بدون اندک واهمه‌ای کنار مردم ایستاد، صادقانه شرایط را توضیح داد و هیچ چیز را پنهان نکرد. رفتار او باعث شد بحران‌های اجتماعی و اقتصادی به سرعت کنترل شود و اعتماد از دست رفته مردم به دولت در حد امکان بازیابی شود.
برخوردش با همگان همراه با احترام و فروتنی واقعی است؛ حتی موقعی که وزرا یا مقامات ارشد کشور برای دیدار و مشاوره نزدش می‌آمدند، هیچ‌گاه تفاوتی میان آنان و شهروندان عادی قائل نبود. بارها دیدم که برای مراسم تشییع یا ختم کارمند ساده‌ای از ریاست جمهوری یا یک معاون مدیرکل ساعت‌ها وقت گذاشت، بی‌آن که هیچ چشمداشتی داشته باشد.
در تحلیل مسائل کلان کشور، عمق نگاه و درایتش مثال زدنی است. در شناخت ریشه و ابعاد بحران‌ها برای سازمان‌های کلان کشور شاید قوی‌تر از برخی رؤسای‌جمهوری پیشین عمل کند. اگر لازم باشد عملکرد چند وزارتخانه را ظرف نیمروز ارزیابی و رصد کند، گزارش و تحلیلی به دست می‌دهد که حتی وزرای آن حوزه‌ها هم از عمق آن شگفت زده می‌شوند. این ناشی از تجربه، صداقت و سیاستمداری توأمان اوست.
بخش عمده موفقیت پزشکیان در گذر دادن دولت از بحران‌های اخیر، دقیقاً در همان زبان صادقانه و رفتار مردمی‌اش بود. همه ما شاهد بودیم زمانی که صف‌های طولانی بنزین و نگرانی از کمبود کالا مردم را به اضطراب انداخته بود، با ساده‌ترین کلمات و واقع بینی شرایط را توضیح داد و بر اعتماد عمومی‌ایستاد. در آن روزها، برخلاف آن چیزی که شاید دیگر سیاستمداران انجام می‌دادند، حاضر نشد آمارسازی کند یا به مردم آمار غیرواقعی بدهد. همین شفافیت بود که جلوی بسیاری از شایعات و نگرانی‌های اجتماعی را گرفت.
همواره در دولت‌های گذشته، دستگاه‌ها و مسئولان تلاش داشتند آمارها را خوشایند جلوه دهند تا مردم نگران نشوند، اما پزشکیان اصرار داشت که باید واقعیت را همانگونه که هست با مردم در میان گذاشت؛ به همین دلیل هیچ‌گاه آمار و اطلاعات دولت او سیاسی و ساختگی نشد.
شاید برای برخی عجیب باشد، اما جامعه ما نیازمند الگویی از جنس پزشکیان است؛ کسی که نه به اسم سیاست و نه به اسم مسئولیت، از مردم فاصله نمی‌گیرد؛ کسی که میان وعده دادن و حرف عمل نکرده فرق می‌گذارد. حتی زمانی که موضوع هزینه‌های انتخاباتی و شایعات درباره برخی مدیران نزدیک به او پیش آمد، قاطعانه و علنی با مردم صحبت کرد و نشان داد که اهل زد و بند و مصلحت اندیشی‌های مرسوم نیست.
معتقدم اگر به صداقت و توان او میدان بدهیم، بسیاری از مشکلات کشور با عقلانیت، اخلاق و پرهیز از شعارهای توخالی حل خواهد شد. تجربه‌های او از مردم شروع شده و به مردم بازمی‌گردد. برایش فرقی نمی‌کند مخاطب چه عنوان و جایگاهی دارد؛ یکسان احترام می‌گذارد، درد دل را با گشاده رویی می‌شنود و تا حد ممکن مشکل را رفع می‌کند.
من، به عنوان فردی که سال‌ها او را از نزدیک شناخته‌ام، شهادت می‌دهم آنچه از سلامت، صداقت و عشق به خدمت پزشکیان گفته‌ام حقیقت است. امروز جامعه سیاسی ما بیش از هر زمان، به چنین الگویی احتیاج دارد. پزشکیان سرمایه‌ای است برای روزهای سخت کشور؛ الگویی برای آنان که می‌خواهند پاکدست، مسئول و وفادار به مردم باشند. اگر هوشمندانه زمینه خدمت این‌گونه افراد را فراهم کنیم، آینده ایران روشن‌تر خواهد بود و چراغ اعتماد واقعی دوباره در دل مردم افروخته می‌شود.

 

پزشکیان باید سراغ کارهای سخت برود

محمدرضا باهنر
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام


 آقای پزشکیان مشخصه‌های فردی قابل تمجیدی دارند که باید به آنها اشاره کرد. ایشان علاقه‌مند به خدمت واقعی به مردم و فردی مخلص‌ هستند و دلبستگی خاصی به پست و مقام ندارند. برای حفظ موقعیتی که پیش می‌آید، حاضر نیست بعضی از اصول را فدا کند. به مردم عشق می‌ورزد و انگیزه اصلی‌ او خدمت است. در دوران حضور در مجلس نیز چنین بود و همواره در پی خدمت به مردم بود. بنابراین اگر کسی بخواهد اتهامی‌به ایشان بزند که برای خود، فرزندان یا نزدیکانشان منافعی جست‌و‌جو کرده‌ است، واقعیت چنین چیزی را تأیید نمی‌کند. اما اکنون مسأله ایران ما فراتر از این ویژگی‌هاست و بحث موقعیت ایشان در ریاست‌جمهوری و اقدامات و وظایفی است که انجام می‌دهند یا باید انجام دهند، هرچند گاهی ممکن است به دلیل گستردگی مشکلات نتوانند به همه آنها رسیدگی کنند.
روزهای ابتدایی ریاست‌جمهوری کمی‌نگران بودم. نگرانی من این بود که با توجه به روحیه مردمی‌و ساده دکتر پزشکیان، مبادا روزی اعلام کند به دلیل قول‌هایی که در مناظره‌های انتخاباتی داده‌اند، بی‌محابا تصمیمی‌اتخاذ کرده است. اما امروز این نگرانی برطرف شده و به نظر می‌رسد ایشان در مسیر پیگیری کارها با جدیت حضور دارد. البته باید پذیرفت شاید در ابتدای کار نمی‌دانست کار ریاست‌جمهوری تا این اندازه سخت و پرمشکل است. کشور با انبوهی از مسائل مواجه است. روزی عنوان می‌شود نمی‌توان حقوق‌ها را پرداخت کرد، روز دیگر مسأله تأمین منابع برای خرید گندم مطرح است. روزی دیگر حادثه‌ فروریختن معدن طبس رخ می‌دهد، یا خبر ترور شهید هنیه در تهران به گوش می‌رسد. به‌طور خلاصه، هر روز داستانی تازه در کشور پیش می‌آید.
به دکتر پزشکیان گفتم حتی اگر همه 24 ساعت شبانه‌روز، کار کنید، باز هم فقط خواهید توانست به مسائل جاری و روزمره برسید، درحالی که کشور در عرصه اقتصاد، سیاست و دیپلماسی نیازمند جراحی‌های اساسی است. برای انجام این جراحی‌ها به اتاق‌های فکر نیاز است؛ گروهی متشکل از افراد کاربلد، خردمند، مجرب و البته بی‌نفع که نقشه راه این اصلاحات را طراحی کنند. تأخیر در اجرای این جراحی‌ها آسیب جدی به همراه دارد، به‌گونه‌ای که هر یک ماه تأخیر معادل یک سال عقب‌ماندگی است. یکی از نمونه‌های بارز مشکلات ساختاری، سوخت است. دکتر پزشکیان بارها گفت که با این شرایط نمی‌شود ادامه داد. بنزینی که وارد می‌کنیم حدود ۵۰ هزار تومان هزینه دارد، اما آن را ۱۵۰۰ یا ۳۰۰۰ تومان می‌فروشیم. این وضعیت نمونه‌ای از گرفتاری‌های بزرگ کشور است. البته ایشان معتقد است باید این مسائل حل شود، اما انجام آن نیازمند رفتن شانه‌های دولت به زیر بار کارهای سنگین و دشوار است. در گفت‌وگویی با یکی از وزرای دولت‌ها، پیشنهادی برای کارهای سخت و اساسی مطرح شد، اما پاسخ شنیدم که این صندلی برای ما بیش از دو سال دوام ندارد و من حوصله کارهای سنگین را ندارم. چنین نگاهی نمی‌تواند کشور را اداره کند. شخصی که حوصله سختی نداشته باشد یا صرفاً به حفظ صندلی خود بیندیشد، راهگشا نخواهد بود. 
در جریان جنگ دولت عملکرد قابل توجهی از خود نشان داد. در شرایطی که هیجان و نگرانی در کشور موج می‌زد، دولت توانست به سرعت اوضاع را مدیریت کند. بنابراین، عملکرد دولت در رفع بحران‌ها درخور تحسین است. اما باید تکرار کنم که دولت و شخص آقای پزشکیان ناگزیرند به سراغ کارهای سخت بروند، حتی اگر لازم باشد برخی اعضای کابینه تغییر کنند.
در حوزه اقتصاد، کشور 7 سال پیاپی تورم ۴۰ درصدی را تجربه کرده. این تورم تجمعی فشار سنگینی بر جامعه وارد کرده است. اگر امسال نیز تورم ۴۰ یا ۵۰ درصدی داشته باشیم، اقشار متوسط جامعه به تدریج به طبقه فرودست سقوط خواهند کرد. حل این وضعیت نیازمند جراحی و تصمیم‌گیری شجاعانه است. البته شجاعت به معنای بی‌محابا عمل کردن نیست؛ بلکه باید با تدبیر، عقلانیت و گفت‌وگو با مردم همراه باشد. در حکمرانی نظام‌های متعددی چون اقتصاد، سیاست، فرهنگ و دیپلماسی و دفاعی قرار دارند. هرکدام از این نظام‌ها باید در درون خود هماهنگ باشند و همزمان با یکدیگر نیز سازگاری داشته باشند. اگر میان این نظام‌ها تعارض باشد، هرکدام دیگری را تخریب می‌کند. کشور نیازمند یک منظومه هماهنگ است تا بتواند مسیر اصلاحات را با موفقیت طی کند.
در این میان، سرمایه اجتماعی بزرگی نیز به دست آمده است. در این دوره شاهد انسجامی‌رنگین‌کمانی از اقوام، مذاهب، ادیان و حتی منتقدان حکومت بودیم. مردمی‌که با وجود دلخوری‌ها، نشان دادند ایران مستقل، یکپارچه و مقتدر را دوست دارند. خواسته مردم روشن است: زندگی شرافتمندانه، آینده‌ای روشن برای معیشت، اشتغال و تحصیل فرزندانشان. امیدوارم با همتی که دولت و آقای پزشکیان به کار می‌بندند، این مشکلات حل شود و کشور مسیر پیشرفت و آرامش را طی کند.

 

طباطبایی، معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهور در گفت‌و‌گو با «ایران»:
پزشکیان اهل دروغ نیست

مرتضی گل پور
دبیر گروه سیاسی

این بار موضوع گفت‌و‌گو، نه درباره رویکردهای دولت، بلکه شخص رئیس جمهوری است. درباره اینکه منش مدیریت مسعود پزشکیان چگونه است و با دیگران، از دولت و وزرا و مدیران دولت تا سران قوا و منتقدان چطور برخورد می‌کند با سیدمهدی طباطبایی معاون ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس جمهور گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

 پیش از ریاست جمهوری دکتر پزشکیان چه تصویر یا شناختی از ایشان داشتید و اکنون در نهاد ریاست جمهوری با چگونه شخصیتی روبه‌رو هستید؟
درباره دکتر پزشکیان می‌توانم از سه زاویه پاسخ بدهم؛ اول، زاویه کسی که بیش از دو دهه ایشان را از نزدیک می‌شناسد، یعنی کسی که از 26-25سال پیش زمانی که رئیس دانشگاه بودند دانشجوی ایشان بودم، دوم، به عنوان معاون ارتباطات دفتر رئیس‌جمهوری و سوم، زاویه‌ای خارج از این دو که به عنوان یک ناظر بیرونی، صرفاً می‌خواهم با نگاه روایتگر بیطرف درباره عملکرد و شخصیت رئیس جمهوری صحبت کنم.
 
البته این کار سختی است.
بله، اما سعی می‌کنم واقعیت را بگویم. من با شخصیت‌های سیاسی مختلفی در ارتباط بودم، اما از نگاه من دکتر پزشکیان فارغ از سمت ریاست جمهوری انسانی پرکار و پرتلاش است. روز رئیس جمهوری، روزی کاملاً سخت و پرمشغله است. ما که در دفتر رئیس جمهوری، برنامه‌های روزانه ایشان را تهیه می‌کنیم، واقعاً درک می‌کنیم که کار روزانه رئیس جمهوری واقعاً چیست. دکتر پزشکیان از نظر ‌فیزیکی بسیار فعال است. بسیاری از کسانی که با او کار می‌کنند، حتی با وجود سن کمتر، از نظر انرژی و توان فیزیکی کمتر از ایشان هستند. ذهن ایشان بسیار منسجم است و خستگی ناپذیر کار می‌کنند. وقتی مأموریتی برای خود تعیین می‌کنند، آن را فراموش نمی‌کنند. بسیار دقیق هستند و این دقت را نسبت به کسانی که مأموریتی دارند هم اعمال می‌کنند؛ یعنی آنچه به دیگران سپرده می‌شود از یادشان نمی‌رود. یکی از ویژگی‌های بارزشان این است که رویکرد و نگاهش به آینده است. هستند مسئولانی که بیشتر به دنبال پروژه‌های کوتاه مدت و زودبازده هستند تا دستاوردی برای خود ثبت کنند. اما دکتر پزشکیان بیشتر به افق‌های بلندمدت و اثرات آینده نگرانه توجه دارد و به وضوح می‌توان این را در کارها و برنامه‌های شان مشاهده کرد.

 به نظر می‌رسد این رویکرد رئیس جمهوری ناظر بر تجربه زیسته ایشان است. گفتند که در دانشگاه تبریز، وقتی دیدم کسی برای انجام پروژه‌ها پول نمی‌دهد، خودم با کمک مردم کارها را شروع کردم و بعد از شروع مسیر باز شد. منظور اینکه انتظاری که از مدیران دارند، کاری است که قبلاً خودشان انجام داده‌اند.
سخن شما درست است، اما صحبت من ناظر به مسأله دیگری است. منظور من این است که مسائلی که ایشان به عنوان مأموریت برای دولت تجویز یا تعیین می‌شود، درازمدت هستند، افق کوتاهی نیست که مثلاً گفته شود «من این پروژه را به نام خودم یا به نام دولت خودم انجام بدهم و تمام.» این، کار کوتاه مدت برای مسائل کلان است که طبیعتاً مسأله‌ها را حل نمی‌کند. در مقابل، دکتر پزشکیان نگاه کلان نگری دارند. شاید نقصی متوجه این نگاه کلان‌نگر باشد مبنی بر اینکه برخی بگویند در کوتاه مدت چه می‌شود و چه اتفاقی می‌افتد؟ اما در مقابل، ایشان بر مسأله نهضت عدالت آموزشی تمرکز کرده است. رئیس جمهوری می‌گوید مدارس کپری، کانکسی و سنگی را در همین دولت بر می‌چینیم و بر خواهد چید. دکتر پزشکیان روحیه‌ای در کار دارد که ممکن است کارها و پروژه‌ها در کوتاه مدت جواب ندهد، اما در بلندمدت قطعاً تحول ساز است. بنابراین، مسائلی که ایشان مطرح می‌کند، توسعه اقتصاد دریا محور، مسأله‌های کلان و بسیار جدی است و نمی‌توان آن را به صورت کوتاه مدت دنبال کرد. در مسأله نهضت عدالت آموزشی، رئیس جمهوری نگاه ویژه‌ای دارد. دکتر پزشکیان معتقد است ارزش اینکه یک خیر به تنهایی ۳۰۰ مدرسه بسازد، کمتر از آن نیست که ۳۰۰ نفر هر کدام یک مدرسه بسازند. این رویکرد، یعنی مدرسه‌سازی صرفاً یک پروژه فیزیکی نیست، بلکه نمادی از مشارکت مردم در حل مسائل جاری کشور است. سرمایه اجتماعی کلید این مشارکت است که ریشه در اعتماد عمومی‌دارد. صداقت مسئولان، سنگ بنای اعتماد عمومی‌است و نقطه قوت دکتر پزشکیان نیز همین صداقت اوست. او در میان اقشار مختلف مردم به عنوان فردی که دروغ نمی‌گوید شناخته می‌شود و این سرمایه اجتماعی موجود، پایه قوی برای جلب مشارکت مردم است.

رئیس جمهوری مشارکت مردم را یکی از مسائل کلیدی عنوان کرده. در سخنرانی خود در جمع نخبگان سیستان و بلوچستان، به کتاب «راه باریک آزادی» اشاره کرد و گفت برای حل مسائل، هم دولت باید قدرتمند باشد و هم جامعه. اما شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه در مسیر حل پروژه‌های دراز مدت، نظام اداری دولت توانایی لازم برای حرکت را ندارد. مثلاً آماری به رئیس‌جمهوری داده می‌شود و رئیس‌جمهوری هم به مردم اعلام می‌کند اگر دو ساعت به خانه‌ها خاموشی بدهیم، مشکل ناترازی برق حل می‌شود، اما بعداً خود رئیس‌جمهوری، البته با صداقت می‌گوید این ارزیابی اشتباه بود و اگر 24 ساعت هم خاموشی می‌دادیم، مشکل ناترازی برق حل نمی‌شد.
قطعاً ما در دولت مشکلاتی داریم. در برخی دوره‌ها دولت‌ها وضعیت بهتری داشته‌اند و در بعضی دوره‌ها وضعیت بدتری تجربه شده است. آقای دکتر پزشکیان از زاویه دیگری به موضوع نگاه می‌کنند، این نگاه، بر مشارکت همه جریان‌های سیاسی و سلایق در اداره کشور مبتنی است. شاید از دید ناظر بیرونی، رئیس‌جمهوری در تشکیل کابینه‌ای کاملاً همگن موفق نبوده باشد، اما در حوزه‌های دیگری دستاوردهایی داشته که توانسته موانع را بشکند و راهگشا باشد. هر کجا که ضعف یا قصوری در انجام تعهدات دستگاهی در دولت شناسایی شده، تلاش شد به آن کمک شود. همان‌طور که اشاره کردم، عدالت آموزشی برای ایشان بسیار حیاتی است. به همین منظور در کمتر از ۱۰ ماه پس از تشکیل دولت، بیش از ۴۰ جلسه تخصصی با موضوع عدالت آموزشی برگزار کرده‌اند. در دولت‌های گذشته، بویژه در دولت‌های هشت ساله یا حتی دولت‌های سه‌ساله، گاهی تشکیل حتی یک جلسه شورای آموزش یک سند افتخار برای دولت محسوب می‌شد، به طوری که حضور رئیس‌جمهوری در جلسه شورای عالی آموزش به عنوان یک اقدام مهم تلقی می‌شد. اما آقای دکتر پزشکیان هر زمان که احساس کرد نیاز به کمک بیشتر است، وارد عمل شد و کمک کرد. طبیعتاً اگر در مقطعی احساس شود یک دستگاه دچار رکود و انجماد است و کارش پیش نمی‌رود، اصلاحات و تغییرات لازم انجام خواهد شد. اصل این است که حرکت دولت نباید متوقف شود. اما مهم این است که حرکت دولت در جهت اهداف تعیین شده، وعده‌ها و شعارهای رئیس‌جمهوری بوده و این شعارها و اهداف با جدیت دنبال می‌شود و به این صورت نبوده است که دولت از مسیر خود منحرف شود. در مورد آمار و اطلاعاتی که اشاره کردید، گاهی انعکاس رسانه‌ها دقیق نبوده است. به عنوان مثال، در زمینه تعطیلی نیروگاه‌های مازوت سوز، اطلاعات اولیه ناقص بود؛ اما تصمیم اتخاذ شده درست بود و بعداً اصلاح شد. همچنین اخیراً موضوع میزان مصرف انرژی در ایران با کشورهای اروپایی مقایسه شد و این موضوع در فضای رسانه‌ای بسیار پربازدید شده بود که اطلاعات ارائه شده از سوی رئیس‌جمهوری درباره میزان مصرف انرژی در ایران و کشورهای اروپایی دقیق و درست نیست. در حالی که آنچه آقای رئیس‌جمهوری مطرح کرد، مبتنی بر گزارشی بوده که دریافت کرد و آن گزارش هم اشتباه نیست، بلکه انعکاس دقیق گزارش در رسانه‌ها ناقص بوده است. اصل گزارش این است که میزان مصرف انرژی در ایران نسبت به کشورهای مشابه از نظر اقلیمی، با توجه به مساحت و متر مربع کشور، حدود 6 برابر است. لازم بود که این گزاره در گزارش باشد، اما تلخیص یا انعکاس ناقص باعث برداشت اشتباه شده است. آن میزان 6 برابری مصرف که رئیس‌جمهوری اشاره کردند، در اصل خود حرف نادرستی نیست. از همه مهم‌تر، دغدغه اصلی رئیس‌جمهوری این است که الگوی مصرف انرژی در کشور درست و بهینه نیست.

در ادوار گذشته دیدیم اگر نقص‌ها یا اشتباهاتی در اظهارات عمومی‌رئیس جمهوری دیده می‌شود، معمولاً اصلاح نمی‌شد یا اشتباه پذیرفته نمی‌شد، بلکه اجزای رسانه‌ای و سیاسی دولت مأمور می‌شدند تا به هر قیمتی که هست حرف رئیس جمهوری را اثبات کنند، به جای اینکه خطا را بپذیرند.
روندها در دولت به گونه‌ای است که هرگونه گزارش نادقیق نیازمند اصلاح است و هیچ مسئول دولتی مجاز به ارائه اطلاعات نادرست به مردم نیست. ممکن است اشتباه رخ دهد، اما پذیرش و اصلاح اشتباه ضروری است و تمسک به دروغ یا پنهانکاری خط قرمز این دولت محسوب می‌شود. حتی در مواردی که عزل مسئولان رخ داده، علت آن نه ضعف در عملکرد، بلکه عدم صداقت و ارائه گزارش غیردقیق به مردم بوده است. دولت با این رویکرد، صداقت را محور مسئولیت‌پذیری قرار داده و اجازه نمی‌دهد دروغگویی از سوی هیچ یک از اعضای کابینه مورد قبول واقع شود. نگاه رئیس جمهوری به قدرت نگاهی غیرقدسی و مسئولیتی است. ایشان خود را صرفاً یک شهروند ایرانی می‌داند که مسئولیتی برعهده‌اش نهاده شده است. این منش و نگرش برگرفته از آموزه‌های نهج‌البلاغه و الگوی امیرالمؤمنین(ع) است که قدرت را دارای ارزش ذاتی نمی‌دانند و باور دارند کسی نباید برای حفظ تصویر غیرواقعی خود به قدرت دلبسته باشد. در نهایت اینکه، دولت چهاردهم برمبنای صداقت، مسئولیت پذیری و اصلاح‌طلبی حرکت می‌کند و تلاش دارد اشتباهات را شجاعانه پذیرفته و اصلاح کند و با پنهانکاری و دروغ مقابله کند. من به عنوان کسی که در دولت مسئولیتی دارم و به ایشان نزدیک هستم، حقیقتاً هیچ علاقه‌ای به قدرت در رئیس جمهوری نمی‌بینم. ایشان مسئولیت را به عنوان یک فرصت و بستری برای انجام کارهایی می‌داند که افق دید وسیع و آینده نگرانه دارد و بر همین اساس، نگاهش بسیار دور و کلان است.

در عکس‌های خبری رئیس جمهوری، می‌بینیم هر میهمان عالی‌رتبه‌ای که به دفتر ریاست جمهوری می‌آید، اعم از سران قوا یا حتی میهمان خارجی، دکتر پزشکیان جای اینکه در بالکن دفتر منتظر میهمان باشد، شخصاً جلوی در کاخ ریاست جمهوری حاضر می‌شود.  
این نوع رفتار برای برخی مقامات، حتی در میان سران قوا یا دیپلمات‌های خارجی، تازگی و حس متفاوت بودن دارد. بسیاری از آنان برای نخستین بار است که می‌بینند وقتی مهمانی به دفتر رئیس جمهوری می‌آید، رئیس جمهوری دم در، منتظر میهمان است.
در جلسات دولت نیز می‌بینیم که پیش از شروع رسمی‌جلسه، وزرا با یکدیگر و با رئیس جمهوری به نوعی صمیمانه تعامل دارند. یا در جلسات کارشناسی، این شیوه تعاملات شخصی بیشتر دیده می‌شود. مثلاً در برخی جلسات، می‌بینیم که رئیس جمهوری در جایگاه بالای جلسه نیست، بلکه در چینش صندلی‌ها هم نوعی فضا تعاملی رعایت شده است.
این روند یک شکل نوین دیپلماسی و مدیریتی است که تاکنون کمتر دیده شده و تأثیرگذار است. به عنوان مثال در جلسات خصوصی این تعاملات اهمیت بسیاری دارد و دارای پیام‌های عمیقی است که جامعه نیز آن پیام‌ها را درک می‌کند و پذیرا می‌شود. وقتی فردی بی تعلقی خود را نسبت به مقام، جایگاه و قدرت نشان می‌دهد، جامعه این رفتار را دوست دارد و باور می‌کند. همه ما در هر جایگاهی قرار گرفتیم تا منشأ خدمت و اثر مثبتی برای مردم باشیم، نه صرفاً تصاحب موقعیت. اگر میزها و موقعیت‌ها واقعاً وفادار به اصل خدمات بودند، بدون شک این مسئولیت‌ها به افراد ناصالح نمی‌رسید.

یکی از مسأله‌های مهم از نظر رئیس جمهوری اصلاح نظام اداری است. رئیس جمهوری در 6 ماه نخست دولت چندین بار به سازمان اداری و استخدامی‌رفت. سال گذشته در یک بازدید، به صراحت اعلام کرد طرح ارائه شده برای اصلاح نظام اداری، آن چیزی نیست که می‌خواستیم و باید اصلاح شود.
پروژه اصلاح نظام اداری، یکی از برنامه‌های بلندمدت و کلان اصلاح نظام اداری است که نقش مهمی‌در تحول از درون ساختارهای حکمرانی دارد. طرح مربوطه هنوز نهایی نشده است ولی رئیس جمهوری به طور مستمر پیگیر پیشرفت آن است و این مسأله در سیاستگذاری‌ها و برنامه‌های بودجه‌ای نیز به وضوح دیده می‌شود. حتی اگر برخی دستگاه‌ها همکاری نکنند، با تأکید رئیس جمهوری، این موضوع در بودجه قطعاً لحاظ خواهد شد. هدف این است که به میزان تأثیرگذاری و کارایی هر مجموعه، توجه جدی شود و نهاد دیوان‌سالاری به سمت چابک‌سازی و ارتقای عدالت هدایت گردد. از نگاه رئیس جمهوری، عدالت، اصول بنیادین منشور مدیریتی است و هرگونه هزینه غیرضروری یا بهره‌برداری خاص از منابع عمومی‌و بودجه دولت، غیرقابل قبول است. ایشان معتقدند که مسئولان حق ندارند از بودجه مردم برای منافع شخصی یا شرکت‌ها و مجموعه‌های زیان‌ده استفاده کنند، چرا که این زیان مستقیماً از جیب ملت پرداخت می‌شود و با عدالت اسلامی‌و اخلاق مدیریتی در تضاد است. این موضوع کاملاً در تضاد آشکار با آموزه‌های عمیق و باورهای جدی ایشان است و بنابراین با آن به شدت مقابله می‌شود. از جمله مسائلی که معتقدم هرچند این روند به نوعی جراحی ساختاری است و کار آسانی نیست، اما ان‌شاءالله در زمان مناسب به نتیجه مطلوب خواهد رسید.

شرح کامل در صفحات 16 و 17

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و نوزده
 - شماره هشت هزار و هشتصد و نوزده - ۰۳ شهریور ۱۴۰۴