گزارش «ایران» از زورخانه‌ای در غرب پایتخت و فرهنگی که رو به فراموشی است

گــــود آخــــر پهلوانــــی

نیلوفر منصوری
گروه گزارش


گذرت که به خیابان احمد کاشانی، حوالی میدان شهرزیبا بیفتد، صدای ضرب و نوای مرشد را از همان اوایل ورود به این خیابان می‌توانی بشنوی. اینجا گود باستانی غرب تهران است؛ جایی که نونهالان، میانسالان و پیشکسوتان، در بیشتر شب‌ها گردهم می‌آیند تا اصیل‌ترین میراث ورزشی ایران را زنده نگه دارند: ورزش باستانی زورخانه‌ای.
از در چوبی نیمه باز داخل می‌شوی. کفش‌هایت را درمی‌آوری و پایت را روی موکت سالن می‌گذاری. به روال همه زورخانه‌ها، دری کوتاه‌تر از قامت یک انسان را رد می‌کنی و با سر فروافتاده می‌روی داخل. با صدای زنگ و نوای گرم مرشد همه نگاه‌ها به سمت در زورخانه برمی‌گردد. صدای زنگ یعنی میهمان تازه واردی پا به خانه ورزشکاران گذاشته است. با نوای دوباره ضرب مرشد صدای صلوات فضای زورخانه را پر می‌کند. به رسم ورزشکاران رخصت می‌گیرم و گوشه‌ای روی پله‌ها می‌نشینم. فضای زورخانه «شهدای کن» حس و حال عجیبی دارد. جایی که سنگ بنای آن حدود سه دهه پیش گذاشته شد. میل‌های چوبی سنگین که با خط نستعلیق کلمه «یا علی» را یدک می‌کشند دورتادور گود به ترتیب چیده شده‌اند. گویی هر جفت میل متعلق به ورزشکاری است. این گود حدود یک متر پایین‌تر از فضای ورودی است و باستانی‌کاران در آن ورزش می‌کنند.
در میدان شهرزیبا که به سمت کن بروی دو طرف خیابان پر از مغازه‌های محلی‌هاست. از هر که سراغ زورخانه شهدای کن را بگیری با دست اولین خیابان سمت راست را نشان می‌دهند. اینجا خبری از خانه‌های قدیمی و درختان چنار که روزگاری بخشی از هویت این محله را تشکیل می‌دادند، نیست. خیلی از این خانه‌ها به آپارتمان‌های سر به فلک کشیده و انواع مغازه‌ها از کابینت‌سازی تا مغازه‌های لوازم ساختمانی و انبار کالا تبدیل شده است. در بزرگی نبش کوچه‌ زینعلی خودنمایی می‌کند که روی آن با خط درشتی نوشته شده «زورخانه جوانمردان یادبود شهدای کن». فضای زیادی برای پارک خودرو دارد و نگهبان مهربانی که با خوشامدگویی راه را نشانت می‌دهد.
مرشد مصطفی راوی‌گر، زنگ را به صدا درمی‌آورد و ضرب می‌گیرد و با نوای دلنشینی می‌خواند: «شمس جمال آقا علی(ع) صلوات» صدای ذکر صلوات فضای زورخانه را پر می‌کند. ورزشکاران یکی‌یکی میل‌های چوبی که سنگینی آن هویداست به دست می‌گیرند و با نوای گرم مرشد شروع می‌کنند به میل زدن روی شانه. مرشد نوای دیگری را از سر می‌گیرد. یکی از باستانی‌کاران که مویی سفید کرده، از صف خارج می‌شود و در وسط گود چرخ می‌زند و چرخ می‌زند. در حاشیه این برنامه، خود را خلیل حاتمی معرفی می‌کند؛ نویسنده‌ای که خاطرات برادر شهیدش را در کتابی به نام «برادر علی» به چاپ رسانده است. او می‌گوید: «از سال 50 و در زورخانه گردان در خانی آباد این ورزش را شروع کرده و الان که 70 سال سن دارد همچنان به ‌این ورزش عشق می‌ورزد.»

حضور جهان پهلوان تختی
و مرشد شیرخدا
تمام دیوار زورخانه پر از عکس‌های پهلوانان و کشتی‌گیرانی است که سال‌هاست زیر خاک آرمیده‌اند. از عکس جهان پهلوان تختی تا مرشد شیرخدا. زیر تمام عکس‌ها اسامی پهلوانان ‌درج شده است: پهلوان احمد وفادار، پهلوان علیرضا سلیمانی، پهلوان محمدرضا توپچی و..... هر کدام با ژست دست بسته، میل باستانی بر شانه، زیر تخته سنگ، کباده زنی و عکس‌های دست جمعی که به یادگار گرفته‌اند. «زورخانه در فرهنگ ایرانی به عنوان مسجد دوم باستانی‌کاران شناخته می‌شود و ابزار و وسایل آن هم نمادی از جنگ‌آوری ایرانیان است. میل نماد گرز، کباده نماد کمان و سنگ نماد سپر است.» اینها را حاج حسن گلیان می‌گوید. بعد گویی در ذهنش سال‌های خیلی دور را مرور می‌کند، می‌گوید: «سال‌های خیلی پیش با آقا غلامرضا تختی ورزش می‌کردم. ابتدا در گود با ذکر یا علی میل می‌زدیم و بعد به روی تشک می‌رفتیم و کشتی می‌گرفتیم. بعد از پایان ورزش، لنگش را پهن می‌کرد و نمازش را می‌خواند.» او از 20 سالگی این ورزش را شروع کرده و الان در 82 سالگی باز هم به ‌این ورزش باستانی عشق می‌ورزد: «از 24 سالگی در کنار مرحوم تختی ورزش می‌کردم. کنار ایشان خیلی آموختم. آن زمان در زورخانه مش غلام در میدان شهدا، دو دست ورزش باستانی می‌کردیم و بعد با هم به تشک کشتی می‌رفتیم. حدود 8 سال باهم ورزش می‌کردیم. خدا رحمت کند، جوانمردی بود که همتا نداشت.»

در زورخانه، نباید برای هر کسی زنگ زد
حال و هوای این زورخانه همراه با صدای ضرب مرشد و نوای دلنشین او سال‌هاست که باستانی‌کاران را پابند این گود کرده است. فضای آن چنان متفاوت است که بسیاری تمایل دارند ساعتی را برای تماشای ورزش باستانی اختصاص دهند. مرشد مصطفی راوی‌‌گر، به «ایران» می‌گوید: «زورخانه جای هر کسی نیست باید عاشق باشی و اهل مرام و معرفت. این ضرب و زنگ باستانی که مقابل مرشد آویزان می‌کنند، حرمت دارد و برای هر کس و در هر زمانی نواخته نمی‌شود. مرشد با توجه به جایگاه و رتبه واردشوندگان، به تناسب ضرب و زنگ را به صدا درمی‌آورد.»
جایگاه نشستن مرشد در سردم است، بخشی که از گود زورخانه بالاتر است و معمولاً با ابزار جنگی سنتی همچون زره و کلاه‌خود یا نمادهای عرفانی مانند کشکول و تبرزین تزئین می‌شود. او با بیان اینکه ورزش باستانی تنها ورزشی است که موسیقی زنده دارد، می‌گوید: «در سال 69 وارد ورزش زورخانه‌ای شدم و در حال حاضر 22 سال است که در زمینه مرشدی فعالیت می‌کنم. کار مرشدی زیباست. باید عاشق باشی تا بتوانی در لحظه هم سبک بخوانی و هم نت موسیقی بلد باشی و همچنین با ورزشکار هماهنگ باشی.» او درخصوص مضامین اشعار زورخانه‌ای می‌گوید: «بیشتر اشعار در سبک همایون است. مضمون و قالب اشعار هم با توجه به مناسبت‌ها، اعیاد و شهادت‌ها در خور و شأن و منزلت ائمه روایت می‌شود. در کنار آن مناسبت خوانی و شاهنامه خوانی هم می‌کنیم.»

سفارتخانه علی
«ورزش باستانی تنها یک ورزش مثل فوتبال، بسکتبال و والیبال نیست. کشتی‌گیران اینجا سردم دارند و هر کسی به عشق آقا امیرالمؤمنین، چیزی در سردم می‌گذارد یا به آبدارچی می‌دهد.» عباس احتشام این را می گوید، پهلوانی که بیش از نیم قرن در زورخانه‌های مختلف تهران ورزش کرده و سال‌ها قهرمان سنگ زورخانه تهران و کشور بوده است. او که هم و غم خود را برای تشویق کودکان و نوجوانان گذاشته تا به نوعی نگذارد نسل باستانی کارها فراموش شوند و از آسیب‌های اجتماعی دور باشند، می‌گوید: «بنیاد ورزش زورخانه‌ای بر اساس فتوت و جوانمردی است. اخلاص، معرفت، کمک به دیگران به خصوص فقرا و نیازمندان بزرگ‌ترین هدیه ‌این ورزش است. همه پهلوانان و کشتی‌گیران از این ورزش به قهرمانی جهان رسیدند. ورزشکاران زیادی داشتیم که اکنون سر به تیره تراب برده‌اند؛ اما زمانی در سفارتخانه علی فعالیت می‌کردند.»

سنت همیشگی گلریزان
باستانی‌کار دیگری که حرف‌های گفتنی دارد، مسعود علیزاده است. از دوران نوجوانی پا به گود زورخانه گذاشته و با داشتن 70 و اندی سال سن هنوز هم ورزش باستانی را انجام می‌دهد:
«50 سال است ‌این ورزش که متعلق به آقا علی(ع) است را انجام می‌دهم. این ورزش عیاران و پهلوانان است. فکر و ذکر و مقتدای ما در این ورزش مولاست و بعد هم یاری فقیران، مستمندان و گلریزان برای گرفتاران و دربندان. از اقشار مختلف برای کمک و گلریزان می‌آیند و پول خوبی برای کارهای خیر جمع می‌شود و قبل از سال نو آذوقه، لباس، پول و... جمع‌آوری و به مستمندان و فقرا توزیع می‌شود بدون اینکه کسی متوجه شود و آبرویی از کسی برود. این مرام فقط در این ورزش است. آیین گلریزان بهترین آیین ما شیعیان و ایرانیان است.»

لزوم حمایت از
زورخانه‌های تهران
«به رسم ورزش زورخانه‌ای رخصت، رخصت از‌الله و بزرگتران ورزش پهلوانی». این را حمید متین، رئیس هیأت پهلوانی شمال غرب تهران به «‌ایران» می‌گوید. به گفته او «فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای میراث معنوی ایرانیان است. پهلوان علاوه بر صیقل دادن و پرورش جسم، برای نزدیکی به خدا روحش را هم صیقل می‌دهد.» متین با بیان اینکه باید این ورزش را حفظ و آن را توسعه دهیم، می‌گوید: «پیرو فرمایشات رهبر معظم انقلاب، ورزش زورخانه‌ای، ورزش ملی و مذهبی است، ورزش آبا و اجدادی و نیاکان ماست. بنابراین برای اشاعه و حفظ فرهنگ پهلوانی و جوانمردی باید آن را حفظ کنیم.» او در پاسخ به این سؤال که به نظر می‌رسد ورزش زورخانه‌ای فقط مختص آقایان است در حالی‌که باستانی‌کاران زن نیز در کشور وجود دارند، می‌گوید: «در گذشته فعالیت بانوان ممنوع بوده اما اگر در سال‌های آینده اتفاقات جدیدی رقم بخورد ما هم پیرو آن عمل خواهیم کرد.» او می‌گوید: «امیدوارم مسئولان و مدیران ورزشی کشور توجه ویژه‌ای به‌این مقوله و حمایت از این ورزش باستانی داشته باشند.»
پوریا غلامی در بین باستانی کارهایی که با آنها گفت‌وگو شد، از همه جوان‌تر است، اما تجربه خوبی در این زمینه دارد. چند سالی است اداره امور زورخانه «شهدای کن» به او سپرده شده است. او قبل از صحبت درباره ورزش باستانی به تاریخچه این زورخانه اشاره می‌کند و به «ایران» می‌گوید: «این مجموعه از سال 85 کلنگش زده شد. بعد در دست پیمانکاری بود که نتوانست به خوبی از آن حفاظت و رسیدگی کند. از سال 1401 مسئولیت آن به من واگذار شد. بعد از دوران کرونا، این مجموعه سرپا شد و خدا را شکر استقبال خوبی از آن می‌شود.» پدرش از پیشکسوتان ورزش باستانی است و در صندلی کنار من نشسته است و حرف‌های پسرش را تأیید می‌کند: «از 5 سالگی این ورزش را دوست داشتم و وارد آن شدم. حکم چندین دوره قهرمانی کشور و تهران را دارم.» او با بیان اینکه این باشگاه عضویت ندارد و هر کس به این ورزش علاقه‌مند است می‌تواند وارد آن شود، می‌گوید: «مردم از مناطق مختلف و محله و شهرستان‌های دیگر به اینجا می‌آیند و می‌توانند در آن ورزش کنند. برای رده‌ها و سنین پایه آموزش داریم. اما پیشکسوتان و افراد آشنا به ‌این ورزش برای تمرین به ‌اینجا می‌آیند و محدودیت سنی ندارند. از نونهالان تا پیشکسوتان که هم‌دوره آقای تختی هستند.»
او که همیشه پذیرای خیران و ورزشکاران در هیأت پهلوانی شمالغرب بوده است می‌گوید که توجهی به زورخانه‌ها نمی‌شود و خیلی از آنها تعطیل یا نیمه تعطیل هستند. سه یا چهار روز در هفته در زورخانه باز می‌شود و به تعداد کمتر از انگشتان دست به داخل گود می‌روند. به گفته ‌این ورزشکار باستانی، این مجموعه علاوه بر فعالیت ورزشی باستانی، در مناسبت‌های فرهنگی و خیریه نیز فعال است: «کارهای فرهنگی زیادی اینجا شده است، از گلریزان برای زندانیان و گرفتاران تا کمک به فقرا و افراد نیازمند، برگزاری مسابقات، تجلیل از پیشکسوتان، فعالیت‌های سینمایی و فرهنگی، سخنرانی مسئولان و نمایندگان و.... این ورزش، ورزش پهلوانی و فتوت است ممکن است. ورزشکار باستانی پول در جیب نداشته باشد اما وقتی برای کار خیر پول جمع می‌شود، قرض می‌کند برای مراسم گلریزان تا به‌ایتام و زندانیان برسد.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و شانزده
 - شماره هشت هزار و هشتصد و شانزده - ۲۸ مرداد ۱۴۰۴