تجربه مردم ایران در جنگ ۱۲ روزه و ضرورت همدلی با نسل جوان

همبستگی تاریخی

سمیه افشین فر/ شرایط سخت، آزمون‌هایی بزرگ برای هر جامعه است. بحران‌ها هم توانمندی‌های فنی، اقتصادی و سیاسی کشورها را می‌سنجند، هم عمیق‌ترین ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی مردم را به چالش می‌کشند. ایران در طول تاریخ معاصر خود بارها شاهد بحران‌های مختلفی بوده و هر بار مردم با واکنش‌هایی متفاوت، نقش ویژه‌ای در عبور از مشکلات ایفا کرده‌اند. جنگ ۱۲ روزه اخیر، یکی از همین لحظات حساس بود که بار دیگر ویژگی‌های منحصربه‌فرد ملت ایران را به نمایش گذاشت. نسلی که گاهی به نظر می‌رسید از آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب فاصله گرفته باشد، این بار نشان داد که همچنان پایبند به کشور، مردم و حاکمیت است و در دفاع از امنیت ملی دلیرانه ایستاده است. اما اهمیت همراهی نسل جوان و ضرورت نهادینه‌سازی این همبستگی چیست؟
دکتر طاهره رستمی، مدرس دانشگاه و عضو پژوهشکده علوم بهداشتی جهاددانشگاهی، با بررسی ظرفیت‌های اجتماعی ایران در بحران می‌گوید: «با اینکه زمان جنگ تحمیلی اخیر کوتاه بود، اما بار سنگینی بر دوش مردم ایران گذاشت. واکنش عمومی و مشارکت وسیع اقشار مختلف جامعه نشان داد که ایرانیان، بویژه جوانان و نوجوانان، روحیه‌ای قوی، احساس تعلق و وفاداری عمیقی به وطن دارند.» او با بیان اینکه جنگ کوتاه اما پرحادثه، نشان داد که نسل جدید ما، با وجود تفاوت‌های نسلی و فرهنگی که با گذشته وجود دارد، پای ارزش‌ها و امنیت ملی ایستاده است، توضیح می‌دهد: «بسیاری از جوانانی که فکر می‌کردیم شاید از آرمان‌های انقلاب دور شده باشند، در صحنه حضور فعال داشتند و دلاورانه از سرزمین خود دفاع کردند. این حضور فعال و پرشور، نمادی از تعلق‌خاطر به جامعه و کشور است که نباید فقط در بحران‌ها دیده شود، بلکه باید در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های آینده کشور، به عنوان یک سرمایه اجتماعی بزرگ مورد توجه قرار گیرد.»
ویژگی‌های فرهنگی ملت ایران؛ زمینه‌ساز همبستگی در بحران
ملت ایران از نظر فرهنگی و اجتماعی دارای تنوع عمیق و گسترده‌ای است؛ اما یکی از ویژگی‌های بارز آن، ظرفیت بسیار بالا برای واکنش‌های احساسی و همبستگی در شرایط دشوار است. این موضوع ریشه در تاریخ، فرهنگ و هویت جمعی مردم دارد که آنها را به هم پیوند می‌دهد. رستمی توضیح می‌دهد: «ملت ایران ذاتاً انسان‌هایی با احساسات و عواطف متنوع و در عین حال عمیق هستند. این تنوع گاه می‌تواند منبع غنای فرهنگی باشد و در مواقع بحرانی، باعث شود که مردم با فوران احساسات و همدلی، واکنش‌هایی فراتر از انتظار از خود نشان دهند.» او تأکید می‌کند که «این واکنش‌ها اگر به سرعت به ساختارهای حمایتی و برنامه‌های مدون تبدیل نشوند، ممکن است گذرا باشند و پس از پایان بحران، نتوانند انسجام اجتماعی پایدار ایجاد کنند.»

انسجام اجتماعی پس از بحران؛ فرصت یا چالش؟
انسجام اجتماعی، بویژه در شرایط پس از بحران، اهمیت بالایی دارد. این انسجام، به معنای پیوند و همبستگی میان اقشار مختلف جامعه، پایه‌ای برای توسعه پایدار و مقاومت اجتماعی است. اما حفظ این انسجام کار ساده‌ای نیست.
از دیدگاه جامعه‌شناسی، انسجام اجتماعی در بحران بیشتر جنبه هیجانی دارد و از تجربه مشترک و حس سرنوشت واحد ناشی می‌شود. اما پس از پایان بحران، این هیجان کاهش یافته و اگر برنامه‌ریزی دقیقی انجام نشود، شکاف‌ها و تعارضات اجتماعی ممکن است شدت یابند. به گفته دکتر رستمی، «امیل دورکیم، جامعه‌شناس برجسته فرانسوی، همبستگی اجتماعی را در دو نوع می‌داند: همبستگی مکانیکی که بر پایه شباهت‌ها استوار است و معمولاً در جوامع ساده‌تر دیده می‌شود و همبستگی ارگانیک که ناشی از وابستگی‌های متقابل است و جوامع پیچیده‌تر به آن نیاز دارند.»
این پژوهشگر اجتماعی می‌گوید: «بحران‌ها معمولاً همبستگی مکانیکی را تقویت می‌کنند، اما در جامعه پیچیده و چندلایه امروز ایران، برای پایداری انسجام اجتماعی نیازمند آن هستیم که این همبستگی به نوع ارگانیک تبدیل شود؛ همبستگی که بر اساس همکاری، تعامل سازمان‌یافته و احترام به تفاوت‌هاست.»

نمونه‌های جهانی؛ 
درس‌هایی برای ایران
نگاهی به تجربه‌های بین‌المللی در مواجهه با بحران‌ها می‌تواند آموزنده باشد. دکتر رستمی با بیان دو نمونه مواجهه با بحران‌ها می‌گوید: «زلزله سال 2011 در ژاپن، نشان داد که سرمایه اجتماعی بالا، اعتماد مردم به نهادها و همکاری سازمان‌یافته می‌تواند انسجام اجتماعی را حفظ و بازسازی را سرعت دهد. در مقابل، بحران طوفان کاترینا در ایالات متحده آمریکا، به دلیل پاسخ ناکافی و ناعادلانه نهادها به آسیب‌دیدگان، باعث از دست رفتن اعتماد و تشدید شکاف‌های اجتماعی شد. این اتفاق، نمونه‌ای از این بود که چگونه ناتوانی در مدیریت بحران می‌تواند به فروپاشی سرمایه اجتماعی منجر شود.» ایران نیز، با توجه به سابقه مواجهه با بحران‌های مختلف از جمله زلزله‌ها، سیل‌ها و شرایط تحریم، ظرفیت قابل توجهی برای واکنش و همراهی عمومی دارد، اما این ظرفیت نیازمند مدیریت و سیاست‌گذاری هوشمندانه برای تثبیت و تبدیل شدن به سرمایه‌ای پایدار است.

نقش نسل جوان؛ فرصت‌ها 
و چالش‌ها
نسل جوان ایران در جنگ ۱۲ روزه به خوبی نشان داد که توانایی و تمایل ایستادگی و دفاع از کشور را دارد. اما این نسل با ویژگی‌های خاص خود، نیازمند توجه و حمایت ویژه است. رستمی معتقد است: «اکنون نوبت ماست که با نوجوانان و جوانان همدل باشیم، پشتیبان‌شان باشیم و فرصت دهیم صدای‌شان شنیده شود. این نسل، با دغدغه‌ها و نیازهای متفاوت، بخش بزرگی از آینده کشور را شکل می‌دهد و توجه به آنها کلید حفظ انسجام و تقویت سرمایه اجتماعی است.» اما حفظ انسجام اجتماعی پس از بحران نیازمند مجموعه‌ای از اقدامات هماهنگ و هدفمند است که بتواند واکنش‌های احساسی و لحظه‌ای را به ساختارها و نهادهای پایدار تبدیل کند. این جامعه شناس توضیح می‌دهد: «ایجاد سازوکارهای مشارکت مردمی واقعی یکی از این راهکارها ست یعنی باید امکان حضور فعال مردم به خصوص جوانان و گروه‌های اجتماعی در تصمیم‌گیری‌های پسا بحران فراهم شود.» او با تأکید بر شفافیت و پاسخگویی نهادها می‌گوید: «اطلاع‌رسانی شفاف درباره اقدامات و تخصیص منابع، اعتماد عمومی را افزایش می‌دهد. همچنین تقویت شبکه‌های اعتماد و سرمایه اجتماعی با آموزش و فرهنگ‌سازی برای افزایش همکاری‌های اجتماعی و کاهش تعارض‌ها ضروری است.» رستمی با اشاره به اهمیت ثبت و بازنمایی روایت‌های مشترک توضیح می‌دهد: «ساختن یک حافظه جمعی یکپارچه از بحران، از طریق رسانه‌ها و نظام آموزشی ضروری است. از طرفی توجه به عدالت اجتماعی، یعنی توزیع عادلانه منابع و خدمات در بازسازی، از عوامل کلیدی جلوگیری از شکاف‌های اجتماعی است.»

اهمیت عدالت اجتماعی 
در تقویت همبستگی
عدالت اجتماعی، یکی از ستون‌های اصلی تقویت انسجام پس از بحران است. اگر مردم احساس کنند که منابع و امکانات به‌طور عادلانه تقسیم نشده‌اند، اعتمادشان به نهادها کاهش یافته و شکاف‌های اجتماعی تشدید می‌شود. رستمی می‌گوید: «عدالت در بازتوزیع خدمات و منابع، نه تنها یک الزام اخلاقی بلکه یک اقدام راهبردی است که می‌تواند امنیت اجتماعی و ثبات کشور را تضمین کند.» او با بیان اینکه بحران‌ها گذرا هستند، می‌گوید: «آنچه سرنوشت یک جامعه را می‌سازد، توانایی آن‌جامعه در بازسازی روابط اجتماعی و اعتماد پس از بحران است. همبستگی و انسجامی که در شرایط دشوار شکل می‌گیرد، باید به سرمایه‌ای پایدار و ساختاری تبدیل شود تا جامعه بتواند در برابر تهدیدهای آینده تاب‌آوری داشته باشد.
نسل جوان ایران نشان داده که توان و تمایل برای ایستادگی دارد، اما وظیفه امروز ما ست که با آنها همدل و همراه باشیم، صدای‌شان را بشنویم و فرصتی برای مشارکت واقعی در تصمیم‌گیری‌ها فراهم کنیم. این راهی است برای حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی کشور.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و سیزده
 - شماره هشت هزار و هشتصد و سیزده - ۲۵ مرداد ۱۴۰۴