«ایران» بحث‌ها بر سر اظهارات پزشکیان در جمع مدیران رسانه‌ها را بررسی کرد

مناقشه با حرف راست

مرتضی گل‌پور
دبیر سیاسی

بر سر راستگویی پزشکیان جنجال شد. پزشکیان با مردم به عنوان صاحبان این کشور جز راستگویی پیشه نکرد. اما گروهی آشفته شدند که؛ اولاً چرا راست گفت؟ دوماً چرا این راست را به مردم گفت؟ و سوماً اینکه اصلاً هر راستی را نباید گفت، آن هم به مردم! همین راست نگفتن، یا مسائل کشور را به صورت زینت شده با مردم در میان گذاشتن نبود که مرجعیت رسانه‌ای کشور را به خارج از کشور انتقال داد؟ 
مناقشه‌گران علیه پزشکیان نگفتند اگر نباید با مردم، این صاحبان کشور راستگویی پیشه کرد و نباید به آنان راست گفت، پس چه باید گفت؟ باید فریب داد؟ یا اینکه بخشی از راست‌ را گفت تا مردم آن چیزی از واقعیت را بفهمند که ما می‌خواهیم؟ یعنی مردم ظرفیت هر راستی را ندارند یا مردم ظرفیت تلخی‌ها را ندارند و باید واقعیت‌های تلخ را با لایه‌ای از شکلات به مردم گفت؟
همچنان که منتقدان این اظهارات پزشکیان نگفتند که چطور باید با مردم حرف زد؛ قبل از بیان واقعیت به مردم، باید آن را دستکاری کرد؟ اصلاً قرار است چه کسی چه چیزی را نداند؟ قرار است مردم مشکلات را ندانند یا نخبگان و مسئولان؟ شاید هم معتقدند بعضی از واقعیت‌ها را باید گفت و بعضی‌ها را نباید گفت؟ 
آیا این به معنای دروغگویی نیست؟ بعضی‌ها هم می‌گویند پزشکیان به دشمن پیام ضعف صادر کرد. یعنی پزشکیان در این سخنرانی چه علامتی به دشمن داد که حمل بر ضعف شود؟ آیا آدرس مکان و زمان جلسه شورای عالی امنیت ملی را علنی کرد؟ به نظر می‌رسد ریشه این جنجال آفرینی‌های منتقدان را باید در تفاوت میان دو نوع سیاست ورزی در ایران پیدا کرد. یک نوع، سیاست ورزی مبتنی بر خطابه و سخنرانی است و نوع دیگر، سیاست‌ورزی مبتنی بر شناخت مسأله و حل تعارض منافع. 
بسیاری از مناقشه گران علیه پزشکیان، به صورت حرفه‌ای سیاست ورز خطابه‌ای محسوب می‌شوند و این نوع را مطلوب می‌دانند. سیاست ورزی خطابه‌ای عمدتاً بر ‌«حرف»، بر «کلمه» و «سخنرانی» مبتنی است. 
در این نوع، صرفاً بر حرف زدن تمرکز می‌شود، آن هم حرفی که نه مسأله را روشن می‌کند، نه تصویری از واقعیت را به مردم می‌دهد. اما سیاست ورزی نوع دوم، بر شناخت و حل مسأله مبتنی است. در این نوع سیاست ورزی، سیاستمداران می‌گویند اول باید ببینیم مسأله کشور و مردم چیست، بعد که مسأله را نه به صورت شعاری، بلکه به صورت واقعی، علمی و دقیق شناختیم، دنبال راه‌حل واقعی هم باشیم.  سیاستمداری که سیاست ورزی مبتنی بر حل مسأله را دنبال می‌کند، می‌گوید شناختن مسأله، یعنی اول با خودم صادق باشم و در مرحله بعد با کسانی که مسأله به آنان ربط دارد. یک دلیل حل نشدن مسأله‌های کشور ما در سال‌های گذشته همین است که با هر مشکلی، به صورت خطابی و سخنرانی برخورد کردیم و فکر می‌کردیم با یک دستور، یا انتخاب یک مدیر خیلی خوب، با تأمین اعتبار، با لوله کشی و مانند اینها، مشکل حل می‌شود. نیاموختیم که وارد عصری شده‌ایم که اساساً مسأله‌ها بسیار پیچیده و نیازمند راه‌حل‌های بسیار پیچیده هستند که حل این مسأله‌ها، نیازمند «نهادسازی» است، نه سخنرانی. 
سیاست ورزی مبتنی بر سخنرانی و خطابه، یعنی درباره همه چیز حرف زدن، اما عملاً هیچ حرفی نزدن. اما رویکرد پزشکیان از نوع سیاست ورزی مبتنی بر حل مسأله است، به این معنی که اول باید بپذیریم مشکل داریم؛ این حرفی است که بارها گفته است. 
زیرا اگر نپذیریم که مشکل داریم، نیازی به تغییر هم احساس نمی‌کنیم؛ این هم سخنی است که پزشکیان بارها تکرار کرده است. حالا که حداقل یک بار، با اصل مشکل و با عمق بحران، از زبان پزشکیان مواجه شدیم، باید بپذیریم که به جای شکستن آینه، باید خود را بشکنیم. یعنی بپذیریم که عصر حل مسأله با خطابه گذشته است و جنس مسأله‌های ما اقتضا دارد که اول با آن روبه‌رو شویم، با واقعیت تلخ و سخت آن و شاید لازم باشد که ابتدا با خودمان و کارنامه خودمان مواجه شویم. چرا که «آینه چون نقش تو بنمود راست؛ خود شکن آیینه شکستن خطاست.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و سیزده
 - شماره هشت هزار و هشتصد و سیزده - ۲۵ مرداد ۱۴۰۴