فیلمنامهنویسی و فیلمسازی در مواجهه با بحرانهایی مانند جنگ از چه اهمیتی برخوردار است؟
سینما؛ آیینه حیات اجتماعی در متن بحران
جواد صفوی
منتقد سینما
در روزگار پرتنش خاورمیانه و تحولاتی که گاه این مرز و بوم را نیز متأثر میکند، نقش سینما خواه ناخواه فراتر از مرز سرگرمی است و به دلیل ماهیت ارتباط جمعی و تأثیرات فکری و روحی، به ابزاری برای تأمل، آگاهی و حتی مداخله اجتماعی نیز بدل میشود. پرداختن به موضوعی همچون جنگ اخیر با اسرائیل نیز از دسته آن سوژههایی است که حتی میشود گفت ضرورت دارد به شکل ویژه به آن توجه شود. ساخت فیلمهایی در قالب کوتاه و بلند داستانی که بتواند بازگوکننده و منعکسکننده زوایای مختلف انسانی چنین رخدادی باشد، نه صرفاً یک انتخاب هنری، بلکه اقدامی هوشمندانه و ضروری است، آن هم در کشوری مانند ایران که از فعالترین و معتبرترین سینماهای دنیاست و کارگردانهای جوان و باتجربه فراوانی دارد که با داشتن حداقلی از امکانات میتوانند پروژههای خود را به ثمر بنشانند. لزوم اصلی چنین رویکردی از سوی سیاستگذاران فرهنگی کشور باید با توجه به این مهم باشد که مردم، بیش از هر زمان دیگر، به روایتهایی نیاز دارند تا فراتر از تحلیلهای سیاسی و رسانهای، تجربه انسانی جنگ را بازتاب دهد. سینما، با قدرت روایتگری منحصربهفرد خود، میتواند این شکاف را پر کند.
ساختن فیلم درباره جنگی که هنوز رخ نداده، جسورانه است اما دقیقاً همین پیشنگری هنرمندانه میتواند جامعه را برای مواجهه آگاهانهتر با پیامدهای احتمالی آن آماده کند. فیلمنامههایی که با تحقیق و تحلیل دقیق نوشته میشوند، میتوانند آیندهای ممکن را به تصویر بکشند که اگر درباره آن گفتوگو نشود، ممکن است هزینههای انسانی، اجتماعی و اقتصادی جبرانناپذیری بهجا بگذارد. این یک ضرورت بیحد و مرز و جلوهای از تمدن بشری است که به انسان مدرن امروز راه میدهد تا خود و جامعه را از گزند دشمنی و تجاوز دور کند.
روایت رسمی از درگیریهای سیاسی و نظامی، اغلب دوگانهای ساده از «ما» و «آنها» میسازد اما سینما قادر است این دوگانهسازی را به چالش بکشد و واقعیت را از چشم انسانهای عادی بازگو کند. فیلمهای چندسویه میتوانند به مخاطب کمک کنند تا فراتر از مرزها، رنج مشترک انسانها را درک کند؛ چه در تهران، چه در غزه و هرجای دیگر جهان.
نکته دیگری که بحث ساخت فیلمهای کوتاه و بلند داستانی را بویژه برای جامعه امروز ایران که جنگی عجیب و نو را شاهد بود، ضروری جلوه میدهد این است که تصویرسازی از جنگ میتواند به انسانهای گرفتار در آن کمک کند تا راههای مناسبی برای برونرفت از بحرانهای متأثر از جنگ پیدا کنند. بخش عمدهای از نسل امروز ایران، نهتنها تجربهای از جنگ ندارد، بلکه تصویر درستی از پیامدهای واقعی آن نیز در ذهن ندارد. برخلاف جنگ تحمیلی ایران و عراق که هشت سال طول کشید و منجر به راه افتادن ژانری به نام فیلمهای «دفاع مقدس» شد، جنگهای هوایی امروز شکل دیگری دارند. همچنان امکان به تصویر کشیدن جلوههای مقاومت مردم در دوران دفاع مقدس و نمایش عملیاتهای مهم آن دوران در سینمای امروز وجود دارد. فیلمهای مهمی از جشنواره فجر سال گذشته نیز شامل چنین موضوعاتی بود اما آنچه در قالب جنگ تحمیلی دوازده روزه رخ داد، ماجرای دیگری دارد. بخشی از رخدادها همچنان امنیتی و زیر ذرهبین است اما فیلمهایی با این محتوا بدون آنکه لزوماً جنگطلبانه، تبلیغاتی و یا مرتبط با اصل وقایع جنگی باشند، میتوانند تجربهای عینی و آموزنده برای نسل جدید فراهم کنند. این آثار میتوانند ذهن مخاطب را نسبت به تبعات تصمیمات سیاسی حساستر کنند و گاه همچون وقایعی مانند حمله به میدان تجریش یا خالی کردن مضطربانه مهدکودکی در تهران قلبها را به درد آورند.
از مهمترین کارکردهای سینما، ثبت تاریخ از چشم مردم است. در آینده اگر جنگی رخ دهد یا کشوری تنها در آستانه آن باشد، روایتهایی که امروز نوشته و ساخته میشوند، میتوانند اسناد تاریخی مهمی از حالوهوای جامعه در پیش از بحران باشند. این فیلمها حافظه تاریخی را در جنگ روایتها برای مردم و مسئولان زنده نگه میدارند.
شاید بتوان گفت مهمترین نقش اینگونه آثار، نه ترسیم دشمنی، بلکه یادآوری رنج انسانی باشد؛ رنجی که میتواند به همدلی و گفتمان صلح منجر شود. تماشای رنج مادری ایرانی که فرزندش را از دست میدهد و یا شجاعت و درایت رزمندگان در نبردهای موشکی بیآنکه نیاز به شعار باشد، انسان را به تأمل وامیدارد. چنین تأثیری را نه از طریق تیترهای خبری، که فقط با زبان سینما میتوان منتقل کرد. پرداختن هنرمندانه و چندلایه به موضوعی چون جنگ اخیر، اگر با نگاه انسانی، پژوهش محور و دور از اغراق باشد، میتواند به جامعه کمک کند تا هوشیارتر و آمادهتر با واقعیتهای پیچیده آینده مواجه شود. سینما در اینجا نه تریبونی برای سیاست، بلکه آینهای برای جامعه است تا گذشته و آینده را در حال به تصویر کشد و مسیر آینده را روشنتر کند.
شاید امروز ساختن فیلمهای بلند داستانی با موضوع یاد شده از منظر زمان، هزینه و کیفیت با دشواریهایی همراه باشد اما سینمای جوان ایران در قالب فیلم کوتاه، با صرف هزینه کمتر و داستان پردازی موجزتر میتواند در پرداخت به تأثیرات جامعه شناختی و روان شناختی جنگ کوتاه و پر قصه اخیر پیش قدم شود. اتفاقی که مشابهش به صورت محدود در دوران قرنطینه کرونا رخ داد و به ساخت فیلمهای کوتاه خوبی منجر شد.

