نسخه غیرتورمی نجات بازار سهام
ادامه از صفحه اول
4- اما پاسخ به این سؤال که چرا بازار سرمایه -به عنوان محل قضاوت و ارزشگذاری سرمایهگذاری در ایران- اینچنین بیرحم و بخیل نسبت به سرمایهگذاریها عمل میکند، به وجود یک متهم اصلی بازمیگردد:«دستکاری سیستماتیک در اقتصاد ایران.» در واقع، انباشت سالها مداخله و دستکاری در اقتصاد موجب شده بنگاهداری در ایران بیارزش شود و داراییهای فیزیکی در اولویت حفظ ارزش قرار گیرد. این دستکاری در بازار سرمایه، اینک در شاخصههای مهمی قابل دیدن است: نرخ ارز و قیمتگذاری دستوری. همانطور که میلتون فریدمن، اقتصاددان نوبلیست و مدافع بازار آزاد هشدار میداد:«هیچ چیز به اندازه تمرکز قدرت در دست دولت، خطرناک نیست، حتی اگر هدف خیر باشد.» ریشه بحران کنونی بازار سرمایه در این دو حوزه نهفته است. حال برای حل این بحران، البته دو راه وجود دارد: اول، راهحل تزریق نقدینگی -نظیر طرحهایی که در چند هفته اخیر مطرح شده است، مانند پرداخت تا 120 همت نقدینگی برای کنترل بازار و جمعآوری عرضهها- که کار درست اما موقت و بسیار گران است و دوم، حذف دو سرعتگیر بازار برای حرکت آن در مسیر درست.
5- در واقع، وزیر امور اقتصادی و دارایی اینک میتواند با دو تصمیم درست، بازار سرمایه را بدون تزریق منابع مالی (که مورد نیاز شدید دولت است) به حرکت درآورد و با نجات بازار سرمایه، یک پل مهم برای حل سه بحران ناترازی بانکها، ناترازی صندوقهای بازنشستگی و حساب سرمایه منفی کشور ایجاد کند. برای این دو تصمیم مهم، ابتدا باید قیمت ارز در بازار سرمایه برای بنگاههای صادراتی و وارداتی تکنرخی و بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا کشف شود. میخکوب کردن کنونی نرخ ارز -که از بهمنماه سال گذشته شروع شده- در حال نابودسازی بنگاههای اقتصادی کشور، از دست رفتن صادرات و تداوم انبوه واردات است. این دقیقاً چیزی است که تحریمکنندگان ایران هم خواهان آن هستند: صادرات غیرنفتی کم شود تا صادرات نفتی وقتی زیر فشار تحریم زمین خورد، کل اقتصاد ایران به تله ناترازی ارزی بیفتد. تصمیم درست بعدی، حذف قیمتگذاری دستوری برای شرکتهای پذیرفته شده در بازار سرمایه و آن دسته شرکتهایی است که بیش از نیمی از محصولات خود را در بورس کالا و انرژی عرضه میکنند. این اقدام نیز کفه سرمایهگذاری در ایران را به سوی سرمایهگذاری مولد واقعی حرکت میدهد.
6- همانگونه که در ابتدا گفته شد، هر تصمیم درست، زمانی دارد و اگر در آن زمان طلایی تصمیم اتخاذ نشود، قطعاً اقتصاد بیمار ایران فرصت طلایی درمان را از دست خواهد داد. اینکه ایران تنها کشوری در جهان است که واردات را تشویق و صادراتش را تنبیه میکند یا اینکه قیمتگذاری دستوری فاجعه ناترازی انرژی و آب را به همراه آورده و تنها در یک شرکت خودرویی 130 همت زیان انباشته ایجاد کرده، بحرانهایی است که نیازمند تصمیم شجاعانه است. بحران بازار سرمایه را شاید بتوان با تزریق پول به تأخیر انداخت، اما راهحل اساسی آن، حل مسائل بنیادی است؛ مسائلی که امالامراض اقتصاد امروز ایران است. مثالی تاریخی از این اشتباه، بحران اقتصادی یونان در سالهای 2015-2010 است: یونان با تزریقهای عظیم مالی از اتحادیه اروپا، بحران را موقتاً به تأخیر انداخت، اما بدون اصلاحات ساختاری مانند حذف مداخلههای دولتی و قیمتگذاریها، بدهیها عمیقتر شد و اقتصاد به رکود طولانیمدت افتاد؛ درسی برای ایران که نشان میدهد پول بدون اصلاحات، تنها درد را طولانیتر میکند.