نقد شما
موانع پیشنهاد خصوصیسازی برای توسعه بازار سرمایه
محمد نوربخش در پیامی صوتی اینگونه گفت: «کلیات بحث شریک کردن مردم در ثروتهای عمومی مانند نفت، گاز و زیرساختها کاملاً خوب و اقدام صحیحی است. اما عملی شدن آن در هالهای از ابهام است. اول، تجربه خصوصیسازی در ایران نشان داد که گرچه مالکیت شرکتها از کنترل دولت درآمد، اما مدیریت شرکتها مانند قیمتگذاری، تعیین مدیران و... همچنان در اختیار دولت باقی ماند. اتفاقی که حتی از شرایط پیش از خصوصیسازی بدتر است. بنابراین، واگذاری شرکتهای یادشده در یادداشت اگر با همین الگو باشد، ممکن است حتی بحرانی تازه برای بورس رقم بزند. مشکل دوم آن است که در ایران، منابع طبیعی جزو انفال است و برخلاف مورد آرامکوی عربستان، حتی اگر شرکت نفت واگذار شود، دولت همچنان بر چاههای نفت و گاز مدعی خواهد بود. مثال واضح آن شرکتهای معدنی است که اکنون در بازار سهام فعال هستند و به دلیل نداشتن مالکیت به معادن دائم با ریسک تغییرات نرخ بهره مالکانه دولت و تصمیمات خلقالساعه مواجهند. پس ایده خوب، اما اجرایی شدن آن در هالهای از ابهام است.»
مصطفی بهشتیروی در گروه هاما (هماندیشی اقتصاد و مالی ایران) به این پیشنهادها این گونه پاسخ داد: «مشکلات عدم توسعه اقتصادی کشور به مراتب فراتر از مبحث رونق بازار سرمایه است. سهام شرکتهای موصوف را در بورس عرضه کنید، میشود یک سهام عدالت جدید. چند صباحی باعث رونق معاملات و احیاناً افزایش حجمکارمزدهای معاملاتی خواهد شد و همین. تا زمانیکه درهای اقتصاد کلان و توسعه کشور بر همان پاشنه میچرخد، این پیشنهادها مشابه کندن همان قناتهایی است که اگرچه به آب نمیرسند، ولی برای چاهکنها اندکی نان میشود.»
پیام الیاس کردی یادداشت را اینگونه ارزیابی کرد: «مهمترین وجه مثبت ورود شرکتهای بزرگ به بورس ایجاد شفافیت مالی و احتمال افزایش کارایی در این شرکتهاست. اما پیچیدگیهایی نظیر تحریم و بوروکراسی شدید چالش مهمی برای این کار است مشابه شرایطی که در سهام عدالت شاهد هستیم. درباره اوراق گواهی صرفهجویی میتواند کارایی صنایع و مردم را در مصرف بهبود بخشد؛ اما ناآگاهی نسبت به این ابزارها یک چالش مهم است که باید روی آن کار بیشتری شود. نهایتاً، چنین پیشنهادهایی مثبت است اما به معنای رفع مسأله ناترازی نیست و برای حل آنها نیازمند تغییرات ساختاری از جمله قیمتگذاری است.»

