نفیسی؛ از تئاتر دانشآموزی تا سریال «سووشون»
«مک ماهون» در افزایش وزن رکورد جهانی زد
مرجان قندی
گروه گزارش
بازیگری دنیایی پرشور و هیجانانگیز است؛ بخصوص که ما تنها نیمه عیان آن را می بینیم؛ گاه غافل از این که در جهان پشت هر صحنه سینمایی که مخاطب میبیند، چالشهایی نهفته است که بسیاری از آن بیخبرند. بازیگران برای ایفای نقشهایشان گاه از منطقه امن خود خارج میشوند و سختیهای جسمی و روحی بسیاری را به جان میخرند. نمونهای بارز از این تعهد، کریستین بیل، بازیگر بریتانیایی است که به دلیل تغییرات چشمگیر جسمانیاش در نقشهای مختلف شهرت دارد. او برای فیلم
"The machinist" (ماشین چی)حدود ۳۰ کیلو وزن کم کرد و سپس برای ایفای نقش «بتمن» نزدیک به ۴۵ کیلو وزن اضافه کرد تا به اندام مورد نظر برای این شخصیت برسد. در سینمای ایران نیز نمونههایی از این فداکاری دیده میشود. اخیراً علی نفیسی برای نقش «مکماهون» در سریال سووشون ۶۲ کیلوگرم وزن اضافه کرد و پس از آن برای نقش «نصیر» در سریال «بامداد خمار» دوباره وزن خود را کاهش داد. طبق گزارشها، این تغییر وزن رکورد جهانی افزایش وزن برای ایفای نقش را شکسته است. با این حال، نفیسی این تحول را صرفاً یک تغییر فیزیکی نمیداند، بلکه آن را سفری روحی برای رسیدن به عمق شخصیت میخواند.
ورود به نقشهای پیچیده، تجربه احساسات شدید و گاهی دردناک، میتواند تأثیرات روانی عمیقی بر بازیگر بگذارد. همچنین، انتظارات بالا از سوی کارگردان، مخاطب و رسانهها، فشار مضاعفی ایجاد میکند. سریال پر مخاطب «سووشون» اقتباسی از رمان شاخص سیمین دانشور، نه فقط یک روایت تاریخی بلکه بازتابی از پیچیدگیهای هویت ایرانی در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی است. نفیسی که پیشتر در آثار سینمایی و تئاتری متعددی حضور داشته و همکاریهای موفقی با نرگس آبیار را در کارنامه خود ثبت کرده، این بار با اضافه کردن ۶۲ کیلو وزن برای نقش «مکماهون»، بدن خود را به رسانهای برای تجربه و انتقال معنا تبدیل کرد؛ تجربهای که از مرزهای فیزیکی عبور کرده و به درک عمیقتری از نقش، جامعه و خود انسان میرسد. او بازیگری را سفری روحانی میداند؛ سفری که در آن، بازیگر نه فقط نقش، بلکه خود انسان را بازآفرینی میکند. نفیسی که مسیر بازیگریاش را از جشنوارههای تئاتر دانشآموزی آغاز کرده، معتقد است هیچ کاری آسان نیست و هر مسیر، سختیهای خاص خودش را دارد. او درباره نقش «مکماهون» در سریال «سووشون» میگوید: «کار کردن با نرگس آبیار، عضو آکادمی اسکار، اتفاق کمی نیست. وقتی قرار است یکی از مهمترین آثار ادبیات ایران را کار کند، پذیرفتن نقش «مکماهون» برای من بیشتر شبیه استقبال از یک شانس بود تا یک تصمیم معمولی برای بازی در یک سریال.»
یادگیری لهجه ایرلندی
با همراهی متخصصان
نفیسی درباره روند یادگیری لهجه ایرلندی برای ایفای نقش «مکماهون» میگوید: «پس از دریافت کمکهای علمی و تخصصی از دکتر فرشته وزیرینسب، مونا فارسی و سکینه عربنژاد که هر سه از صاحبنظران برجسته زبان و ادبیات در سطح ملی و بینالمللی هستند، ترجمه و تحلیل متون ایرلندی را آغاز کردیم. در ادامه، با همراهی دوستانم الهام ملکاحمدی، حامد راد و شهرام شهیر با دو ایرلندی دائمالخمر آشنا شدم و ارتباط نزدیکی برقرار کردیم. این ارتباط به من کمک کرد تا لهجه ایرلندی را نهفقط از منظر آوایی، بلکه از دل زندگی روزمره آنها تجربه کنم. همچنین تمریناتم تحت نظارت دکتر امین فاطمی، پژوهشگر ادبیات ایرلندی که تحصیلات خود را در ایرلند و انگلستان گذرانده، انجام شد. حضور او در کنارم باعث شد تا به ظرافتهای فرهنگی و زبانی این لهجه بیشتر آگاه شوم و بتوانم آن را با دقت و اصالت اجرا کنم.»
بازیگر سریال «سووشون» درباره چالشهای مسیر حرفهای خود چنین میگوید: «هرگز لحظهای نبوده که بخواهم به دلیل سختیها یا چالشها از کارم کنار بکشم. مسیر بازیگری برای من سفری است رو به جلو؛ سفری که فشارها و دشواریهایش نهتنها مانع نیستند، بلکه زمینهساز رشد و تعالیاند. وقتی با چنین نگاهی پیش بروید، مقصد دیگر اولویت نیست؛ چون پاداش عشق، خود عشق است نه نتیجه آن. بنابراین، کنار آمدن با سختیها نهتنها قابل توجه نیست، بلکه باید با آغوش باز از آنها استقبال کرد.»
او در ادامه درباره نگاهش به حرفه بازیگری میگوید: «پسوند حرفهای برای من مقولهای ثانویه است. بازیگری حرفهایست که تفاوتی ندارد؛ چه روی صحنه تئاتر در یک روستا باشد، چه بر پرده نقرهای سینما. باید سختیهایش را به جان بخری تا بهترین ارائه شود.»
این هنرمند درباره بازخوردهای پس از پخش «سووشون» نیز با فروتنی میگوید: «بازخوردهای بسیار خوبی دریافت کردم، حتی از اسطورههای بازیگری کشور که در ابراز عشق خسیس نبودند. در پاسخ به عشق آنها، جز تشکر چیزی نداشتم. فقط توانستم بگویم؛ اگر خوب بودم، اعتبارش از لطف خدا، هدایت کارگردان و تلاش تیم بوده است.»
تجربههایی ارزشمند با آبیار
نفیسی که آخرین همکاریاش با نرگس آبیار در سریال «بامداد خمار» بوده همکاری با این کارگردان را تجربهای عمیق و تأثیرگذار میداند. او درباره این همکاریها میگوید: «پس از «شیار ۱۴۳»، «نفس» و «ابلق»، «سووشون» پنجمین تجربه مشترکم با خانم آبیار بود. بعد از چند همکاری میان ما زبان ارتباطی خاصی شکل گرفته بود. او گشتالتی میاندیشد؛ یعنی به کلیت اثر و مناسبات میان اجزای آن توجه دارد. آثارش بنمایهای خاص دارند و اغلب از جنبشهای اجتماعی جلوتر حرکت میکنند. فکر و گوشش برای شنیدن ایدهها باز است و خلاقیت بازیگر را سرکوب نمیکند.»
این بازیگر نقشهایی را انتخاب میکند که برایش ناشناخته و چالشبرانگیز باشند؛ نقشهایی که از آنچه خود میپندارد هست، فاصله داشته باشند تا بتواند نقابهای پنهان وجودش را آشکار کند.
او درباره معیارهای رد نقش میگوید: «هنر باید کاری برای انسان و جهانش بکند. اگر چنین نباشد، صرفاً محصولی کارخانهای است. من نقش را وجب نمیکنم و اندازه نمیگیرم، چون معتقدم مناسبات میان عناصر سازنده، یک کل بزرگتر را شکل میدهند.»
نفیسی درباره دیدهنشدن فداکاریهای بازیگران برای ایفای نقشها میگوید: «دیده شدن برایم لذت دارد و آن را انکار نمیکنم؛ اما کشف و شهود در هنر، لذتی بالاتر دارد. حتی اگر پس از یک سال تمرین روی یک پروژه تئاتری، آن کار اجرا نشود، خودم را بازنده تلقی نمیکنم. بلکه آن را اندوختهای برای آینده میدانم؛ اندوختهای زیستی که روزی با یک ارزش افزوده، به کارم خواهد آمد.» او درباره تجربههای شخصیاش برای رشد در حرفه بازیگری میگوید: «رمان میخوانم، نقاشیهای خوب میبینم، مدیتیشن میکنم، به دیسیپلین زندگی فیزیکی و روحیام سخت میگیرم و مهمتر از همه، با حفظ آموزشپذیری، سعی در حفظ و ایجاد ارتباط و گفتوگو دارم. خودم را در معرض ارتباط قرار میدهم و همیشه به خودم یادآوری میکنم که تنهایی با انزوا متفاوت است. هنرمند میتواند تنها باشد، اما منزوی نه.»
نفیسی درباره بیثباتی شغلی و رقابت شدید در این حرفه نیز چنین میگوید: «جواب یک کلمه است؛ عشق. انگیزه من، عشقی است که به این حرفه دارم؛ در کنار یک اجبار درونی که نمیدانم از کجا میآید. ما هنر را داریم تا حقیقت ما را از پا نیندازد.»
بــــرش
رکوردشکنی هدفم نبود
نفیسی با اشاره به تغییرات چشمگیر فیزیکیاش برای ایفای نقش «مکماهون» در سریال سووشون میگوید: «برای این نقش، 62 کیلو وزن اضافه کردم؛ فرآیندی که طی دو سال و با همراهی متخصصان تغذیه و سلامت انجام شد. در پروژههای بعدی، وقتی با همکاران که از تغییرات ظاهری من تعجب میکردند، صحبت میکردیم، فهمیدم بجز ستارههایی از ایران، مثل رضا کیانیان، در هالیوود هم کریستین بیل برای ایفای نقش در فیلمی تغییر وزنی پنجاه کیلویی داشته است. مجموع اضافه وزن من شصت و دو کیلو بوده که کمی بیشتر از افزایش وزن این ستارههای بازیگری است و اگر این اتفاق یک رکورد باشد، خوشحالم که این رکورد از هالیوود به سینمای ایران آمده است. اما در آن زمان، اصلاً به شکستن رکورد جهانی فکر نمیکردم و حالا هم چنین چیزی اولویتم نیست. در جهانی چندصدایی، تمرکز صرف بر خود یا تلاش برای اول بودن، بهنظرم سطحی و زرد است. چالش اصلی برای من، نه تغییر ظاهر بلکه ورود به دنیای درونی کاراکتری بود که از نظر فرهنگی و زبانی برایم کاملاً ناآشنا بود.»