گزارش «ایران» از زندگی زنان و دختران تاجمیری که عروسک‌ها، کسب‌ و کارشان شده است

دتوک هایی با یک دنیا قصه

هاجر هر روز صبح خروس‌خوان، تا چشمانش را باز می‌کند، به ‌این فکر است که عروسک دیگری به عروسک‌هایش اضافه کند. سراغ سبد حصیری که در گوشه اتاق است می‌رود، به تکه پارچه‌ها، نخ و سوزن، دکمه و صدف و چوب و نمد درون سبد نگاهی می‌اندازد. بین عروسک دکمه‌ای، الاغ پشمی یا عروسک قندانی، مردد است. جای همیشگی می‌نشیند و به پشتی تکیه می‌دهد. چشم‌هایش را می‌بندد و به اهالی خانه و روستا و حتی به آن شهرنشینی که از دنیای او خبر ندارد، فکر می‌کند. به سرگذشت آدم‌های اطرافش و نحوه گذراندن روزگارشان. او با باز کردن چشمانش، شروع به نوشتن روی تکه‌ پارچه‌ای می‌کند تا عروسکی را که حالا در مرحله ‌ایده است، بدوزد، یک عروسک یا هنر دست‌ساز در دنیای ‌هاجر این‌گونه خلق می‌شود. او در حالی که سوزن را نخ می‌کند، می‌گوید:«در حال حاضر توریستی به تاجمیر نمی‌آید و بازار فروش عروسک‌ها خیلی کم شده. قبلاً زنان بیشتری کار می‌کردند ولی حالا تعدادشان کمتر شده. با اینکه چند سال از کرونا گذشته ‌اما انگار طلسمی در کار انداخت که همه‌ چیز از آن به بعد، نیمه تعطیل شده؛ با وجود این، من و دیگر دختران این روستا این کار را انجام می‌دهیم تا شاید اوضاع فروش خوب شود و هیچ عروسکی روی دستمان نماند.»

نیلوفر منصوری
گروه گزارش

اولین بار مادربزرگ که حالا عمرش را به بقیه آدم‌های روستا داده، عروسک درست می‌کرد، نه برای امرار معاش بلکه برای هدیه‌ای به بچه‌های فامیل. خیلی قبل‌تر از مادربزرگ، اجدادشان با دکمه کت پدر برای خود عروسک می‌ساختند؛ عروسک دکمه‌ای که دکمه حکم صورت و سوراخ آن حکم چشمان و دهان عروسک را داشت. برخی کارشناسان معتقدند قبل از دکمه، از صدف و المان‌هایی نزدیک به طبیعت نیز برای ساخت صورت عروسک استفاده می‌کردند. حالا‌ هاجر نوع دیگری از عروسک می‌سازد و قصه‌ای پای آن می‌نویسد. گاهی آنقدر دست‌ساخته‌اش را دوست دارد که دلش نمی‌آید آن را بفروشد و شخص دیگری صاحبش شود، اما در نهایت تسلیم می‌شود و عروسک را در صف فروش می‌گذارد. او می‌گوید:«از روز اول که شروع به ساخت عروسک کردم، تمام درآمدم را خرج خانه کرده‌ام. حالا چشمانم کم‌سو و ضعیف شده و عینک می‌زنم. اگر روزی چشم و دستم کار نکند، نه از عروسک خبری است و نه از درآمد.»
حالا نحوه ساختن عروسک‌ها متفاوت شده؛ هر عروسک داستانی دارد که از دل سازنده برمی‌آید. زهره، هانیه، خدیجه، فاطمه، گل‌بی‌بی، مهناز، فاطمه، هایده و بقیه کلندرزهی‌های روستای تاجمیر در خراسان جنوبی، بیش از یک دهه است که عروسک می‌سازند و اوضاع زندگی‌شان فرق کرده و توانمند شده‌اند. حدود 50 نفر هستند؛ زنان جوان و میانسال که در میانشان دختر‌بچه‌های 8 سال به بالا هم دیده می‌شود؛ دختربچه‌هایی که کنار دست خواهر بزرگ‌تر یا مادر به عروسک‌ها منجوق و منگوله می‌دوزند و سوزن‌دوزی انجام می‌دهند تا هم میراث و هنر دست روستایشان در نقاط بیشتری معرفی شود، هم درآمدی برای خود داشته باشند. میراثی که رو به فراموشی بود، در مهر 93 در فهرست میراث ناملموس به شماره 1063 ثبت ملی شد.
کار ساده‌ای نبود
ایده کارآفرینی در حوزه عروسک‌های تاجمیری و محلی از دل پروژه بین‌المللی ترسیب کربن بیرون آمد؛ پروژه‌ای که با هدف احیای اراضی تخریب شده و کمک به محیط‌زیست آغاز شد و توانمندسازی زنان روستایی را تداوم بخشید. افسانه احسانی که احیاگر عروسک‌های بومی است به «ایران» می‌گوید:«تا چند سال پیش دیدگاه‌ها در حوزه کارآفرینی در روستاها و مناطق کم‌برخوردار این‌گونه بود که آنها ناتوانند و باید کمکشان کرد. کمک‌ها و تلاش‌های زیادی در این زمینه انجام شد، از تأمین بودجه، ایجاد کارآفرینی، کشیدن راه، ساخت سرویس بهداشتی، لوله‌کشی آب و برق و... تا زندگیشان بهبود پیدا کند. هرچند این اتفاق جنبه‌های مثبتی داشت، اما نباید از جنبه‌های دیگر که وابستگی آنها را به مداخله‌گران و دغدغه‌مندان خیراندیش بیشتر و کم‌کم کار را دشوارتر می‌کرد، غافل شد. طی سفرهای زیادی که داشتم و ارتباط با جامعه بومی، متوجه شدم در اکثر موارد، فعالیت‌هایی که انجام شده بعد از مدتی بی‌ثمر بوده است، به عنوان مثال در بحث ایجاد سرویس‌های بهداشتی، بعد از مدتی به آغل حیوانات تبدیل شده یا دارهای قالی که دیگر بی‌استفاده شده بود در گوشه‌ای تلنبار شدند چون نتوانسته بودند کار کنند.»
او که دغدغه میراث فرهنگی و محیط‌زیستی دارد و بر مفهوم اکوتوریسم مسلط است، می‌گوید:«اکوتوریسم سفری مسئولانه است که به منطقه بکر و طبیعی باشد و با ارتقای کیفیت زندگی مردم بومی، به حفظ محیط‌زیست کمک کند. من هم روی این موضوع کار کردم و در آخر به‌ این نتیجه رسیدم که ما می‌توانیم یک مدل از کارآفرینی و فضایی از کسب‌وکار داشته باشیم که درون‌زا، برآمده از اصالت و هویت آن منطقه، سبک، قابل حمل و سوغات بومی و فرهنگی باشد. بعد از کلی بررسی و تحلیل به عروسک‌های بومی و محلی رسیدیم.»
او با بیان اینکه انواع عروسک یا به عبارتی پیکرک دست‌ساز زنان روستایی در جامعه وجود دارد، می‌گوید:«عروسک‌های آیینی، نمایشی، مادرساخت و عروسک‌های قومی با لباس محلی، بخشی از عروسک‌ها محسوب می‌شوند. در حال حاضر 250 نوع عروسک بومی ‌در کشور وجود دارد که علاوه بر روایت زندگی زنان سرسخت روستایی، گوشه‌ای فراموش شده از فرهنگ و آداب و رسوم مردم منطقه را به معرض تماشا می‌گذارد. عروسک‌ها با برندی با نام «دتوک» و به زبان محلی یعنی عروسک، ثبت شده است. این عروسک‌ها، هنر بومی و از منابع طبیعی هستند که به حفظ محیط‌‌زیست کمک می‌کنند. هر عروسک یک شناسنامه دارد که در آن نام عروسک و شرح زندگی آن که در واقع شرحی از چگونگی زندگی جامعه روستایی است، بیان می‌شود. در گذشته صورت دتوک‌ها با صدف ساخته می‌شد. در حال حاضر چهره برخی دتوک‌ها با دکمه و برخی با پارچه است.»

قصه از کجا شروع شد؟
احسانی در پاسخ به ‌این سؤال که قدمت این عروسک‌ها چگونه سنجیده می‌شود، می‌گوید:«در آغاز پروژه آقای سید احمد برآبادی که آن زمان یکی از کارشناسان حوزه مردم‌شناسی بود و اکنون مدیرکل میراث فرهنگی خراسان جنوبی است، برای صحت قدمت و اصالت این عروسک به روستا آمد و مسن‌ترین خانم روستا به نام زربخت کلندرزهی را پیدا کرد. او با اینکه سن زیادی داشت و حتی چشم‌هایش بر اثر آب‌مروارید نابینا شده بود، ولی در به ثمر رساندن پروژه ثبت ملی عروسک سازگار با محیط‌زیست «دتوک» و اولین عروسک بومی ایران نقش مهمی داشت. فاطمه یکی از اقوام نزدیک، چشمان بینای زربخت شد و در مورد دتوک آنقدر به او گفت و عروسک‌هایی به شکل‌های مختلف به دستانش داد و او لمس کرد تا در نهایت دتوک دوباره متولد و احیا شد. حساسیت‌های او نسبت به عروسک خیلی بی‌نظیر بود، می‌گفت حتماً باید از دکمه بزرگ و چهارسوراخه برای صورت عروسک استفاده شود، جنس پارچه و ضخامت موی بز چه مقدار باشد، قدوقواره عروسک را با دستانش لمس می‌کرد تا اینکه پس از چند روز آن را تأیید می‌کرد. بالاخره ثابت شد که ‌این عروسک، کهن است و تحت‌تأثیر آموزش یا دیدن نمونه‌های دیگر به وجود نیامده است. علاوه بر دتوک، عروسک «بی‌بی» نیز با کمک زنان بلوچ یادآوری، احیا و ثبت ملی شد، به طوری که سال گذشته 7 عروسک با گونه‌های متفاوت و نام‌های مشترک و مشابه در استان سیستان و بلوچستان شناسایی و ثبت ملی شدند.»

فرهنگ غنی عروسک‌سازی
عروسک‌سازی، هنری است برای انتقال فرهنگ غنی کشورها که بیشتر در روستاها شکل می‌گیرد؛ همان‌گونه که عروسک‌های روستای تاجمیر، نشانه‌های فرهنگ غنی منطقه سربیشه نهبندان را با خود به همراه دارند. سازندگان دتوک و دیگر عروسک‌های بومی، ‌در حین ساخت عروسک‌ها با استفاده از دانش بومی خود مثل لالایی‌ها؛ شعرها و خاطرات زندگی روستایی عشایری را زمزمه می‌کنند.
آمنه سیاری، مدیر موزه عروسک‌های خراسان‌ جنوبی و مدیر شرکت تعاونی روستایی الغدیر که از نزدیک با این موضوع در ارتباط است به «ایران» می‌گوید:«ساخت عروسک تنها برای بازی کردن تولید نمی‌شود، بلکه نشانی از ساخت یک فرهنگ کوچک از جامعه محلی است؛ یک عروسک محلی با پوشش، پوشاک، آرایش مو و...، داستان‌ها و دیگر آداب و رسوم بومی ‌را نیز معرفی می‌کند.» ا
و با بیان اینکه بازآفرینی این هنر کار آسانی نبود، می‌گوید:«در جریان ایجاد کارآفرینی و اقتصاد بومی، به سراغ یکی از صنایع دستی که عروسک‌سازی بود رفتیم و آن را به عنوان یکی از گونه‌های شغلی به نتیجه خوبی رساندیم. عروسک‌ها جزو هنرهای ناشناخته‌ای هستند که می‌توانند به عنوان محصول نو، احیا و بازآفرینی شده و در درآمدزایی و اقتصاد خانوار بخصوص زنان محلی و عشایری مؤثر واقع شوند. در حال حاضر حدود 50 نفر از زنان و دختران این روستا در بازه سنی 8 تا 70 سال، برای ساختن عروسک و سایر محصولات بومی و فرهنگی فعالیت می‌کنند و عروسک‌‌ها هم با برند دتوک، وارد بازار می‌شوند. این افراد بسته به نوع عروسکی که تولید می‌کنند، ماهانه از 500 هزار تا سه میلیون تومان درآمد
دارند.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و شش
 - شماره هشت هزار و هشتصد و شش - ۱۵ مرداد ۱۴۰۴