ترکمنستان؛ کلید ترانزیتی ایران در آسیای مرکزی
محمد حسین معصوم زاده
پژوهشگر منطقه اوراسیا
سفر محمد رضا عارف، معاون اول رئیسجمهوری به عشقآباد به منظور شرکت در سومین کنفرانس کشورهای در حال توسعه محصور در خشکی، فرصتی برای بازخوانی اهمیت استراتژیک روابط ایران و ترکمنستان است؛ رابطهای که پس از یک دوره رکود، شاهد گشایشی قابل توجه بوده و بر دو واقعیت ژئوپلیتیک استوار است: نقش ترکمنستان به عنوان تنها دروازه زمینی ایران به آسیای مرکزی و جایگاه ایران به عنوان مسیری حیاتی برای اتصال کشورهای محصور در خشکی به آبهای آزاد. تا چند سال پیش، روابط دوجانبه تحت تأثیر اختلاف بر سر بدهی گازی قرار داشت که منجر به توقف صادرات گاز و کاهش شدید همکاریها شده بود. نقطه عطف این روابط، امضای قرارداد «سوآپ گاز» سهجانبه میان ایران، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان در دی ماه سال 1400 بود. این توافق عملی، نه تنها بنبست گازی را در آن زمان شکست، بلکه اعتماد متقابل را نیز احیا کرد و زمینه را برای تسویه بدهیهای پیشین فراهم آورد.
نتایج این تغییر رویکرد در آمار به وضوح قابل مشاهده است. حجم تجارت خارجی ایران و ترکمنستان که در دورهای به کمتر از ۳۰۰ میلیون دلار سقوط کرده بود، با یک روند صعودی به ۵۴۰ میلیون دلار در سال ۱۴۰۳ رسید. مهمتر از آن، رونق چشمگیر در بخش ترانزیت است. به عنوان نمونه، طبق آمار رسمی، مجموع حملونقل بینالمللی از مرز ریلی سرخس در سال ۱۴۰۳ به سه میلیون و ۱۲۰ هزار تن کالای ترانزیتی و صادراتی رسید که خود نشاندهنده رشد ۳۵ درصدی نسبت به دوره مشابه است. ترکمنستان تنها مسیر زمینی است که ایران را به طور مستقیم به بازار بزرگ آسیای مرکزی، شامل کشورهایی چون قزاقستان، ازبکستان و تاجیکستان، متصل میکند. بدون عبور از خاک ترکمنستان، کریدورهای ترانزیتی ایران به سمت شمال، بویژه در چهارچوب کریدور شمال-جنوب، بخش مهمی از کارایی خود را از دست میدهند. از سوی دیگر، موقعیت ایران برای هشت کشور محصور در خشکی که در همسایگی آن قرار دارند، نقشی حیاتی ایفا میکند. این کشورها برای دسترسی به بازارهای جهانی بشدت به مسیرهای ترانزیتی ایران وابستهاند. ایران با داشتن بنادر استراتژیک در خلیج فارس و دریای عمان (مانند بندرعباس و چابهار)، کوتاهترین، امنترین و اقتصادیترین مسیر را برای اتصال آسیای مرکزی و قفقاز به آبهای آزاد ارائه میدهد. این مزیت جغرافیایی، ایران را به یک بازیگر کلیدی در زنجیره تأمین منطقه تبدیل کرده است. از این رو، اهمیت روابط تهران و عشقآباد را باید فراتر از آمار تجاری دوجانبه دید. این همکاری، محور اصلی کریدورهای ترانزیتی است که ایران را به قلب آسیای مرکزی متصل میکند و در مقابل، کوتاهترین و اقتصادیترین مسیر دسترسی این منطقه به بازارهای جهانی را فراهم میآورد؛ یک وابستگی متقابل و استراتژیک. در جهانی که لجستیک و سرعت زنجیرههای تأمین، قدرت اقتصادی کشورها را تعریف میکند، سرمایهگذاری روی این شاهراه حیاتی، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت انکارناپذیر برای تثبیت جایگاه ژئواکونومیک ایران و تضمین نقش آن در آینده اقتصاد منطقه است.

