ماشاءالله شاکری سفیر سابق ایران در پاکستان در گفتوگو با «ایران» تصریح کرد
سیاست همسایگی؛ نگاه واقعگرایانه به سفر پزشکیان به پاکستان
رضا عدالتی پور - گروه دیپلماسی/ سفر امروز رئیس جمهوری به پاکستان، بار دیگر توجهات را به عمق و ابعاد روابط تهران و اسلامآباد جلب کرده است. ماشاءالله شاکری، سفیر پیشین ایران در پاکستان، در گفتوگو با «ایران» این سفر را علاوه بر اینکه پیامی برای آمریکا میداند با تأکید بر ضرورت عبور از روایتهای هیجانی، به ترسیم واقعبینانهای از جایگاه پاکستان در معادلات منطقهای و جهانی میپردازد. شاکری تأکید دارد که روابط ایران و پاکستان باید در چهارچوب «ملاحظات همسایگی» فهم و محدودیتهای ساختاری آن در ایفای نقش یک متحد تمامعیار درک شود.
سفر آقای پزشکیان به پاکستان در فضایی انجام میشود که پس از جنگ ۱۲ روزه، اسلامآباد حمایت پررنگی از تهران نشان داد. این سفر از جهات مختلف مورد توجه قرار گرفته و حتی برخی آن را آغازی بر یک «پارادایم شیفت» در سیاست خارجی ایران تلقی کردهاند. نظر شما در این خصوص چیست؟
من اسم این را «پارادایم شیفت» نمیگذارم، چون پیوند ما با پاکستان، قبل از هر چیز، یک پیوند همسایگی است. یعنی ما با کشوری هممرز به نام پاکستان روبهرو هستیم و در چهارچوب مناسبات همسایگی، اینگونه سفرها کاملاً قابل درک و تفسیر هستند.
نکته بعد اینکه، پاکستان در جریان این دفاع مقدس ۱۲ روزه ــ هم در سطح مردم، هم در میان نخبگان و هم در سطح دولت ــ سنگ تمام گذاشت. یعنی کشوری بود که با وجود اینکه خارج از محور مقاومت تعریف میشود، بیشترین جانبداری را از مواضع ما نشان داد.
در سفر شهید رئیسی، رئیسجمهوری پیشین به پاکستان که در اوج جنگ غزه انجام شد، آنها استقبال بسیار گرمی داشتند. در این مقطع زمانی نیز فکر میکنم همه مقدمات فراهم است که سفر آقای پزشکیان به معنای یک قدردانی و نوعی میثاق مجدد با یک همسایه بسیار مهم و قدرتمند تلقی شود. با این توضیحات، باید گفت که این سفر را نمیتوان بهطور دقیق یک چرخش در سیاست خارجی دانست. اما با توجه به تحولات حین جنگ و پس از آن، میتوان این رخداد را در چهارچوب تقویت روابط ایران با کشورهایی مثل روسیه، چین و پاکستان تحلیل کرد؛ کشورهایی که هر سه در جریان جنگ، همراهی خود را با ایران نشان دادند. هر سه کشور در حوزه شرق تعریف میشوند و در شورای امنیت تجاوز آمریکا و اسرائیل به ایران را محکوم کردند. بنابراین، پیوندی که امروز بین پاکستان، چین و روسیه شکل گرفته، میتواند ضلع چهارمی به نام ایران نیز داشته باشد. اگر بخواهیم این وضعیت را در یک کانتکست تعریف کنیم، باید بگوییم که ما اکنون دست کسی را که در زمان دشواری از ما حمایت کرده فشردهایم.
شما به روابط تاریخی ایران و پاکستان اشاره کردید، اما در فضای عمومی جامعه اهمیت این روابط بیشتر پس از جنگ ۱۲ روزه احساس شد. بهنظر شما روند آینده این روابط بر چه مداری خواهد بود؟
ببینید، پاکستان از بدو پیدایش، خود را ادامهدهنده تمدن اسلامی میدانست؛ تمدنی که بخش مهمی از آن از ایران ریشه گرفته است. زبان ملی پاکستان یعنی اردو، بیش از ۵۰ درصد واژگانش از فارسی گرفته شده. سرود ملی پاکستان نیز تقریباً بهطور کامل فارسی است، بهجز یک واژه که آن هم «اردو» است.
از سوی دیگر، پاکستان، ایران و ترکیه سه کشور بنیانگذار سازمان «آر.سی.دی» بودند که بعداً به سازمان همکاری اقتصادی (اکو) تبدیل شد. اینها همه نشانههایی از پیوندهای عمیق هویتی، فرهنگی و تمدنی دو ملت هستند.
پس رابطه ایران و پاکستان تنها به سالهای اخیر یا جنگ ۱۲ روزه محدود نمیشود. این پیوند، یک رابطه تاریخی، هویتی و استراتژیک است که عمق دارد و نمیتوان آن را نادیده گرفت.
دلیل جانبداری پاکستان از ایران در ماجرای اخیر هم صرفاً از سر احساس یا هیجان نبود. پاکستان همواره در موضعگیریهای بینالمللی استقلال خاصی داشته است. این کشور اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد و آن را زاییدهای بیهویت در منطقه میداند. بنابراین، طبیعی است که در تضادهای منطقهای، اگر قرار باشد میان امت اسلامی و رژیمی مثل اسرائیل یکی را برگزیند، جانب امت اسلامی را بگیرد؛ و ایران هم بخشی از این امت است.
پاکستان در فضای جنگ اخیر هم نشان داد که توانایی حفظ توازن در سیاست خارجیاش را دارد. از یک سو با آمریکا و چین رابطه دارد و از سوی دیگر، با ایران و حتی برخی کشورهایی که ما با آنها اختلافاتی داریم نیز روابط حسنه دارد. این نوع هنرمندی دیپلماتیک ریشه در محاسبه و درک واقعبینانه نخبگان و تصمیمگیران پاکستانی دارد که سعی میکنند از ظرفیتهای منطقهای خود بیشترین بهره را ببرند. همین افزایش ظرفیت سبب شد تا در خلال جنگ 12 روزه آمریکا نیازمند هماهنگی پاکستان باشد یا برای روندهای کاهش تنش و آتشبس از آن کمک بگیرد. با این حال پاکستان باید بداند که ایفای نقش منطقهای صرفاً برای خوشایند دیگران کافی نیست. این کشور اگر میخواهد اعتبار واقعی پیدا کند، باید همچنان، مانند دوران جنگ ۱۲ روزه، در کنار حق و حقیقت بایستد و این مسیر را ادامه دهد.
آیا سفر آقای پزشکیان به پاکستان میتواند حامل پیامی سیاسی برای آمریکا و اسرائیل باشد؟ بویژه با توجه به اینکه آمریکا از پاکستان خواسته در مسیر کاهش حمایتها از محور مقاومت نقشآفرینی کند.
بله، انتظار این است که آقای رئیسجمهوری در این سفر، با صراحت و در سطح عالی، استقلال جمهوری اسلامی ایران در حمایت از محور مقاومت را به مقامات پاکستانی منتقل کند تا این پیام از طریق پاکستان به سایر کشورهایی که رویکرد متفاوتی دارند نیز منتقل شود. سفر به پاکستان میتواند حامل پیام غیرمستقیمی برای آمریکا و رژیم صهیونیستی باشد؛ اینکه ایران در حال تقویت روابط با کشوری است که واشنگتن انتظار ایفای نقش در جهت تضعیف محور مقاومت را از آن دارد. این سفر میتواند خلاف این انتظار را نشان دهد.
با توجه به پیشینه روابط ایران و پاکستان و مؤلفههای هویتی و دینی در شکل دهی به این روابط چگونه است که پاکستان را در همسویی با آمریکا میبینیم؟
اساساً تعریف آنچه از استقلال سیاسی در تهران و برای جمهوری اسلامی ایران قائل هستیم را نباید از دیگر کشورها توقع داشته باشیم. برای مثال، در پاکستان ارتش و نهادهای کلیدی امنیتی همچنان ارتباطات قوی با آمریکا دارند. این روابط هم به دلایل تاریخی و وابستگیهای ساختاری است لذا این شرایط باعث شده پاکستان گاهی در موقعیتهای حساس نتواند آنطور که افکار عمومی ما انتظار دارد عمل کند و این توقع درستی در روابط بینالملل نیست. اولویت هر کشوری باید منافع ملی خود باشد. نباید انتظار داشت هیچ کشوری، حتی پاکستان در همه مسائل و نبردها صد درصد کنار ایران باشد. حمایتهای دیپلماتیک و سیاسی که پاکستان تاکنون نشان داده قابل احترام و ارزشمند است.
روابط ایران و پاکستان ریشههای عمیق فرهنگی و تاریخی دارد؛ حتی بزرگان فرهنگی پاکستان، مثل علامه اقبال، پیوندهای مشترک ما را تأیید کردهاند. پس واقعبینانه این است که انتظارمان از دیگر کشورها معقول باشد و بدانیم هر همراهی منطقی، هر حمایتی که از ما باشد، ارزشمند است. ایران به دنبال تعامل عادلانه و همکاری متقابل است، نه وابستگی صددرصدی. این راه تقویت وحدت و ثبات منطقه است. قدرت و موفقیت ایران هم همیشه از درون خودمان، از ایمان، اراده و ظرفیتهای داخلیمان بوده، نه وابستگی به دیگر کشورها. اگر کشورهای همسایه مثل پاکستان همراهی منطقی و هوشمندانهای داشته باشند، ما از آن استقبال میکنیم و قدرش را میدانیم. جمهوری اسلامی ایران در تمام این مدت تلاش کرده ثابت کند که منافعش در تضاد با منافع سایر کشورهای منطقه نیست. اما قدرتهای بزرگ هم بیکار ننشستهاند. بخشهایی از شرایطی که امروز با آن روبهرو هستیم، فراتر از ظرفیت ماست و به ساختارهای قدرت در کشورهای منطقه مربوط میشود.
بــــرش
به دنبال مثلث همکاری ایران-پاکستان-چین
واقعیت این است که این هنر پاکستانیهاست که توانستهاند توجه چین را به خود جلب کنند. اگرچه بخشی از این موضوع به جغرافیای خاص پاکستان و نقش ژئواکونومیک آن در منطقه بازمیگردد. از طرف دیگر، پاکستان همسایه بلافصل چین است و با آن مرز مشترک دارد؛ در نتیجه، در سیاست همسایگی چین جایگاه ویژهای دارد. ما باید این ظرفیتهایی را که پاکستان ایجاد کرده، در معادلات خود در نظر بگیریم و ببینیم تا چه اندازه قابل رقابت یا استفاده مشترک هستند. لذا در مورد امکان همکاری سهجانبه ایران، پاکستان و چین، بله، قطعاً چنین همکاریای شدنی است و به نفع هر سه کشور خواهد بود. بویژه با توجه به مسیر کریدور اقتصادی چین-پاکستان که از کاشغر به بندر گوادر میرسد و بخش بزرگی از قلمرو پاکستان را در بر میگیرد، اگر قرار باشد این مسیر فراتر از خاک پاکستان توسعه یابد، چارهای جز عبور از ایران نخواهد داشت. هیچکدام از دیگر همسایگان پاکستان ظرفیتهای جغرافیایی، زیرساختی و اتصال منطقهای را که ایران دارد، در اختیار ندارند. بنابراین، اگر این کریدور بخواهد کارآمد و منطقهای شود، حضور ایران در آن حیاتی است. در اینجاست که به نظر من، برنامهریزی، درایت و ابتکار ایران باید وارد عمل شود و نقش راهبردی خود را در طراحی آینده این همکاریها ایفا کند. منتهی همه اینها منوط به عزم جدی در داخل ایران است.

