مروری بر عوامل بیاعتمادی مردم و اصحاب رسانههای حرفهای به تلویزیون «اینترنشنال»
وقتی بیطرفی شوخی میشود
سمیه افشین فر
گروه اجتماعی
رسانهای که رسانه نبود، در اوج روزهای تهاجم رژیم صهیونیستی به کشورمان دروغ را در لباس خبر به مخاطبانش عرضه میکرد. رفتار غیرحرفهای شبکه اینترنشنال در دوران جنگ 12 روزه اسرائیل با ایران باعث شد تا در هفتههای گذشته 450 نفر از فعالان مدنی و رسانهای در بیانیهای مردم را به تحریم این شبکه تلویزیونی دعوت کنند. اما چرا شبکه اینترنشنال را نباید تماشا کرد؟
امروز در دنیا با انواع مختلفی از جنگ مواجهیم. به گفته لیلا وصالی، مدیرعامل انجمن سواد رسانهای ایران و عضو هیأت علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامهطباطبایی جنگ بیش از 30 نمونه مختلف دارد که یکی از مهمترین آنها جنگ روایتهاست. او به «ایران» میگوید: «در برخی از جنگها مثل جنگ روانی یا جنگ روایتها، جنگ شناختی و جنگ سایبری رسانهها نقش پر رنگی دارند.» معمولاً رسانهها در زمان شروع جنگ فعال میشوند، اما به نظر این کارشناس رسانه «در جنگ شناختی رسانهها از مدتها قبل فعال هستند. در حقیقت زمان بحران وقتی است که باید بتوانند از نتیجه فعالیتهای رسانه استفاده کنند.» وصالی میگوید: «وظیفه ایجاد جنگ شناختی بر عهده رسانههای وابسته به دشمن و شبکههای اجتماعی است. یعنی آنها وظیفه دارند برای مردم پیش زمینه ایجاد کنند، تا مخاطب در زمان بحران، روایت دشمن را به عنوان روایت اصلی بپذیرد.» مدیرعامل انجمن سواد رسانهای توضیح میدهد: «گاهی همان ادبیات رسانههای معاند مثل اینترنشنال، در شبکههای اجتماعی هم به چشم میخورد. مثلاً این ادبیات که همه مشکلات کشور را به گروه خاصی ربط میدهند و با همین ادبیات برای مخاطب انگاره ذهنی ایجاد میکنند. سپس هر کسی را که بخواهند مورد هجمه قرار دهند، او را منتسب به این نهادها میکنند.» او با بیان اینکه جنگ شناختی علیه کشورمان سالهاست که شروع شده، میگوید: «در ابتدای عملیات فیزیکی، فرماندهان سپاه را هدف قرار میدهند، به همان ادبیات استناد میکنند که با مردم عادی کاری نداریم. این رسانهها هیچ وقت به این موضوع اشاره نمیکنند که این افراد قرار است از جان مردم محافظت کنند و نیروی نظامی کشور محسوب میشوند. وقتی به مردم میگویند با مردم کاری نداریم، مثل این است که به یک کودک بگویند با تو کاری نداریم فقط پدر و مادرت را میکشیم. این خوشبینی است که دشمن محافظان ما را میزند و با ما کاری ندارد.» این فعال رسانه در مورد ادبیات این شبکه تلویزیونی معتقد است: «ادبیات آنها در مواجهه با غیرنظامیان به گونهای است که انگار هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است. تحلیلهای سادهانگارانهای ارائه میدهند و جنایات جنگی خود را توجیه میکنند. دشمن برای ساخت انگارههای ذهنی ما در جنگ شناختی از ابزارهای متعددی استفاده میکند. این ابزارها از نمادسازی تا فیلم و سریال و حتی بازی را در برمیگیرد. مثلاً شخصیت زامبی را طراحی میکنند و بعد مسلمانان یا ایرانیها را مثل فیلم اسکندر به آن منتسب میکنند.» وصالی توضیح میدهد: «مارشال مک لوهان نظریهپرداز ارتباطات معتقد بود پیامها را نباید تکبهتک بررسی کرد بلکه باید همه آنها را در یک مجموعه ببینید، مانند موزائیکهایی که در کنار هم قرار گرفتهاند. وقتی قرار است زمینی را سنگفرش کنند، موزائیکها به تنهایی معنادار نیستند و در کنار هم معنا پیدا میکنند. بنابراین وقتی رسانه را تحلیل میکنند، فارغ از پیامهای رسانهای که منتشر میشود، به این معناست که باید اولاً ماهیت رسانه را بشناسیم. باید بدانیم که وقتی هزینههای یک رسانه توسط یک گروه خاص پرداخت میشود، آن رسانه قادر نخواهد بود حرفی بزند یا گزارشی خلاف منافع صاحبان رسانه منتشر کند. هیچگاه خبرنگاری را نخواهید دید خبری منتشر کند که با منافع صاحبان رسانه و بنگاه خبری که برای آن کار میکند در تضاد باشد یا سیاستگذاران رسانه را زیر سؤال ببرد. چون اصلاً به او اجازه کار در آن رسانه را نمیدهند.»
رابطه اقتصادی پیام مهم است
این استاد ارتباطات با تأکید بر اینکه یکی از مهمترین مواردی که به ما در شناخت رسانه کمک میکند، پیدا کردن رابطه اقتصادی پیام است، میگوید: «وقتی میدانیم هزینههای رسانههای معاندی مثلیvoA یا BBC توسط دولتهای آمریکا و انگلیس پرداخت میشود و شبکه اینترنشنال هم هزینههای خود را از دولت آمریکا و عربستان به عنوان یار ویژه آمریکا در منطقه دریافت میکند، به مفهوم اقتصادی پیام پی میبریم.» افراد فارسیزبانی که خودشان را ایرانی معرفی میکنند در این رسانهها به فعالیت مشغول هستند. وصالی میگوید: «این افراد خودشان را ایرانی معرفی میکنند اما به این معنا نیست که ما باید آنها را ایرانی بدانیم. باید بدانیم هر رسانه برای انتقال پیام خود از افرادی استفاده میکند که با مردم دریافت کننده پیام هم زبان باشند. این یک تکنیک اقناعی است، برای جذب مخاطب بیشتر تا بتوانند بهتر مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهند. همان طور که ما در کشورمان در برخی از شبکهها مثل آی فیلم مجریانی با زبانهای دیگر داریم، آنها هم از مجریان فارسی زبان بهره میبرند. مجریان فارسی زبانی که قرار است اهداف آنها را در کشور هدف پیش ببرند. بنابراین صحبت کردن به زبان فارسی صرفاً یک تکنیک اقناعی مورد استفاده این شبکه است.»
بهم ریختگی روانی با هدف تنش در کشور
در زمان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه کشورمان این رسانه به دنبال این بود با هدف ایجاد بهم ریختگی روانی در میان مردم از داخل کشور تنشهایی را به وجود بیاورد، این استاد دانشگاه میگوید: «اینترنشنال باید فضای کشور را بسیار ناامن نشان میداد و با ارسال پیامهایش مردم را بهشدت بهم ریخته میکرد. پخش اخباری از این دست که مردم بهشدت خشمگین و عصبانی هستند یا امکانات در کشور وجود ندارد همه در این جهت بود تا مردم را به شورش تشویق کنند. همه تلاش خود را میکردند تا به مردم القا کنند که شما چه باید بکنید. پخش مداوم اخبار قحطی خواه ناخواه ممکن است بعضی از مردم را به سمت فروشگاهها بکشاند تا بیش از نیاز خود خرید کنند و همین موجب از بین رفتن توازن بین عرضه و تقاضا میشود. عملیات روانی از همین جا کار خود را شروع میکند، مردم وحشت زده را به سمت خریدهای غیرضروری هدایت میکند تا به اهداف مورد نظر خود برسند.» وصالی با بیان نمونههایی از جنگ روانی در سوریه ، روسیه و اوکراین توضیح میدهد: «قبل از متلاشی شدن ارتش سوریه، پیامهایی در شبکههای اجتماعی مبنی بر متلاشی شدن ارتش این کشور منتشر میشد. اثر و قدرت رسانه همین است، قبل از وقوع اتفاقی آن را پیشبینی میکند و بعد میبینیم که همان موضوع اتفاق میافتد. دشمن همواره سعی میکند، اهداف خود را در قالب آنچه اتفاق افتاده به مخاطب القا و مخاطب را از پیروزی و قدرت نظامی کشور ناامید کند. بیشتر اخبار اینترنشنال هم یأس، ناامیدی و فرار از وضع موجود را القا میکنند. تا قبل از آغاز تهاجم از آنجا که کشورمان در حال مذاکره بود، خبرهایشان، همواره از مذاکرات مهم خبر میداد، در حقیقت با القای فضایی آرام ضربه را وارد کردند و در اولین قدم فرماندهان کشورمان را هدف قرار دادند. یکی دیگر از اقدامات اینترنشنال ایجاد جنگ روایتها بود. در حالی که همه ما ایرانیها در خواب بودیم و مورد حمله قرار گرفتیم آنها همچنان تلاش میکنند تا ایران را مقصر این جنگ جلوه دهند. با پخش این پیام که اگر به خواستههای اسرائیل یا آمریکا عمل میکردیم، مورد حمله قرار نمیگرفتیم. این همان جنگ روایتی است که دشمن سعی میکند اهداف خود را با آن پیش ببرد. اگر وقایع این چند سال اخیر را رصد کرده باشید به درستی متوجه خواهید شد هر چیزی که در خاورمیانه اتفاق افتاده با هدفگذاری تجزیه ایران بوده است. سالهاست که بحث پان ترکیسم و پان کردیسم و جدا کردن بلوچستان و... در رسانههای فارسی زبان مطرح میشود.» این کارشناس ارتباطات تأکید میکند: «ساده انگاری است اگر تصور کنیم هدف آنها فقط ایران است، آنها به دنبال خاورمیانه بزرگ هستند. اگر به چند سال اخیر نگاه کنید میبینید که همین رسانهها جنگ عرب و عجم را به راه انداختهاند. حتی مراسم مذهبی را به عربها منتسب میکردند و این طور مطرح میشد که مردم ایران نباید حتی تاسوعا و عاشورا داشته باشند چون این وقایع مشکلاتی بین اعراب بوده و ما ایرانی هستیم باید فارس بودنمان را برجسته کنیم. اما در حقیقت بحث عرب و عجم مطرح نبود. بحث اصلی جدایی انداختن بین این دو گروه بود. حالا وقتی بحث خلیج فارس را در رسانهها مطرح میکنند کشورهای حوزه خلیج فارس همه عرب هستند و با خلیج عربی موافق و همسو هستند. وقتی این موارد را در کنار هم قرار میدهیم متوجه میشویم که بحث اصلی تجزیه ایران و گرفتن منافع ایران مطرح است و این هدفگذاری سالهاست که اتفاق افتاده است.»
برش
ضرورت بازگشت مرجعیت خبری به رسانههای داخلی
این کارشناس رسانه با تأکید بر اینکه باید مرجعیت خبری به رسانههای داخلی برگردانده شود، میگوید:«باید به این سؤال پاسخ دهیم آیا تلویزیون معاند اینترنشنال همان رویکردی که نسبت به پوشش اخبار جنگ ایران داشت نسبت به اسرائیل هم داشت؟ آیا به همان اندازه که میزان تلفات و خسارات ایران را با بزرگ نمایی اعلام میکرد در مورد اسرائیل هم عمل میکرد؟ مسلماً جواب منفی است چون قرار بوده این رسانه عملیات روانی را علیه ایران مدیریت کند. در بقیه موارد سیاستمداران از آنها خواستهاند سکوت خبری را پیش بگیرند. این در حالی است که توقع ما از رسانههای داخلی این است که حتی در شرایط بحران همه اطلاعات را بیان کنند. در حالی که این نگرش درست نیست. در شرایط جنگی ارائه اخبار و اطلاعات به دشمن کمک میکند تا اهداف بعدی خود را تعیین کند. پس رسانههای رسمی نمیتوانند همه اطلاعات و اخبار را کامل منتشر کنند. مخاطب شناسی اقدام دیگری است که رسانههای ما باید انجام دهند. اینکه برای هر دسته از مخاطب چه محتوایی عرضه کنند. همه مردم در یک سطح نیستند و توقعات یکسانی هم ندارند. مواردی که باعث میشود تا مردم نتوانند برنامهریزی درستی برای مصرف رسانهای خود داشته باشند باعث دلزدگی آنها از رسانههای داخلی میشود. باید امکان ایجاد یک رژیم مصرف رسانهای را برای مردم فراهم کنیم. زندگی بعضی از افراد به اخبار گره خورده است. ولی بسیاری از افراد مثل سالمندان و کودکان نیازی به اخبار و حجم زیاد اطلاعات ندارند. بنابراین باید به گونهای اخبار را ارائه کنیم که مخاطب بتواند به آن دسترسی پیدا کند. مثلاً اخبار مربوط به مباحث جنگ یا تصاویر ناگوار جنگ باید در شبکههایی که کارکرد آنها مشخص است مانند شبکه خبر منتشر شود، این طور نباشد که وقتی فردی تلویزیون را روشن میکند با تصاویر دردناک مواجه شود. گاهی مردم انتظار دارند که همه اطلاعات را دریافت کنند، وقتی سکوت خبری در پیش میگیریم یعنی مردم را به سمت رسانههای دشمن سوق میدهیم. باید با استفاده از توان خبرنگاران حرفهای که آشنا به بحران هستند بتوانیم در شرایط بحران کار خود را به درستی انجام بدهیم.»