روایت «ایران» از هجمه‌ها علیه «پیر پسر» و درخواست سه نهاد سینمایی برای مقاومت فرهنگی

دفــــاع از قانــون و فرهنــگ

همه‌چیز از یک نمایش ویژه آغاز شد. «پیر پسر»، فیلم تازه اکتای براهنی، در سانس محدودی برای منتقدان و اهالی رسانه در چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و برخلاف تصور بسیاری، این فیلم به مدت سه ساعت مخاطبان بسیاری را روی صندلی سینما میخکوب کرد. به فاصله چند ماه، در روزهایی که شهر هنوز از شوک عبور می‌کرد، همین فیلم انگیزه‌ای شد برای اعتماد و بازگشت به سالن سینما. فیلمی که توانست در همان نمایش اول، اشتیاق و انتظار را به اکران عمومی‌اش گره بزند اما همین اشتیاق، به‌سرعت با هجمه جریانی هدف قرار گرفت که رنگ‌وبوی فرهنگی نداشت، بلکه بیشتر سیاسی و جناحی و حتی شخصی بود.

نرگس عاشوری
گروه  فرهنگی

پشت دروازه‌های تخریب
پروژه تخریب با توئیت‌های تند کلید خورد؛ توئیت‌هایی که لحن‌شان بیشتر شبیه یک اعلان جنگ بود تا نقد سینمایی. اما آنچه آتش این جدل را شعله‌ورتر کرد، ورود برخی چهره‌های سیاسی به میدان بود؛ که در آن مدعی شده بودند «پیرپسر» در پی تضعیف جایگاه پدر در خانواده است و حتی از بررسی پرونده فیلم در کمیسیون فرهنگی مجلس خبر داد. برخی دیگر از چهره‌های سیاسی نیز آشکارا خواستار توقیف و حذف فیلم شدند.

ایستادگی در برابر طوفان
در واکنش به موج حذف و توقیف، سه نهاد مهم سینمایی کشور — شورای عالی تهیه‌کنندگان، انجمن سینماداران و کانون پخش‌کنندگان — با صدور بیانیه‌ای، هجمه شکل گرفته علیه فیلم را معنادار خواندند و از روند شکل گرفته علیه تولیدات فرهنگی صاحب اندیشه ابراز نگرانی کردند: «سطح و میزان این حجم از تندی و جسارت حیرت آور و شائبه برانگیز است. آن هم با ادبیاتی غیرمتعارف که بی‌درنگ با واکنش تند و صریح اکثر مردم و دوستداران سینما مواجه شد.» در بخشی از این بیانیه به لزوم پایبندی به قانون و ایستادن پای مجوزهای قانونی تأکید شده است: «به چالش کشیدن بنیان‌های حقوقی و قانونی، مشروعیت نهادها و حوزه‌های برآمده از قانون اساسی را زیر سؤال خواهد برد. چگونه است که همه مجوزهای حوزه‌های غیرفرهنگی از مشروعیت برخوردارند و حکم سند بالادستی دارند، اما مجوزهای رسمی حوزه فرهنگ مدام و پیوسته نامعتبر معرفی می‌شوند؟»

بازی دوگانه با مشروعیت فرهنگی
«پیرپسر» شاید یک فیلم باشد، اما آنچه امروز پیرامونش شکل گرفته، قصه‌ای تکراری و فراتر از یک اثر سینمایی‌ست. جدالی میان جریان حذف و جریان حیات است. جدال میان فشار برای محدودیت بیشتر و میل به گفتن و باز نگه‌داشتن پنجره‌ای برای سینمایی که هنوز نفس می‌کشد. همان‌طور که از متن این بیانیه برمی‌آید هجمه‌های این‌چنینی نه نقد است و نه اصلاح‌گری بلکه یک نسخه کلیشه‌ای است تا با  فضاسازی، دولت مستقر را در استفاده از تصمیمات راهگشا در عرصه سینما، وادار به عقب‌نشینی کند. نتیجه این نوع برخوردها هم جز فرار سرمایه، دلزدگی بدنه‌ سینما و تضعیف ارکان فرهنگی کشور نیست.

اشتیاق مخاطب و مقاومت فرهنگی سازمان سینمایی
«پیرپسر» در میان فشارها، هنوز روی پرده مانده است. تماشاگرانی که چشم‌انتظار اکران بودند، به سالن می‌آیند و حتی در روزهایی که هنوز فضای شهر تحت‌تأثیر بحران اخیر است، فیلم، فروش قابل توجهی را تجربه کرده است. این استقبال، پاسخ روشنی است به آن گروه‌هایی که همیشه تلاش کرده‌اند سینمای مستقل و صاحب اندیشه را به حاشیه برانند. همان‌ها که در دوره‌های مختلف، پروژه‌های حذف را با ادعای صیانت از اخلاق به راه انداختند و نتیجه‌اش، محدودتر شدن سبد انتخاب فرهنگی مردم بود. اما برخلاف انتظار این گروه‌ها، سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ، عقب ننشسته است. فیلم تمام مجوزهای قانونی‌اش را از مسیرهای رسمی دریافت کرده و طبق وعده مسئولان، وارد چرخه اکران شده است. این ایستادگی، نه تنها یک تصمیم اداری، که یک موضع فرهنگی مهم است: دفاع از قانون، از مشروعیت نهادهای فرهنگی و از حق انتخاب مردمی با سلایق مختلف که می‌خواهند آثار متنوع فرهنگی و اجتماعی با استانداردهای بالای حرفه‌ای را ببینند.در تازه‌ترین واکنش صنفی، کانون کارگردانان سینمای ایران نیز با انتشار بیانیه‌ای صریح، از فیلم «پیرپسر» و کارگردان آن حمایت کرده  است. این بیانیه، ضمن هشدار به پایان یافتن دوران رفتارهای تند با اهداف سیاسی و جناحی در سینما، تأکید کرده است که مردم و به‌ویژه نسل جوان، خواهان سینمایی شبیه‌تر به زندگی واقعی‌اند؛ نه سانسور، نه قصه‌های تحمیلی. کانون کارگردانان در پایان با تأیید ضمنی رویکرد سازمان سینمایی خواستار ادامه مسیر اکران فیلم‌های اجتماعی در محاق توقیف، پس از موفقیت «پیرپسر» شده است.

ریشه در خاک وطن
در میان این هیاهو، نکته‌ای که شاید کمتر دیده شد، شخصیت خود فیلمساز است. اکتای براهنی، برخلاف بسیاری از هم‌نسلانش با وجود امکان زیستن و کار کردن در غرب، ماندن در ایران و ساختن را انتخاب کرده است، با همه سختی‌هایش. او در گفت‌وگویی با ماهنامه تجربه گفته: «اگر فیلم نسازم هم از ایران نمی‌روم. اگر اینجا بمب بخورد هم نمی‌روم. در ایران حال دیگری دارم... در غرب درس خواندم اما به قول دوستی، ما هنرمندان طریقتی هم داریم. مگر می‌شد که حافظ می‌رفت و به زبان انگلیسی شعر می‌گفت. اگر چنین اتفاقی رخ می‌داد دیگر همان حافظ نبود.» این جمله‌ها شعار نیستند. نشانه‌ هستند؛ نشانه‌ای از ایستادگی نسلی که می‌خواهد سینمای ایران را با زبان خودش، با دغدغه‌های خودش و در خاک خودش روایت کند. همه ایران. در کنار هم. با همه تفاوت‌های اعتقادی و فرهنگی.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و نود
 - شماره هشت هزار و هفتصد و نود - ۲۸ تیر ۱۴۰۴