در حافظه موقت ذخیره شد...
مردم علیه دموکراسی!
یاشا مونک (Yascha Mounk) نویسنده، استاد علوم سیاسی و تحلیلگر سیاسی آلمانی-آمریکایی است که به دلیل پژوهشهایش در زمینه دموکراسی لیبرال، پوپولیسم و چالشهای معاصر حکومتهای دموکراتیک شناخته میشود.
او در این کتاب یک عامل مهم دیگر را پیش چشم ما میگذارد و آن هم هراس جامعه بومیآمریکا از تبعات فرهنگی مهاجرت است.
به تعبیر مونک مناطقی که تعداد مهاجران خارجی در آن کمتر بودند، به دلیل ترس از ورود بیشتر مهاجران و تغییر و تحولات ناشی از آن، بیشتر مردم به رویکردهای سختگیرانهتر رأی دادند.
او مینویسد: «به گفته برخی تحلیلگران، یکی از دلایل اصلی موفقیت دونالد ترامپ در انتخابات، نارضایتی در مناطقی بود که مهاجرت در آنها کمتر دیده میشد.
به عنوان مثال، در مناطق روستایی مانند شهرستان ترینیتی در کالیفرنیا (که جمعیت مهاجر آن تنها ۳.۴ درصد است)، ترامپ ۴۶ درصد آرا را به دست آورد. در مقابل، در شهرهایی مانند شیکاگو (۱۷ درصد مهاجر)، نیویورک (۷.۱ درصد) و لسآنجلس (۲۲ درصد)، او به ترتیب ۱۳ درصد، ۱۷ درصد و ۲۲ درصد آرا را کسب کرد. این نشان میدهد که حمایت از او در مناطق روستایی با جمعیت پایین مهاجر، بیشتر بوده است.»
مونک در کتاب خود، این ترس، یعنی ترس ناشی از حضور مهاجران را یکی از سه عامل اصلی نارضایتی رأیدهندگان شناسایی میکند.
او استدلال میکند که در جوامعی که تنوع قومیو مهاجرت افزایش یافته، برخی گروهها، بویژه سفیدپوستان، ممکن است احساس کنند هویت فرهنگی و اقتصادیشان در خطر است.
این ترس بویژه در مناطقی که تماس مستقیم با مهاجران کمتر است، تشدید میشود، زیرا مردم ممکن است از طریق رسانهها یا سیاستمداران پوپولیست، تصویر منفیتری از مهاجران دریافت کنند.
نه کتاب هکشایلد به تنهایی و نه مونک میتوانند تماماً توضیح دهنده تغییرات بنیادین در ساخت سیاست آمریکا باشند؛ بلکه هرکدام بنا به دایره پژوهشی و بضاعت مشخص علمی، تلاش میکنند بخشی از یک معما را حل کنند.
موضوعی که برای آنان معما اما برای ما دعوت به کشف دوباره تحولات زیرپوستی در آمریکای امروز است. این گزارش را میتوان فتح باب و دعوتی برای مطالعه مجدد و مستمر آمریکا در پرتو تحولات اجتماعی آن دانست.