آغاز نبرد در میدان خاکستری و مجروحان «جنگ رسانه ای»
ادامه از صفحه یک
ادراکسازی از توان در نبردهای آتی: یکی از مهمترین پیوستهای نبرد در میدانهای خاکستری، ایجاد یک ذهنیت مشوش از توانایی دفاعی در میان افکارعمومی و همچنین ساختن تصویر تسلط کامل دشمن در فضای امنیتی در ذهنهاست.
به طور مثال ممکن است دو یا چند اقدام خرابکارانه یا ترور از سوی دشمن رخ دهد، اما با ضریب دادن به دیگر اتفاقات طبیعی و همچنین ساختن اقدامات نمادین مثل آتشسوزی مناطق تفریحی، کوه و... ذهنیت افکارعمومی در خصوص میزان کنترل امنیتی خودی را زیرسؤال ببرد. این ذهنیت در نهایت میزان آمادگی ذهنی و روانی جامعه را در نبردهای آتی یا تهاجمهای بعدی دچار اختلال و تغییر خواهد کرد. لذا این ادراکسازی ارزشش کمتر از خود نبرد نیست.
خستهسازی تصمیم سازان با هیاهو در موضوعات حاشیهای: سوم و یکی از مهمترین اهداف نبرد در حوزههای خاکستری، خستهسازی تصمیم سازان با مسائل حاشیهای و حتی اقدامات خرابکارانه متعدد ولو بیارزش است. اگر این روند چند ماه ادامه یابد، ذهن تصمیم گیران و تحلیلگران با سطح تنش و درگیری بر سر موضوعات مختلف رسانهای از تعادل خارج و تابآوری آنها چه در حوزه سیاسی و چه نظامی کاهش مییابد.
در هفتهها و ماهها پیش رو باید از جامعه و ذهن و روان اجتماع و حتی تصمیم سازان مراقبت کرد. قرار گرفتن جامعه به صورت متداوم و پرفشار در معرض اخبار، گمانه زنیها، تعلیق و نزاع و بگومگوهای پرتعداد رسانهای، آنها را مجروح ذهنی و روانی خواهد ساخت و نتیجه این مجروحیت کاهش تابآوری و حساسیت روی اصول خواهد بود.
این مسأله برای تصمیم گیران هم صادق است. درگیر شدن آنها بر حاشیهها، پاسخ یا بازنشر سخنان رسانههای داخلی و خارجی و... بر این مسأله دامن خواهد زد.
نامههایی برای تغییر ریل در فضای افکارعمومی یا حملات پرتعداد بر بخشی از یک گفتوگو و... هیچ آوردهای نخواهد داشت. در برخورد با شخصیتها و روند طی شده در ماههای اخیر باید انصاف را رعایت کرد.

