چرا «شعله» هندی دل ایرانی‌ها را ربود؟

یک فیلم، دو ملت

محسن سلیمانی فاخر
منتقد سینما

فیلم «شعله» ساخته‌ رامش سیپی در سال ۱۹۷۵، فقط یک اثر سرگرم‌کننده سینمایی در هند نبود؛ بلکه به یک پدیده اجتماعی در سرتاسر شبه‌قاره تبدیل شد. این فیلم که رکوردهای متعددی در گیشه ثبت کرد، در ایران هم به طرز عجیبی محبوب شد و به بخشی از خاطره جمعی نسل‌های متوالی ایرانی‌ها تبدیل شد. این موضوع پرسشی جذاب را در ذهن هر فرهنگ‌ پژوه ایجاد می‌کند: چرا فیلمی‌که از دل جامعه هند و با مؤلفه‌های بومی‌هندی برآمده بود، در ایران چنین مورد اقبال قرار گرفت؟
موفقیت فیلم «شعله» در ایران را نمی‌توان تنها با فرمول‌های سطحی مثل «آواز و رقص» یا «اکشن قهرمانانه» توضیح داد. این فیلم در واقع مجموعه‌ای هوشمندانه از عناصر انسانی جهان‌شمول را با ویژگی‌های بومی‌هند (آیین‌ها، رقص، رنگ) ترکیب کرده و به یک محصول «فراملی» بدل شده است.
تماشاگر ایرانی که همواره به دنبال پهلوانی است تا بر ظلم پیروز شود، در دل روابط عاطفی و طنزآلود فیلم، خاطره‌های فرهنگی خودش را پیدا می‌کند. به همین خاطر است که دهه‌ها از نخستین اکران «شعله» گذشته، اما هنوز در ایران هرجا صحبت از فیلم‌های نوستالژیک هندی می‌شود، نام این فیلم با حسرت و لبخند تکرار می‌شود. برای پاسخ به این سؤال، می‌توان به چندین پارامتر کلیدی اشاره کرد که ترکیبی از جذابیت‌ها و قرابت‌های فرهنگی و حتی نیازهای روان‌ و جامعه‌شناختی مخاطب ایرانی را شامل می‌شود.
 
1. قهرمان‌خواهی و پیروزی خیر بر شر
یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های جذابیت این فیلم، حضور پررنگ الگوی قهرمانانه است. اصولاً سینمای عامه‌پسند (هم در ایران و هم در هند) بر محوریت قهرمان بنا می‌شود. جامعه ایرانی که در طول تاریخ با اساطیر، شاهنامه‌خوانی، حماسه‌های ملی و دینی بزرگ شده، همواره به دنبال «قهرمانی» است که در نهایت پیروز میدان شود. قهرمانی که در مقابل ظلم بایستد و شر را شکست دهد. در «شعله» این تصویر به روشنی تجسم یافته: دو یاغی اصلاح‌ناپذیر (ویرو و جای) به مأموریتی دست می‌زنند که در آن خیر نهایی پیروز می‌شود و نماد شر به سزای اعمالش می‌رسد.
پیروزی قاطع خیر بر شر، آن هم به شکلی پرهیجان و سینمایی، همان فینال سرخوشانه‌ای است که مخاطب ایرانی به طور ناخودآگاه انتظارش را می‌کشد. این قهرمان‌دوستی به نوعی با «تسلی اجتماعی» همراه است. مردم در زندگی واقعی شاید کمتر شاهد پیروزی‌های عادلانه باشند، پس این پیروزی‌های نمایشی را جانشین روانی می‌کنند.
 
2. رفاقت، مردانگی و جوانمردی
رفاقت میان ویرو و جای یکی از ستون‌های اصلی درام است. نمایش یک دوستی عمیق که تا پای جان پیش می‌رود، همراه با شوخی‌ها و حمایت‌های برادرانه، چیزی است که در ناخودآگاه فرهنگی ما هم جایگاه دارد. چه در نقل‌های شاهنامه‌ای (رستم و زواره)، چه در داستان‌های عرفانی (شیخ صنعان و مریدانش) و چه در فرهنگ کوچه‌بازاری (لوطی‌گری و مرام). این نوع تصویرسازی از «جوانمردی» و «وفاداری» دقیقاً همان چیزی است که تماشاگر ایرانی در ناخودآگاه خود می‌طلبد.
 

3. انتقام، تاوان و عدالت
مسأله انتقام‌گیری از جبار سینگ که ظلم و قتل را در روستا به اوج رسانده و در نهایت صحنه پایانی که تاکور- که خودش بازمانده مصیبتی است که جبار بر او روا داشته- عدل را برقرار می‌کند، حس خوشایندی را در مخاطب ایرانی تحریک می‌کند. در جامعه‌ای که خیلی وقت‌ها احساس بی‌عدالتی غالب است، نمایش چنین قصه‌ای که بالاخره ظلم، تاوان خود را پس می‌دهد، نوعی ارضای روانی را به همراه دارد.
 
4. آواز، رقص و عشق
گرچه برخی سینمادوستان ایرانی به اصطلاح «سینمای آهنگ و رقص» هند را سطحی می‌دانند، اما واقعیت این است که برای توده مردم، موسیقی و آواز جذاب‌ترین راه فرار از واقعیت‌های تلخ است. در «شعله» ترانه‌های عاشقانه، رابطه‌های احساسی ویرو با «بسنتی» و جای با «رادا» را به اوج می‌برد. موسیقی و رقص در این فیلم، نه فقط زینتی، بلکه دراماتیک و مکمل داستان است. در ایران هم از قدیم (تعزیه، نقالی، شبیه‌خوانی) ترکیب موسیقی و روایت رواج داشته است. شاید به همین دلیل مخاطب ایرانی در ناخودآگاه خود، چنین شکلی از روایت همراه با آواز را دور از ذهن نمی‌یابد.
 
5. تعلیق و پیچیدگی روایی
فیلم «شعله» صرفاً خطی و ساده روایت نمی‌شود. کشمکش‌ها، غافلگیری‌ها و عوض شدن مکرر کفه پیروزی و شکست، مخاطب را مدام در حالت انتظار نگه می‌دارد. تعلیق و غیرقابل‌پیش‌بینی بودن وقایع باعث می‌شود تماشاگر ایرانی که به داستان‌های «هزار و یک شب» و قصه‌های تو در تو خو کرده، مجذوب این روند شود.
 
6. زمینه‌های طبقاتی و قهرمان‌سازی از فرودستان
دو شخصیت اصلی، سابقه‌ای خلافکارانه دارند. اما در این فیلم، خلافکاران خرده‌پا به قهرمان تبدیل می‌شوند. این نوع «وارونگی اجتماعی» که طبقه فرودست را ناجی معرفی می‌کند، در فرهنگ عامه ایرانی هم مقبول است. از شخصیت‌های فیلمفارسی گرفته تا حماسه‌های شفاهی که لوطی و جاهل را «مرام‌دار» و «دست‌گیر مظلوم» معرفی می‌کند.
 
7. فرار از واقعیت و نیاز به فانتزی
سال‌های اکران و سپس پخش مکرر «شعله» در ایران، غالباً همزمان بود با دوره‌های بحرانی (از جنگ گرفته تا تورم و بحران‌های اجتماعی). این فیلم با لوکیشن‌های زیبا، اکشن‌های پرتحرک، رقص‌های شاد و پایان خوش، بستری برای «فرار روانی» فراهم می‌کرد؛ چیزی که امروز هم بخش بزرگی از مصرف فیلم و سریال در ایران را توضیح می‌دهد.
 
8. مشابهت‌های فرهنگی عمیق ایران و هند
اگر کمی‌عمیق‌تر نگاه کنیم، ایران و هند اشتراکات تاریخی و فرهنگی وسیعی دارند: از شعر و عرفان و حکمت گرفته تا روح جمع‌گرایانه و اهمیت خانواده. حتی قصه‌های فولکلور دو کشور پر از شخصیت‌های افسانه‌ای، قهرمانان بزرگ و روایت‌های انتقامی‌است. این اشتراکات باعث می‌شود یک فیلم هندی، برای تماشاگر ایرانی ناآشنا نباشد و خیلی راحت با آن همذات‌پنداری کند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و هشتاد و هفت
 - شماره هشت هزار و هفتصد و هشتاد و هفت - ۲۴ تیر ۱۴۰۴