کارگردان نمایش «بالزی» در گفتوگو با «ایران» مطرح کرد:
هنر در سختترین شرایط هم روشنگر و درمانگر است
نمایش«بالزی» نوشته احمد حسنزاده به کارگردانی رضا کرمیزاده از روز چهارشنبه ۱۸ تیر در سالن استاد سمندریانِ تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود. این کارگردان یاسوجی پیش از این کارهایی چون «چاقوی دم کرده شب»، «دستهای کو مم حسن» و... را روی صحنه برده است. در آستانه اجرای نمایش، با رضا کرمیزاده درباره ضرورت تئاتر در شرایط بحرانی، دغدغههای این اثر و وضعیت امروز تئاتر گفتوگو کردیم.
آرزو ایرانی
روزنامهنگار
آقای کرمیزاده! بالزی قرار بود از چهارم تیرماه اجرا شود، اما باتوجه به شرایط پیش آمده، قرار است از ۱۸ تیر روی صحنه برود. با توجه به شرایط ملتهب این روزها، چطور شد که تصمیم گرفتید اجرای نمایش «بالزی» را آغاز کنید؟
ابتدا قرار بود چهار تیرماه در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر اجرای خود را آغاز کنیم، اما بهدلیل شرایط جنگی و اضطراب حاکم بر جامعه، تاریخ اجرا به تعویق افتاد. اکنون اوضاع کمیبه ثبات رسیده است. بنابراین تصمیم گرفتیم از ۱۸ تیر اجرای نمایش را شروع کنیم.
اکنون بسیاری از گروههای نمایشی اجرای خود را لغو کردهاند، اما شما ریسک اجرا در شرایط فعلی را پذیرفتید. چرا؟ آیا احساس میکنید تئاتر در این شرایط ضرورتی دوچندان دارد؟
صد درصد. حتی در دوران جنگ جهانی اول و دوم هم تئاتر متوقف نشده است. تئاتر همیشه راه خودش را رفته است، زیرا تئاتر متعلق به مردم و متعلق به اندیشه و روشنفکری است. بنابراین این هنر در سختترین شرایط هم میتواند روشنگر و درمانگر باشد. ما هم به همین امید تصمیم به اجرا گرفتیم.
آیا برای اجرا در این شرایط از شما حمایتهایی هم صورت گرفته است؟ در شرایط کنونی و به صورت کلی، چقدر حمایت از تئاتر را لازم میدانید؟
بخشی از حمایتها صورت گرفته است. به عنوان مثال مجموعه ایرانشهر درصد خودش را برای مخاطبان تخفیف در نظر گرفته که در نوع خود قابل تقدیر است. اما در نهایت ما خودمان تصمیم به اجرا گرفتیم و همچنان در بلاتکلیفی هستیم. نمیدانیم مخاطب در این برهه پذیرای نمایش خواهد بود یا نه و این ریسک بزرگی است که امیدوارم با اتفاق خوبی همراه باشد.
نمایش «بالزی» با چه دغدغهای آماده اجرا شده است؟ فکر میکنید در شرایط کنونی این اثر تا چه اندازه میتواند با وضعیت امروز جامعه پیوند برقرار کند؟
بالزی روایت دغدغههای اجتماعی هنرمندان معاصر است؛ آنهایی که با هنرشان زیست میکنند و درگیر بحرانها و تضادهای اجتماعی و فکری هستند. داستان این اثر نیز درباره نویسندهای است که با شخصیتهای ذهنیاش زندگی میکند و درگیر آنها و خانوادهاش است. این موارد در نهایت هم به قتل همسرش منتهی میشود.
در روزهایی که جامعه پر از خبرهای تلخ و خشونتبار است، این نمایش چقدر از جامعه الهام گرفته؟ باتوجه به موضوع و مضمونی که این اثر هدف گرفته، فکر میکنید تا چه اندازه میتواند در جامعه تأثیرگذار باشد؟
این نمایش بیشک از جامعه و بحرانهایش الهام گرفته. در واقع یکی از وظایف تئاتر نیز بازتاب بحرانهای اجتماعی، شکلدادن به اندیشه و ارائه راهکار است. تئاتر اگر به مسائل واقعی بپردازد، جامعه را به سمت زیست سالمتر سوق میدهد. هرچه تعداد این آثار بیشتر باشد، شانس ما نیز برای داشتن جامعهای آگاهتر بیشتر خواهد بود.
بسیاری از همکاران شما در ماههای گذشته از بالا رفتن هزینهها و شرایط دشوار تولید تئاتر صحبت کردهاند. شما چقدر با این چالش مواجه بودید؟
ما هم مثل بسیاری از گروهها با بحران اقتصادی مواجهیم. در نقاط مختلفی از جهان، همیشه شهرداریها حامیتئاتر هستند. کمپانیهای تئاتری نیز با استخدام نیرو و اختصاص بودجه مشخص فعالیت میکنند و حتی تئاتر را به کشورهای دیگر صادر میکنند.
اما در ایران، نبود چنین ساختاری باعث شده هنرمند تئاتر در شرایط ناپایدار مالی کار کند. کارگردانها و تهیهکنندهها در ایران بیشتر بهخاطر دغدغه شخصی و علاقهشان، نه سود مالی وارد تولید میشوند. این یک بحران جدی است و باید برای آن راهکاری اندیشید.
باتوجه به تجربهای که در اجرای نمایشهای خارج از کشور داشتید، آیا برنامهای برای اجرای نمایش «بالزی» در نقاط دیگر جهان هم وجود دارد؟ به طور کل مواجهه مخاطبان خارجی زبان با آثار ایرانی به چه صورت است؟
تقریباً بیشتر نمایشهایی که کار کردهایم را در کشورهای اروپایی و آسیایی؛ از آلمان و روسیه تا چین اجرا بردهایم. بیشتر این اجراها در زمانی بود که جشنواره بینالمللی فجر شرایط بهتری داشت. به صورتی که کمپانیهای خارجی به ایران آمده و آثار را برای دعوت به کشور خود انتخاب میکردند. آن تبادلات فرهنگی بسیار ارزشمند بود. امیدوارم برای نمایش بالزی هم بتوانیم از کشورهای دیگر دعوتنامه بگیریم و در آینده این اثر را در خارج از ایران نیز اجرا کنیم.
مخاطبان خارجی زبان نسبت به نمایشهای ایرانی چه واکنشی دارند؟ تئاتر ایران در مقیاس جهانی عقب مانده بوده یا در سطحی است که بتواند در صحنههای معتبر جهان روی صحنه برود و مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهد؟
با اینکه از لحاظ فنی، نسبت به تئاتر اروپا و شرق ضعیف هستیم، اما نمیتوان اندیشه و نشانههای موجود در نمایشهای ایرانی را نادیده گرفت.
در واقع کمبودها سبب شده تا خلاقیت زیادی به خرج بدهیم. تئاتر ما متفکرانه است. هر جا که نمایشی را اجرا کردیم، درک درستی از آن صورت گرفته و مخاطب خارجی با آن ارتباط برقرار کرده است. بنابراین باید بگویم که تئاتر ما عقبمانده نیست؛ فقط کمتر دیده شده است.
چشمانداز شما از آینده تئاتر ایران چیست؟
اکنون تئاتر ما شبیه به یک سرگرمیخانوادگی شده و تنها برای مخاطب محدودی در داخل کشور روی صحنه میرود. اما تئاتر زمانی شکل واقعی خودش را پیدا میکند که بتواند از مرزها عبور کند. ما باید اسطورهها و روایتهای سرزمین خودمان را به جهان معرفی کنیم. اگر این اتفاق رخ ندهد، تئاتر ما فقط در حد دلخوشیهای محدود باقی میماند. باید جریانسازی اتفاق بیفتد و این مسئولیت نهادهای فرهنگی است.

