پیام آشکار شدن ضعف پدافندی رژیم صهیونیستی چیست؟
اسرائیل توان جنگ بلندمدت ندارد
با گذشت نزدیک به دو هفته از پایان جنگ تحمیلی ۱۲روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، گزارشهای منتشرشده توسط رسانههای عبریزبان مانند هاآرتص و رسانههای غربی نظیر تلگراف، ابعاد جدیدی از خسارات وارده به اسرائیل در پی حملات موشکی ایران را روشن کردهاند. این گزارشها نشاندهنده ضعفهای قابلتوجه در سامانه پدافند چندلایه اسرائیل و همچنین توانمندی روبهرشد ایران در نفوذ به این سامانهها هستند. در کنار این، هشدارهای اخیر مقامات نظامی ایران، بویژه سرلشکر موسوی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، مبنی بر اجرای «طرح بیچارهکننده» در صورت وقوع جنگ جدید، نشان از تغییر احتمالی راهبرد ایران در آینده دارد.
بر اساس گزارشهای تلگراف و هاآرتص، سامانه پدافند چندلایه اسرائیل در برابر حملات موشکی ایران با چالشهای جدی مواجه شد. دادههای راداری تحلیلشده توسط پژوهشگران دانشگاه ایالتی اورگن نشان میدهد که موشکهای ایران در جریان جنگ ۱۲روزه به پنج پایگاه نظامی کلیدی اسرائیل، از جمله یک پایگاه هوایی، یک مرکز جمعآوری اطلاعات و یک پایگاه لجستیکی، اصابت کردهاند. این حملات به دلیل سانسور نظامی اسرائیل تاکنون علنی نشده بودند. نکته قابلتوجه این است که با ادامه جنگ، کارایی سامانههای پدافندی اسرائیل بهتدریج کاهش یافت. تحلیل تلگراف نشان میدهد که در هشت روز اول جنگ، نسبت موشکهای ایرانی که از پدافند عبور کردند از حدود ۱۶ درصد به طور پیوسته افزایش یافت و متقابلاً تعداد موشکهای رهگیری شده توسط سامانههای پدافندی رژیم صهیونیستی با کاهش مواجه شد. کارشناسان دلایل این امر را از یکسو کاهش ذخایر موشکهای رهگیر اسرائیل و از سوی دیگر بهبود تاکتیکهای ایران میدانند. ایران در طول جنگ 12روزه، با استفاده از حملات ترکیبی موشک و پهپاد، سامانههای پدافندی اسرائیل را سردرگم کرد. بهطوری که ترکیب موشکهای سریع و پهپادهای کندتر، توانایی پدافند اسرائیل را برای اولویتبندی تهدیدات کاهش داد. تحلیلگران اسرائیلی، از جمله راویو دراکر، روزنامهنگار کانال ۱۳، اذعان کردهاند که دقت موشکهای ایرانی و خسارات وارده به پایگاههای نظامی و استراتژیک بیش از آن چیزی بود که افکار عمومی اسرائیل از آن مطلع شده است. هاآرتص نیز گزارش داده که موشکهای خوشهای ایران با پراکندن بمبهای انفجاری در شهرهای مختلف، از جمله تلآویو، خسارات گستردهای به زیرساختهای شهری وارد و هزاران نفر را آواره کردند.
جملگی این گزارشها بهطور غیرمستقیم نشان میدهند که در صورت تداوم جنگ، موجودیت اسرائیل به دلیل کمبود ذخایر پدافندی و ناتوانی در رهگیری حجم بالای حملات، به خطر میافتاد.
در سوی دیگر، اظهارات اخیر سرلشکر موسوی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران، نشاندهنده آمادگی ایران برای پاسخ به هرگونه تجاوز جدید است. امیر موسوی هشدار داده که در صورت وقوع جنگ احتمالی، ایران «طرح بیچارهکننده»ای را اجرا خواهد کرد. ایران در جنگ ۱۲روزه خسارات قابلتوجهی به زیرساختهای نظامی و اقتصادی اسرائیل وارد کرد. ایران با زرادخانه موشکی عظیم خود، که شامل موشکهای بالستیک، کروز و مافوق صوت است، توانایی اجرای حملات مداوم و پرحجم را دارد و بخش قابلتوجهی از ذخایر موشکی ایران همچنان دستنخورده باقی مانده است. این در حالی است که رژیم صهیونیستی به دلیل محدودیت منابع لجستیکی، در صورت تداوم حملات با مشکل تأمین موشکهای رهگیر مواجه میشود. تحلیلگر رسانه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت نیز به این نکته اشاره کرده که ایران هنوز از موشکهای سنگینتر (یک تا یک و نیم تنی) و موشکهای کروز خود استفاده نکرده است که میتواند فشار بیشتری بر پدافند اسرائیل وارد کند.
با توجه به این نکات، میتوان نتیجه گرفت که در صورت تکرار حملات اسرائیل به ایران، راهبرد ایران احتمالاً از عملیات وعده صادق۳ به سمت یک جنگ فرسایشی تغییر خواهد کرد. ایران با تکیه بر ذخایر موشکی گسترده خود، میتواند حملات پیدرپی را برای خسته کردن سامانههای پدافندی اسرائیل اجرا کند. کاهش تدریجی کارایی پدافند اسرائیل در جنگ اخیر نشاندهنده آسیبپذیری این رژیم در برابر چنین راهبردی است. ضعفهای آشکار شده در سامانههای دفاعی اسرائیل، بویژه در برابر حملات مداوم و ترکیبی و توانمندی موشکی گسترده ایران نیز این احتمال را تقویت میکند که ایران در درگیری آینده به سمت راهبرد فرسایشی حرکت کند.
یادداشت
جنگ فرسایشی،بزرگترین نقطه ضعف اسرائیل
مهرداد فرهادی
پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک
مهمترین درس ایران از جنگ 12 روزه آسیب پذیری اسرائیل در نبردهای فرسایشی است.
در یک جنگ فرسایشی طولانیمدت، رژیم صهیونیستی به دلیل وابستگی شدید به سامانههای پدافند هوایی پیشرفته، مانند گنبد آهنین، فلاخن داود و سامانههای آمریکایی، با چالشهای اساسی مواجه خواهد شد. این سامانهها، اگرچه در رهگیری موشکها و پهپادهای مهاجم کارآیی بالایی دارند، اما هزینههای سرسامآور تولید، نگهداری و جایگزینی موشکهای رهگیر، بهتدریج منابع مالی و لجستیکی اسرائیل را تحلیل میبرند. در چنین سناریویی، میتوان با اتخاذ راهبردی هوشمندانه و پایدار، از طریق حملات موشکی مداوم و هدفمند، توان پدافندی رژیم اشغالگر را تضعیف کرد و با هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی، بویژه پایگاههای هوایی کلیدی، توازن قدرت را تغییر داد. پایگاههای هوایی رژیم صهیونیستی، مانند پایگاههای نواتیم، رامون و حتسور، بهعنوان ستون فقرات توان نظامی این رژیم، نقشی محوری در حفظ برتری هوایی و اجرای عملیات تهاجمی دارند.
این پایگاهها نهتنها میزبان جنگندههای پیشرفتهای مانند اف-۳۵ و اف-۱۶ هستند، بلکه مراکز فرماندهی و لجستیک کلیدی را نیز در خود جای دادهاند. در یک جنگ فرسایشی، اگر بتوان با حملات موشکی مستمر، این پایگاهها را از حالت عملیاتی خارج کرد یا عملکرد آنها را مختل ساخت، توانایی اسرائیل برای پاسخگویی به حملات و حفظ برتری نظامی بشدت کاهش خواهد یافت.
با این حال، موفقیت این راهبرد به توانایی در حفظ فشار مداوم بر سامانههای پدافندی اسرائیل و متحدانش، بویژه آمریکا وابسته است. در سناریوی جنگ فرسایشی، میتوان با شلیک ترکیبی از موشکهای بالستیک، کروز و پهپادهای انتحاری، سامانههای پدافندی دشمن را تحت فشار قرار داد. این حملات، حتی اگر در ابتدا خسارات محدودی وارد کنند، با استمرار میتوانند ذخایر موشکهای رهگیر اسرائیل و متحدانش را بهتدریج تهی کنند.
در این شرایط، رژیم اشغالگر و متحدانش مجبور خواهند شد اولویتبندی سختی در تخصیص منابع پدافندی خود انجام دهند، بهطوری که حفاظت از پایگاههای نظامی کلیدی بر سایر زیرساختها، مانند تأسیسات اقتصادی، مقدم شود.
همچنین باید راهبردهای دفاعی چندلایهای، از جمله استتار، پراکندگی پایگاهها و استفاده از تأسیسات زیرزمینی را به کار گرفت تا از غیرعملیاتی شدن زیرساختها جلوگیری کرد.
در نهایت، موفقیت در یک جنگ فرسایشی علیه رژیم صهیونیستی به دو عامل کلیدی وابسته است: اول، حفظ توان تولید و شلیک موشکها در طولانیمدت با تمرکز بر بهبود دقت و اثربخشی آنها و دوم، حفاظت از زیرساختهای تهاجمی و دفاعی در برابر حملات دشمن. در صورت تحقق این دو شرط، میتوان با تضعیف سامانههای پدافندی دشمن و هدف قرار دادن پایگاههای کلیدی، توازن قدرت را تغییر داد.