اوج مسئولیت پذیری در قبال جان آدم ها را می توان در این منطقه حادثه خیز و پرسانحه کشور دید
نسخه ای حیاتبخش در هیاهوی صنعت و ماشین
ترانه بنی یعقوب - روزنامه نگار/ در شرقی ترین نقطه استان تهران و در دل یک منطقه صنعتی پرتراکم، شهری کوچک اما پرجنبوجوش جا خوش کرده است؛ جایی که صدای ماشینآلات صنعتی و کامیونهای باری همواره در گوش میپیچد و چرخ تولید بیوقفه میچرخد. اینجا در پاکدشت و شهرک صنعتی عباسآباد که مجاورش یکی از بزرگترین شهرکهای صنعتی کشور را می توان سراغ گرفت که صدها کارگر روزانه در آن مشغول فعالیت هستند. منطقهای پرحادثه، پرریسک و البته پرتلاش. حالا به این نقطه جغرافیایی، جادهای ترانزیتی را نیز اضافه کنید که از کنار این شهرک عبور میکند؛ جادهای که پل ارتباطی شرق کشور با مرکز است و به همین دلیل، ترافیک سنگین کامیونها و خودروهای سنگین در آن دائمی است. در چنین شرایطی، کاملا محرز است که وقوع حوادث جادهای و سوانح کار، بخشی از واقعیت روزمره مردم این منطقه باشد، و به همین خاطر است که در این بستر پرحادثه، اهمیت وجود یک بیمارستان مجهز و در دسترس، دوچندان میشود.
بیمارستانی وقف شده با رویکردی مدرن
حالا در چنین منطقهای که هر لحظه میتواند اتفاق ناگواری در آن رخ بدهد، بیمارستان زعیم پاکدشت تنها پناهگاه و امید برای مردم محلی و کارگران منطقه است. بیمارستانی که بهطور کامل توسط مرحوم زعیم وقف شده و سالهاست در سکوت و بیهیاهو، جان انسانها را نجات میدهد. اما اتفاقات اخیر در این بیمارستان، آن را از یک مرکز درمانی معمولی به الگویی قابلتقدیر در زمینه مسئولیت اجتماعی تبدیل کرده است؛ جایی که برخی انسانها با پذیرش اینکه باید برای نجات دیگران قدمی برداشت پا پیش گذاشتند تا مرهمی باشند بر زخمهای مردمی که برای درمان به این بیمارستان میآیند.
داستان از آنجا شروع شد که به همت یکی از صنعتگران نیکوکار، بخش سیتیاسکن این بیمارستان راهاندازی و تجهیز شد؛ بخشی حیاتی که حالا به نقطه اتکای بیماران اورژانسی در این منطقه تبدیل شده است. کاری بزرگ که شاید در ظاهر، صرفاً تأمین یک دستگاه گرانقیمت پزشکی و تجهیزات و البته ساختمانش باشد، اما در واقعیت، نجاتبخش جان انسانهایی است که هر ثانیه برایشان حیاتی است.
جایی برای تصمیم
مرگ و زندگی
اتاق سیتیاسکن بیمارستان، مانند همه اتاقهای مشابه دیگر، سفید است و پر از دستگاههای الکترونیکی پیچیده. مانیتورها، صدای ضربان قلب، هشدارها و بوقهایی که شاید برای یک فرد عادی آشنا نباشد اما برای کادر درمان، زبان زندگی هستند. جایی که با تشخیص درست میتوان بیماری را از مرگ نجات داد و زندگی دوبارهای به او هدیه کرد. دکتر شاپور منصور سمائی، رئیس بیمارستان زعیم، از اهمیت این اتاق چنین میگوید:« ما در منطقهای واقع شدهایم که همزمان با حوادث صنعتی در شهرک عباسآباد و تصادفات متعدد جادهای مواجه هستیم. بیمارستان زعیم شرقیترین بیمارستان استان تهران است و اغلب، اولین مرکزی است که مصدومان به آن منتقل میشوند. تصمیمگیری برای تشخیص ضربه مغزی، خونریزی داخلی، شکستگیها یا صدمات شدید، در لحظات اولیه بسیار تعیینکننده است و این کار، بدون دستگاه سیتیاسکن، گاهی غیرممکن میشود.»
او با تأکید بر ضرورت دستگاه سی تی اسکن برای این بیمارستان ادامه میدهد: «سیتیاسکن فقط یک دستگاه نیست؛ یک ابزار حیاتی برای تشخیصهای دقیق و سریع است. گاهی فقط چند دقیقه تأخیر میتواند به قیمت جان یک بیمار تمام شود.»
از درد شانه تا اقدام بزرگ
شاید عجیب به نظر برسد، اما جرقه راهاندازی این بخش مهم، با یک درد ساده در ناحیه شانه آغاز شد. رئیس هیأت مدیره شرکت ارتعاشات صنعتی ایران که یکی از شرکتهای دانشبنیان فعال در منطقه است، برای معاینه شانه خود به بیمارستان زعیم مراجعه میکند. پس از تصویربرداری ساده، پزشک معالج توصیه میکند برای بررسی دقیقتر، سیتیاسکن انجام شود، اما دستگاهی در کار نیست. همین کمبود، ذهن علی شهیدیان را درگیر میکند. او با خود فکر میکند اگر این مشکل برای یکی از کارگران پیش بیاید، او باید چه کند. آیا دردی که ممکن است نیاز به تشخیص سریع داشته باشد، باید معطل بماند؟
بنابراین، این دغدغه انسانی، تبدیل به تصمیمی جدی و اقدامی اثرگذار میشود. او با کمک و همکاری با بیمارستان، نه تنها دستگاه سیتیاسکن را تأمین میکند بلکه کل بخش مرتبط را تجهیز میکند. بخش سیتیاسکن بیمارستان زعیم حالا با بالاترین استانداردها در خدمت بیماران است.
سیتیاسکن برای همه؛
بدون محدودیت
نکته جالب توجه آن است که این بخش نهتنها برای بیماران پاکدشت و شهرک صنعتی بلکه برای شهرهای اطراف نیز مورد استفاده قرار میگیرد. دکتر سمایی رئیس بیمارستان زعیم میگوید:« در یکی از موارد اخیر، دستگاه سیتیاسکن بیمارستانی در نزدیکی ما خراب شده بود و بیماران آن مرکز به بیمارستان ما ارجاع میشدند که خوشبختانه ما توانستیم نیاز همه را پاسخ دهیم.» به گفته او، دستگاه هیچ محدودیتی در پذیرش بیماران ندارد و بیمارستان بهصورت شبانهروزی خدمات ارائه میدهد.
انساندوستی باید شنیده شود
از نگاه دکتر سمایی، خیران و نیکوکارانی که در حوزه درمان وارد میشوند، فراتر از کمک مالی، در مسیر نجات جان انسانها نقش مستقیم ایفا میکنند. او میگوید:« یک زمانی تصور عمومی این بود که کار خیر باید در خفا انجام شود تا مبادا به ریا تعبیر شود. اما امروز ما نیاز داریم که این فعالیتها اطلاعرسانی شوند. چون افراد توانمندی وجود دارند که نمیدانند چگونه میتوانند کمک کنند. اگر ببینند کمک یک خیر، چطور جان یک انسان را نجات میدهد، مطمئناً ترغیب میشوند.»
سرمایهای به نام کارگر
محمد ابراهیم صادقکیا، کارشناس مسئول بیمارستان، بُعد اجتماعی موضوع را برجستهتر میبیند: «منابع انسانی، بزرگترین سرمایه هر جامعهای هستند. پیش از این، اگر کارگری در حین کار دچار حادثه میشد، ما به دلیل نبود تجهیزات، او را به مرکز دیگری ارجاع میدادیم که در این فاصله زمانی، ممکن بود آسیب جدیتر شود یا جان بیمار به خطر بیفتد.»
او باور دارد که سرمایهگذاری بر سلامت کارگران، سرمایهگذاری بر بقای تولید و صنعت است. کارخانهدارانی که واقعاً به فکر کارگرانشان هستند، باید بدانند که تضمین سلامت نیروی کار، تضمین موفقیت خودشان است. این الگو باید در سراسر کشور تکرار شود.
جرقههایی که باید آتش شوند
همانطور که بیماران یکییکی وارد میشوند و در سالن انتظار بخش تصویربرداری بیمارستان زعیم نشستهاند، چهرههایشان از خستگی راه و اضطراب تشخیص، خبر میدهد؛ اما در میان این نگرانی، نقطهای از امید هم دیده میشود. کارگر جوانی که بازویش را با باندی آغشته به خون بسته، لبخند محوی بر لب دارد. زن میانسالی که پسرش را در آغوش گرفته و نگران نالههای بیوقفه اوست، زیر لب چیزی شبیه دعا زمزمه میکند و پیرمردی که از یکی از روستاهای اطراف آمده، آرام سر تکان میدهد و میگوید: « خدا خیر بده به کسی که این دستگاه را آورد. قبلاً باید تا ورامین یا تهران میرفتیم.»
صدای بوق آرام و پیوسته دستگاه سیتیاسکن در فضای بیمارستان میپیچد. دستگاهی بزرگ، سفید و درخشان که در میان اتاقی با نور مهتابی میدرخشد؛ بیاحساس، بیکلام، اما دقیق و نجاتبخش. همزمان با هر بوقی که به گوش میرسد، امیدی تازه در دلها زنده میشود. مثل موسیقی نجات بخش، صدایی که درونش حرفهایی نهفته است: «تو مغزش خونریزی نداره»، «شکستگی مهره نیست»، «میتونه زنده بمونه». یکی از همراهان بیماران، در حالی که منتظر پایان تصویربرداری است، رو به دیگران میگوید:«چند سال پیش وقتی شوهرم تصادف کرد، تا برسانیم تهران تموم کرد. کاش اون موقع این دستگاه بود…» سکوت کوتاهی سالن را دربرمیگیرد، اما خیلی زود، صدای پرستاری که نام بیماری را صدا میزند، سکوت را میشکند.
ماجرای تجهیز یک بیمارستان شاید در نگاه اول یک اتفاق ساده باشد، اما در دل خود نشان میدهد که وقتی صنعت، انساندوستی و مسئولیت اجتماعی در کنار هم قرار بگیرند، نتایج آن فراتر از انتظار خواهد بود. بیمارستان زعیم پاکدشت امروز فقط یک بیمارستان نیست؛ نماد تعامل موفق بین صنعت و سلامت و نمونهای از فرهنگی است که باید بیش از پیش در جامعه نهادینه شود.
تولید، تعهد، نجات انسان
اگرچه دستگاه سیتیاسکن امروز در بیمارستان زعیم روشن است و در دل روزهای پرحادثه، چون فانوسی در دل تاریکی میدرخشد، اما این تنها آغاز یک مسیر است، راهی که میتواند با مشارکت بیشتر صنعتگران، خیران و نهادهای محلی، به توسعه دیگر بخشهای حیاتی این بیمارستان بینجامد؛ از بخش مراقبتهای ویژه گرفته تا خدمات تشخیصی پیشرفته و حتی بیمارستان زعیم امروز بهدرستی نماد پیوند سهگانه «تولید»، «تعهد اجتماعی» و «نجات انسان» شده است.
الگویی از مشارکت سازنده که میتواند در دیگر نقاط صنعتی کشور نیز اجرا شود. در روزگاری که واژه خیر، گاه رنگ کلیشه به خود گرفته، اینجا میتوان دید که کار نیک، نه فقط یک انتخاب فردی که ضرورتی اجتماعی برای بقای امید و زندگی است.