قهرمانانی از جنس خودمان

گفت‌وگو با راضیه تجار درباره کتاب تازه مردان خانه من و ضرورت ثبت وقایع جنگ تحمیلی دوازده روزه

مریم شهبازی / وقتی جنگ به خانه‌ها نزدیک می‌شود، قهرمانان از دل زندگی‌های معمولی سر برمی‌آورند؛ مادرانی که بی‌ادعا فرزندان‌شان را راهی می‌کنند و جوانانی که بی‌درنگ به فراخوان وطن پاسخ می‌دهند. راضیه تجار، نویسنده ادبیات داستانی و مقاومت، در تازه‌ترین کتاب خود «مردان خانه من»، زندگی مادری تهرانی را روایت می‌کند که هر دو پسرش را در اولین روزهای جنگ، در راه میهن از دست می‌دهد. در این گفت‌وگو، تجار بر این باور است که ثبت این فداکاری‌ها، به خصوص در این روزها که جنگ دوازده ‌روزه رژیم اسرائیل علیه کشورمان رخ داده، وظیفه همه نویسندگان است، مسئولیتی که غفلت از آن، محرومیت آیندگان از درک حقیقت را به دنبال خواهد داشت.

شما از جمله نویسندگانی هستید که در کنار آثار داستانی، توجهی ویژه به وقایع‌نگاری هشت ‌سال دفاع مقدس و زندگی قهرمانان آن را هم دارید؛ آخرین کتابی که در همین رابطه نوشتید، «مردان خانه من» است که اردیبهشت‌ماه رونمایی شد. درباره این کتاب و چرایی پرداخت به آن بگویید.
کتاب «مردان خانه من» زندگی‌نامه مادر شهیدان مهدی و محمدعلی جابری است. دو برادر که با آغاز جنگ به خط مقدم رفتند و جان باختند. شهید و شهادت در رابطه با سال‌های دفاع مقدس، واژه‌هایی کلیدی و مرتبط با افرادی هستند که برای حفظ سرزمین‌مان دست از جان و خانواده‌شان کشیدند، لباس رزم پوشیدند و به جنگ با متجاوزان رفتند؛ مشابه آنچه که این روزها و در دومین جنگ تحمیلی به کشورمان دیدیم. هم در سال‌های دفاع مقدس و هم در این جنگی که صهیونیست‌ها به راه انداختند، سربازانی برای دفاع از کشورمان به پا خاستند؛ سربازانی در رتبه‌ها و با مسئولیت‌های مختلف، از نیروهای پدافند هوایی گرفته تا فرماندهان و سرداران. در جنگ تحمیلی اول، من و هم‌نسلانم این فداکاری‌ها را به چشم دیدیم، فداکاری‌هایی که فراتر از نیروهای نظامی، به بطن جامعه هم کشیده شد؛ تجربه‌ای که هم‌اینک به شکلی دیگر تکرار شده است، هرچند باز هم شاهد حضور سربازانی هستیم که برای حفاظت از این آب و خاک برخاسته‌اند. در مواجهه با چنین فداکاری‌هایی، به عنوان یک نویسنده، خلق آثاری درباره این عزیزان را وظیفه خود می‌دانم. کتاب «مردان خانه من» را نیز با چنین نگاهی نوشته‌ام.
وجود چه ویژگی خاصی در زندگی این برادران شهید، شما را به نوشتن این کتاب علاقه‌مند کرد؟
 این دو برادر از خانواده‌ای معمولی بودند که با شروع جنگ، بی‌معطلی و در پی هم به جبهه رفتند، بدون آنکه به آینده‌ و سال‌های بی‌شماری که از زندگی‌شان مانده بود، فکر کنند! راستش مهم‌ترین ویژگی‌شان این بود که آدم‌هایی معمولی و شبیه خودمان بودند؛ شبیه به همه آنهایی که اطراف‌مان می‌بینیم. برخلاف قهرمان‌های پوشالی هالیوودی که از آسمان به زمین قدم می‌گذارند، اینها از زمین به آسمان رفتند. با اعتقاد به آرمان‌ها و وظیفه‌ای که در قبال حفظ جان و مال مردم بر دوش خود احساس می‌کردند در مسیر شهادت قدم گذاشتند و بال پرواز درآوردند. این فداکاری از عشق و ایمان‌شان نشأت می‌گرفت، عشقی که هنوز هم در وجود یک‌به‌یک‌مان ریشه دارد. نمونه‌اش را شنبه‌ای که گذشت در برپایی مراسم تشییع شهدای جنگ تحمیلی رژیم اسرائیل دیدیم. مردم با وجود برخی گلایه‌ها، حضوری غرورآفرین در تشییع پیکر شهدا داشتند. این همراهی و حضور یک پیام مهم داشت، اینکه ما هستیم و ایران‌مان را به رغم برخی اختلاف‌نظرها تنها نمی‌گذاریم. درباره کتاب «مردان خانه من» نیز چنین است. قبل از آنکه نوشتن کتاب را شروع کنم، چند مصاحبه درباره این دو برادر خواندم و علاقه‌ام بیشتر شد. با وجود علاقه‌ای که به همه هم‌وطنان‌ و به کل جغرافیای ایران عزیزمان دارم، اما تهرانی بودن این دو برادر و اینکه ماجرای زندگی‌شان در پایتخت می‌گذرد، برای من خیلی جذاب بود، بویژه در اغلب آثار مرتبط با جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، تهران به نوعی مغفول مانده است. تصمیم گرفتم به عنوان یک تهرانی درباره این دو قهرمان بنویسم.

حالا که بحث تهران به میان آمد، در این کتاب به نظر می‌رسد در کنار توجه به زندگی این دو برادر شهید، برای تهران نیز فراتر از یک جغرافیای صرف، هویت و جایگاه قائل شده‌اید؟
همین‌طور است. این کتاب تنها یک زندگی‌نامه نیست. در آن به هویت تهران و اثرگذاری‌اش در وقایع این‌چنینی نیز پرداخته شده است. در عین حال مادر این دو شهید که نام کتاب از زندگی‌اش گرفته شده، همچون دیگر زنان کشورمان مواجهه‌ای مثال‌زدنی با شرایط و بحران‌های جنگ دارد. در عین حال بخشی از سبک زندگی‌ آن سال‌های مردم‌مان و تلاش آنان برای حفظ همبستگی نیز در کتاب منعکس شده است. یکی از ویژگی‌های خاص ما ایرانیان اهمیت زیادی است که برای خانواده قائل هستیم؛ اگر به هر طریقی خانواده در خطر باشد از هیچ اقدامی برای حمایت از آن صرف‌نظر نمی‌کنیم.

نگاهی که به نوعی در مواجهه با کلیت کشور و بحث وطن برای ما ایرانیان مطرح است!
بله و همین‌طور است که این‌ روزها، همه مردم فارغ از اختلاف‌ نظر‌ها و برخی دلخوری‌ها، مهم‌ترین دغدغه‌شان برقراری وطن و حفظ آن از گزند دشمنان است. در کتاب «همه مردان من» نیز موقعی که پدر خانواده مریض می‌شود، مادر خانواده به جای آنکه زانوی غم بغل کند، برای حفظ خانواده‌اش تلاش می‌کند. خانواده برای ما ایرانیان نمادی از وطن است که برای برقراری‌اش باید بکوشیم. خانواده بزرگ ایران، با همراهی و حمایت گروه‌ها و طیف‌های فکری مختلف است که از گزند همه دشمنی‌ها محفوظ و برقرار مانده است.

مطالعه چنین آثاری چقدر به کار امروزمان می‌آید؟
با آنکه سال‌ها از پایان جنگ عراق علیه کشورمان می‌گذرد اما با وضعیتی مشابه روبه‌رو هستیم. دفعه اول، رژیم بعثی و صدام تمامیت ارضی کشورمان را نشانه رفته بودند و حالا اسرائیلی‌ها هستند که به خیالی خام به سرزمین‌مان حمله کرده‌اند. پایداری سال‌های دفاع مقدس تنها به نیروهای نظامی محدود نمی‌شد، مقاومتی ملی بود. هر یک از مردم به طریقی برای حفظ کشورمان کوشیدند. حالا هم تاریخ تکرار شده و نیازمند همان رشادت‌ها هستیم. مردم باید این قبیل کتاب‌ها را بخوانند تا بدانند برای حفظ ایران عزیزمان چه فداکاری‌هایی شده است.

در این رابطه چه پیشنهادی برای نویسندگان امروز دارید؟
نباید اجازه دهیم وقایع جنگ دوازده روزه اسرائیلی‌ها علیه کشورمان فراموش شود. ثبت تاریخ به عهده نویسندگان است. همه ‌ما در برابر شهدا مسئول هستیم. باید واقعیت این روزها و زندگی رزمنده‌های آن مکتوب شود تا نه فقط نسل جوان امروز، بلکه آیندگان نیز حقیقت را بدانند. اگر ننویسیم، حقیقت خاموش می‌شود. نکته مهم دیگر آن که نویسندگی در این حوزه را آسان نگیریم. خلق چنین مضامینی نیازمند تجربه و دانش بیشتری است. نویسندگان بنا به علاقه‌مندی و تجربه خود می‌توانند در قالب‌های مختلف از جمله مستندنگاری، خاطره‌نویسی و ادبیات داستانی به ثبت وقایع این روزها کمک کنند.

اغلب آثاری که درباره جنگ و قهرمان‌های آن نوشته‌اید ساختاری داستانی اما واقعی دارند؛ چرا برای زندگی‌نامه‌ها از این قالب استفاده می‌کنید؟
گذشته از آنکه سلیقه و سبک نوشتاری من است، فایده مهمی دارد؛ اینکه به جذب مخاطبان بیشتری کمک می‌کند. البته منکر اهمیت آثاری که در دیگر قالب‌ها نظیر مستندنگاری تألیف می‌شوند نیستم، منتهی این شیوه به هر چه بیشتر خوانده شدن وقایع تاریخی‌ کمک می‌کند. البته در این زمینه با اما و اگرهایی نیز روبه‌رو هستیم؛ از جمله اینکه نویسنده باید بداند که کدام بخش از روایت یا واقعه‌ای را که سراغ آن رفته، نادیده بگیرد و کدام را در نگاه مخاطب برجسته کند.

اینکه نویسندگان به میدان آمده و درباره جنگ دوازده روزه و شهدای آن بنویسند چقدر به دفع هجمه‌هایی که وحدت و انسجام ملی‌مان را نشانه رفته بودند کمک می‌کند؟
با این کار صدای‌مان قدرت اثرگذاری بیشتری خواهد داشت و ماناتر می‌شود. البته چنین تلاش‌هایی نباید فقط به اهالی کتاب محدود شود، دیگر فعالان فرهنگی و هنری هم بنا به حوزه کاری خود باید دست به کار شوند. با وجود تلاش زیادی که دشمن به خرج داد، وحدت ملی‌مان حفظ شد. باید به خون‌هایی که بی‌گناه ریخته شدند ادای دین کنیم، شهدایی که هم از میان سربازان کشورمان هستند و هم از میان همسایه‌ها و دوستان و آشنایان‌مان. در چنین شرایطی توجه به سوژه‌های ملی-‌میهنی اثرگذاری خوبی دارند.

خودتان قصد نوشتن کتابی درباره جنگ دوازده روزه و شهدای آن دارید؟
بله. منتهی کتاب ناتمامی در دست دارم که حتی در ایام جنگ دوازده روزه هم آن را زمین نگذاشتم. راستش در آن روزها حتی از تهران هم نرفتم. دلم به رفتن راضی نشد. البته نه اینکه فکر کنید به آنهایی که رفتند نقد دارم! نه اصلاً. به هرحال هر خانواده‌ای بنا بر شرایط خود ناگزیر به تصمیم‌گیری شده است. ایران وطن من و تهران شهر و زادگاهم است. هرگز این دو را ترک نمی‌کنم؛ حتی در جنگ تحمیلی اول، به‌رغم اصرار همسرم حاضر به ترک تهران نشدم. تازه آن موقع بچه‌ها کوچک بودند، حالا که بزرگ شده‌اند و هر کدام بنا به خواست خود تصمیم می‌گیرند.

موضوع کتاب تازه‌تان چیست و کی منتشر می‌شود؟
درباره یک شهید مفقودالاثر است و به احتمال بسیار تا پایان تابستان تمام می‌شود.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و هشتاد
 - شماره هشت هزار و هفتصد و هشتاد - ۱۶ تیر ۱۴۰۴