روایتی از یک فیلم ناکام که در تاریخ سینمای مذهبی ایران گم شد
«درویش» گوشه نشین در انتظار «رستاخیز»
کمتر کسی تصور میکرد سرنوشت یک فیلم مذهبی درباره عاشورا، اینچنین پیچیده و پرفرازونشیب شود. «رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش، میتوانست سالها پیش روی پرده بیاید، دیده شود، ستایش یا از آن انتقاد شود، و سرانجام به حافظه تاریخی سینمای ایران بپیوندد. اما تقدیر این فیلم، در محاق توقیف رفتن بود؛ سرنوشتی غمانگیز برای اثری که با امید به تثبیت سینمای دینی ساخته شد.
سینمایی در مسیر نور
احمدرضا درویش، فیلمسازی است ریشهدار در تاریخ معاصر سینمای ایران؛ کارگردانی که از دل روزهای پرشور پس از انقلاب برخاست و بخشی مهم از کارنامهاش به روایت دفاع مقدس و مفاهیم معنوی اختصاص دارد. «رستاخیز» امتداد طبیعی دغدغههای او بود؛ فیلمیمذهبی و تاریخی، با موضوعی سترگ قیام عاشورا و حماسه امام حسین(ع). مشابه چنین آثاری در این چهل سال ساخته شدهاند و بسیاری با حمایتهای رسمینیز همراه بودهاند اما این فیلم، با وجود دریافت همه مجوزها و با وجود قرار گرفتن در رأس فهرست گرانترین فیلمهای تاریخ سینما هرگز مجال اکران عمومینیافت.
از فجر تا اکران جنجالی
زمستان ۱۳۹۲، درویش حاصل خون دل خوردنهای ۱۰ سالهاش با مضمون عاشورایی را سه سال پس از اتمام تولید به جشنواره آورد. «رستاخیز» در ۱۱ بخش نامزد دریافت سیمرغ شد و در ۸ بخش از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برنده شد اما همان شبها، زمزمههای مخالفتها شروع شد. نشان دادن چهره اهل بیت مرکز ثقل همه این مخالفت ها بود.در حالیکه فیلم با نظر مساعد مراجع دینی ساخته شده بود موج مخالفتها همین طور بالا میگرفت. در این فیلم چهره حضرت عباس، حضرت علی اکبر، حضرت قاسم، حضرت مسلم و حضرت
علی اصغر نشان داده شده است. در مقابل این انتقادات اما چهرههایی همچون آیتالله علم الهدی موضع متفاوتی داشتند و «رستاخیز» را فیلمیارزشمند عنوان کرده و از این نکته مهم سخن گفتند که هنگام ساخت فیلم از رهبر معظم انقلاب استفتا شده و آقا نوشتهاند اگر وهن نباشد، ایراد ندارد.
صبح داغ 24 تیرماه ۱۳۹۴، عدهای مقابل سینما آزادی ایستاده بودند. بعضی برای دیدن فیلمیکه سالها در انتظارش بودند و بعضی دیگر برای اعتراض به نمایش فیلم. در آن میان، مردی با چهرهای خسته و نگران، دورتر ایستاده بود.
احمدرضا درویش، کارگردان «رستاخیز»، فقط نظاره میکرد؛ او قرار بود ثمره سالها تلاشش را روی پرده ببیند، اما انگار میدانست چیزی بزرگتر از یک اکران معمولی در حال رخ دادن است؛ تجمعات خیابانی، پلاکاردهای اعتراضی و حتی پیچ و تاب قمه هایی مقابل سینما، از جمله اتفاقاتی بود که اکران محدود فیلم را به یک بحران تبدیل کرد و تنها چند ساعت پس از شروع اکران، فیلم از پرده پایین کشیده شد.
نسخهای برای غربت:
از تهران تا بغداد
24 شهریور 98 پس از منع نمایش در ایران، «رستاخیز» با نام «القربان» و به زبان عربی در جشنواره بغداد شرکت کرد و علاوه بر دریافت جایزه بزرگ جشنواره فیلم بغداد جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را هم از آن خود کرد. اما همین نسخه، همزمان با شام غریبان شهدای کربلا و در شب عاشورای 1398 به شکل غیرقانونی روی اینترنت منتشر شد. درویش در بیانیهای مفصل این اقدام را سرقت فرهنگی دانست و نوشت: «فیلم من، مثل یوسفی است گرفتار در چاه؛ آن هم به دست برادران بهظاهر دلسوز.» بنیاد سینمایی فارابی که ۶۰ درصد مالکیت فیلم را در اختیار داشت، پس از انتشار این نسخه، شکایتی رسمیرا به دادستانی ارائه کرد و خواستار پیگیری حقوقی شد. این در حالی بود که اخبار تازهای درباره پرداخت غرامت از سوی وزارت ارشاد به صاحبان فیلم هم منتشر شد که بحثبرانگیز بود.
پرواز بیفرود
گفتوگوها و رایزنیها برای حل مشکل «رستاخیز» در همه این سالها بینتیجه بوده است.
هر عاشورا که میآید و میرود همه یادشان میآید چرا «رستاخیز» در محاق توقیف مانده است؟ سؤالی که پاسخ آن تا حدودی روشنکننده سرنوشت فیلمساز هم هست چرا؟ چون درویش ادامه فعالیت فیلمسازیاش را به اکران این فیلم مشروط کرده است.
سالها از عمر حرفهای کارگردان مؤثری چون احمدرضا درویش در بلاتکلیفی هدر رفته است.
در تمام این سالها درویش دیگر فیلمینساخته و گوشهنشینی اختیار کرده است و حتی توصیه و رایزنی فیلمسازان معتمدی چون ابراهیم حاتمیکیا هم برای اکران «رستاخیر» بینتیجه مانده است: «این پرواز نیازمند فرود است و باید به بهترین وجه بنشیند و در این خصوص نباید شاهد سقوط باشیم.
فیلم «رستاخیز» در تکتک پلانهایش قصد قربت داشته است. نباید به گونهای رفتار شود که باعث سرکوب شود و کسی جرأت ورود به این عرصه را نداشته باشد. فیلم «رستاخیز» باید بتواند فرصت اکران بگیرد به هرحال باید شرایط به گونهای ایجاد شود که اجازه ورود دیگران در این عرصه صورت بگیرد تا در این مسیر فیلمهای بسیاری ساخته شود.»