گفتوگو با محمد ابراهیم عزیزی کارگردان فیلم «بازی را بکش» به بهانه اکران آنلاین آن در نمایش خانگی
شکست ژانر ورزشی نیازمند پژوهش است
«موسی، از پیشکسوتان فوتبال، برادرش را در یک سانحه ورزشی از دست میدهد. او در مسیر کشف راز مرگ برادرش با حقایق عجیبی روبهرو میشود...» این خلاصه داستان فیلم «بازی را بکش» به کارگردانی محمدابراهیم عزیزی است؛ فیلمسازی که در اولین تجربه ساخت فیلم بلند خود به سراغ فیلمیبر اساس ماجرای واقعی و با تمرکز روی زندگی یک فوتبالیست پیشکسوت رفته است و به رازهایی در پشتپرده بازیهای فوتبال میپردازد.یکی از برگ برندههای فیلم، دست گذاشتن روی چنین سوژهای است؛ سوژهای که به خودی خود هم جذاب است و هم حساسیتبرانگیز. اما این مسأله هم نتوانست کارکرد لازم برای اکران موفق این اثر در گیشه را داشته باشد تا جایی که در نهایت نزدیک به ۲۶۰ میلیون فروش داشت و ۳هزار مخاطب را به سینما آورد. محسن کیایی، هدی زینالعابدین، محمد بحرانی، متین حیدرینیا، حدیث بیابانگرد، سودابه جعفرزاده، مهرداد بخشی، فرحروز دواتگر، بهرام نوری و پوریا رحیمیسام ترکیب بازیگران این فیلم را تشکیل میدهند که به گفته کارگردانش بیشتر آنها جزو انتخابهای اول برای نقشآفرینی بودهاند. اکران آنلاین این اثر بهانهای شد تا به سراغ محمد ابراهیم عزیزی کارگردان «بازی را بکش» برویم و درباره آن با او گفتوگو کنیم.
سپیده شریعت رضوی
روزنامه نگار
بازی را بکش فیلم جسورانهای است و قصد دارد پشت پرده فوتبال و بحث شرط بندی و فساد را به عنوان یکی از مشکلات تمام نشدنی فوتبال ایران نشان دهد، این شجاعت در انتخاب و نزدیک شدن به سوژه به خودی خود قابل تحسین است. چگونه به این سوژه رسیدید و چه شد که چنین روایتی برای ساخت اولین اثر بلند سینمایی خود انتخاب کردید؟
من و خانم شیرمرد نویسنده این اثر اصالتاً اهل شمال ایران هستیم و همانگونه که میدانید شمال یکی از قطبها و قلب تپنده فوتبال است. فارغ از این مسأله ما خودمان به اصطلاح فوتبالدوست هستیم و فوتبال واقعی را بسیار زیاد دوست داریم. اگر بخواهم یک مقدار عقبتر بروم، بعد از آخرین فیلم کوتاهی که باهم کار کردیم، من ایدهای با محوریت 15 دقیقه در رختکن یک تیم فوتبال بین دو نیمه بازی به ذهنم رسید که آن را با خانم شیرمرد مطرح کردم و قرار شد روی این ایده کار کنیم و آن را در قالب فیلم کوتاه جلو ببریم.
قرار بر این شد که خانم شیرمرد درباره این ایده پژوهش کند. تا اینکه یک ویدیو از مرگ فوتبالیستی وسط بازی فوتبال به من نشان داد که بسیار تأثیرگذار بود. ما همان زمان به این سؤال رسیدیم که اگر یک فوتبالیست وسط زمین بمیرد، چه ابعاد حقوقیای دارد و اساساً مرگ بر اثر حادثه ورزشی چه وجههای پیدا میکند. برای این موضوع نیز قرار شد خانم شیرمرد پژوهش کند و در ادامه آن نیز ما با مباحثی مثل تبانی در فوتبال مواجه شدیم که البته از گذشته میدانستیم چنین موضوعاتی وجود دارد اما در زمان پژوهش ناخودآگاه به این سمت و سو کشیده شدیم.
در ساعتهای خاصی روی اعمال بازی فوتبال مانند اوت، کرنر، خطا، هَند و... شرط بندیهایی صورت میگیرد و یا حتی یک عده سر این موضوع تبانی میکنند که در ساعت خاصی از بازی از قصد مرتکب خطا، پنالتی و... شوند. این پروندهها وجود داشت و ما وارد آن شدیم؛ در حقیقت این دو مسأله کنار هم قرار گرفت که در هر ورزشی اگر یک نفر خطا روی یک بازیکن دیگری کند و شکل شبه عمد به خودش بگیرد، کسی مؤاخذه نمیشود اما اگر عمدی پشت آن قضیه بوده باشد حتی اگر ضربه ورزشی تلقی شود، قتل به حساب میآید. همچنین به این ایده فکر کردیم که اگر یک نفر در یک ساعت خاصی از بازی بر اساس یک تبانی، خطای عمدی روی یک بازیکن انجام دهد که منجر به فوت شود، چه اتفاقی رخ میدهد؟ اینگونه قصه شکل گرفت.
بازی را بکش افتتاحیه قابل قبولی برای طرح مسألهاش دارد اما یکی از نقدهایی که به آن شده است، روایت تخت فیلم از اواسط آن به بعد است که توانایی ایجاد گره ندارد و فاقد شور و هیجان در قصه است. چه قدر با این گزاره موافق هستید؟
راستش من با این بخش زیاد موافق نیستم و باید بگویم که متأسفانه بعضی از نگاهها شبیه فضای مجازی شده است و دوست دارند همه موارد را کوتاه و سر ضرب ببینند، نتیجهگیری کنند و تمام شود. اساساً صبر و تحمل پایین آمده است. این دوستان اگر فیلمهای چهار تا پنج ساعته تاریخ سینما را ببینند، چه میگویند؟ وقتی گرهای در قصه میافتد، کاراکتری که درگیر مسأله است، احتیاج به فضایی دارد که فکر کند و به یک سری موضوعات بپردازد. اگر قرار باشد همه موارد به راحتی حل شود، دیگر نیازی به ساخت فیلم نیست بلکه یک نفر میتواند جلوی دوربین بنشیند و در 5 دقیقه ماجرا را تعریف کند.
در فیلمنامه باید مخاطب را با کاراکتر همراه کرد تا جایی که به تماشاگر فهماند او هم شبیه من و شماست و اگر اتفاقی برایش رخ میدهد، ممکن است ابتدا گیج شود و نتواند درست فکر کند. باید به آن زمان داد تا تحلیل و اطلاعاتی را جمعآوری کند. همچنین اگر به لحاظ فنی و فرمینیز به این اثر نگاه کنم که بارها با دقت آن را تماشا کردم، هیچوقت چنین مسألهای توجهم را جلب نکرد.
لوکیشن فیلم در خطهای است که خون فوتبال در آن جریان دارد و شاید بتوان گفت گیلان سرزمین طرفداران سینهچاک این ورزش است. لانگشاتهای فیلم از طبیعت زیبای شمال ایران، خوشرنگ و لعاب از آب درآمدهاند. دلیل انتخاب لوکیشنی خارج از تهران چه بود؟
دلیلش این بود که من و خانم شیرمرد نویسنده کار اصالتاً شمالی هستیم و شناختی نسبت به آن اقلیم داریم. همچنین با این موضوع نیز آشنا بودیم که مردمان شمال کشور طرفداران سینهچاک فوتبال هستند و آن را عاشقانه میپرستند. همچنین یک عده از شنیدن این حرف که در فلان بازی تبانی شده است، بشدت بیزار هستند و برایشان دردآور است چراکه آدمهای شرافتمندی هستند که دوست دارند فوتبال به پاکترین شکل ممکن انجام شود و اگر قرار باشد در این راستا یعنی علیه بیقانونی کاری انجام بدهند، وارد عمل میشوند. البته من نمیتوانم بگویم دیگر مردمان در شهرهای مختلف ایران فوتبال را کمتر دوست دارند یا بیشتر چراکه شناختی نسبت به این مسأله نداشتیم و باتوجه به آشنایی خود با مردمان شمال کشور بدان پرداختیم.
ساخت یک اثر در خارج از پایتخت با چه چالشهایی همراه است؟ به لحاظ بهرهمند بودن از تجهیزات و حضور بازیگران و...
اولین چالش ساخت فیلم در خارج از تهران شاید بحث هزینهها باشد اما چون من بیشتر آثار کوتاهی را که تولید کردم در خارج از تهران جلوی دوربین بردم، چالش آنچنانی نداشتم یعنی هرجا خارج از تهران فیلم ساختم با آدمهای صبور و درجه یکی مواجه شدم که همه همراه و خوب بودند. خاصه در این فیلم اهالی آن منطقه زمانی که متوجه ساخت فیلم با موضوع فوتبال شدند، بشدت استقبال کردند. البته کسانی هم بودند که دوست نداشتند این اثر بدین مسأله بپردازد. شاید بتوانم بگویم آب و هوا در شمال بیشترین چالشی است که آدم میتواند با آن مواجه شود اما از لذت کار کردن در آنجا نمیتوان گذشت.
بازی را بکش با بازی خوب محسن کیایی که خودش را برای بازی در فیلم لاغر کرده بود، باورپذیر شده بود. درباره نحوه انتخاب بازیگران برایمان بگویید. آیا همه جزو انتخابهای اول شما بودند؟
ما وقتی که روی فیلمنامه اولیه کار میکردیم، بالاخره نیم نگاهی به اینکه چه کسانی میتوانند این نقشها را بازی کنند، داشتیم. محسن کیایی هم جزو گزینههای جدی ما بود و صراحتاً میگویم از ابتدا به ایشان فکر میکردیم چرا که میدانستیم فوتبالیست و ورزشکار است و سابقه دروازهبانی دارد. همچنین موضوعات مربوط به فوتبال را میشناسد و نسبت به آن اشراف و علاقه دارد. تصوراتی که نسبت به دیگر بازیگران داشتیم، تقریباً به همین شکل بود. ذکر این نکته خالی از لطف نیست بازیگرانی که در این فیلم سینمایی ایفای نقش کردند، همگی جزو انتخابهای اول ما بودند و گزینه دیگری نداشتیم.
همچنین دوست دارم به این نکته اشاره کنم که همه بازیگران در این اثر درجه یک بودند و اساساً ما در فیلم بازی را بکش با محمد بحرانی متفاوت و هدی زین العابدین بسیار خوب مواجهیم که نقش خود را کاملاً لب مرز و درست بازی کرده و به خوبی از پس آن برآمدهاند.
در حالی که بخش گستردهای از مردم جامعه به مسائلی مثل فوتبال و دیگر رشتههای ورزشی علاقه دارند، ولی این عشق و علاقه خودش را در سینما نشان نمیدهد. و شاید بتوان گفت فیلمهای ژانر ورزشی به دلایل مختلف باشکست در گیشه مواجه میشوند. دلیل این اتفاق چیست؟
من معتقدم که ورزش کمیبه تئاتر و سینما نزدیک است چراکه بازیکن و بازیگر و مکانی (ورزشگاه) برای اجرا دارد، حاوی اشک و لبخند است، غافلگیری دارد و اساساً شباهتهای زیادی به هم دارند اما اینکه چرا چنین آثاری موفق نمیشوند، سؤال این روزهای خود من نیز هست. البته من ژانر فیلم سینمایی «بازی را بکش» را ورزشی نمیدانم. درست است که موضوع آن درباره ورزش و حواشی فوتبال است اما فیلم ورزشی به معنای ژانر نیست که تعریف خاص خود را داشته باشد. مثلاً ظهور و سقوط یک بازیکن فوتبال یا یک تیم را میبینیم.شکست اینگونه فیلمها در گیشه نیاز به پژوهش و تحقیق گسترده دارد و شاید احتیاج به یک نظرسنجی از مخاطبان همیشگی سینما تا در نهایت به یک یا دو کلیدواژه برسیم که دلیل واقعی آن مشخص شود که چرا این ژانر برای مخاطبان جذاب نیست؟ حتی میتوان از فیلمسازان نیز پرسید؛ اینکه آیا کمبودی نسبت به فن سینما، قصه، شخصیتپردازی و... وجود دارد یا نه؟ باید به این سؤالات پاسخ داده شود.
درباره اکران این فیلم و بازخورد فوتبالیها نسبت به این اثر برایمان بگویید.
اگر بخواهم درباره اکران این اثر صحبت کنم باید بگویم که سانسهای بدی به این اثر آن هم در سینماهای محدود اختصاص داده شد و بسیار عجیب و غریب بود. فیلسازان بارها به سانسدهی اعتراض کردند و همچنین میزهای تحلیل و آسیبشناسی برپا شده اما نمیدانم چه زمان قرار است این وضعیت درست شود و شاید به عمر ما قد ندهد!
از سوی دیگر باید بگویم که ما هیچ بازخورد یا واکنشی نسبت به این ماجرا که یک عده بگویند چه قدر خوب که بالاخره یک فیلم سینمایی به مسائل حاشیهای فوتبال پرداخت و آسیبشناسی کرد، نداشتیم البته یکسری روزنامهنگاران گفتند که فضای نمایش داده شده بسیار تاریک است و... که چندان مهم نیست اما فوتبالیها اعم از بازیکنان و روزنامهنگاران این حوزه هیچ واکنشی نشان ندادند و انگار شرط بندی و تبانی در فوتبال برایشان عادی بوده و هست و انگار قبح آن ریخته است و واکنشی نسبت به آن نداشتند.