روایت میدانی از حال و هوای پایتخت و زندگی ساکنان در روزهای مقاومت
زنـدگی اینجا جریـان دارد
مرجان قندی
روزنامه نگار
این روزها و پس از 12 روز جنگ و مقاومت جانانه ایران که با شکست دشمن و آتش بس همراه شد برخی از خانواده ها که به شهرهای مختلف رفته بودند به تهران بازگشتند و بسیارانی نیز در حال بازگشت هستند. با این حال پایتخت هنوز مثل روزهای قبل از جنگ تحمیلی نیست. این را می توان با کمی گشتوگذار در خیابانهای پایتخت که تا همین دو هفته قبل ترافیک آن سرسام آور بود حس کرد .
در روزهایی که رژیم صهیونیستی جنگ روانی به راه انداخت که تهران را تخلیه کنید سراغ مردمی رفتیم که در پایتخت به زندگی عادی شان ادامه میدادند و معتقد بودند نباید از تهدید دشمن ترسید. فروشگاههای زنجیرهای، نانوایی ها، تعمیرگاه ها و برخی از کافیشاپها و مغازه های دیگر مثل روال همیشگی فعال بودند و به مردم خدمات ارائه میکردند. انگار مردم یکدیگر را بیشتر از قبل دوست داشتند. خبرسلامتی بهترین خبری بود که از یکدیگر میشنیدند و برخی هم اخبار مربوط به جنگ را از کانالهای خبری در فضای مجازی دنبال می کردند.
گاهی با شنیدن صدای پدافند به آسمان خیره می شدند و مسیر گلوله های پدافند را دنبال می کردند. چند نفری مقابل یکی از فست فودی ها منتظر آماده شدن غذا بودند . یکی از آنها درحالی که مشغول خواندن اخبار جنگ در گوشی موبایل اش بود گفت:« همسر و بچهها را به زادگاه پدری در روستا بردم و خودم برگشتم. باید سرکار بروم و هزینه های زندگی را تأمین کنم.» جمله مشترک همه مردم کوچه و خیابان های پایتخت این بود: «زندگی هنوز جریان دارد.»
سعید علوی از شهروندان تهرانی در محله تهرانپارس است که با کیسه خرید از فروشگاه زنجیره ای بیرون میآید. نگاهی به آسمان میکند و میخندد و میگوید: «ما فرزندان جنگ هستیم و از چیزی نمیترسیم. 8سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را در سخت ترین شرایط پشت سرگذاشتیم و آن زمان هم یک وجب از خاک مان را به دشمن ندادیم.الان که فقط بیش از یک هفته از حمله اسرائیل به کشورمان میگذرد . وقتی برای خرید مایحتاج خانه به فروشگاه ها می روم این واقعیت را میبینم که شرایط با آن روزها اصلاً قابل مقایسه نیست. قفسه فروشگاه مدام درحال پر شدن است و تاحالا هیچ کمبودی در میان کالاها به چشمم نیامده است.
اما به عنوان کسی که موهایش را در سال های جنگ سفید کرده میگویم هرکدام از ما مسئولیتی داریم و آن حفظ آرامش است. وقتی برای خرید می آییم هیجان زده اقدام نکنیم و فقط خریدهای متعارف روزانه و یا هفتگی داشته باشیم. این روزها همه به یکدیگر نگاه میکنیم و از هم الگو میگیریم. ترامپ ما ایرانی ها را نمیشناسد اما ما ترامپ را میشناسیم و نمیگذاریم جو و آرامش کشورمان را برهم بزند.»
خانواده ایران
«خانواده ما تنها پدر، مادر،خواهر و برادرمان نیستند؛همه ما ایرانی ها از ترک و لر، مازنی و گیلک و شیرازی، بلوچ و هرمزگانی و... همه عضو خانواده ایران هستیم.»
این صحبت های بصیر پسرجوانی است که در محله منیریه تهران بدون هیچ تجربه قبلی به کمک نانوایان محله شان میرود تا کار سریع تر انجام شود و مردم کمتر در صف نان بایستند،میگوید: «یکسال تلاش کرده بودم تا این روزها کنکور بدهم اما یکباره وضعیت کشورم بهم ریخت،رژیم صهیونیستی و آمریکا در حملات ناجوانمردانه به کشورمان حمله کردند. این روزها مردم بیشتر از قبل باهم همدل و متحد شده اند چون همه ما روی خاک و هموطنان مان غیرت داریم. البته میدانم که همه ما این روزها تحت فشار و تنش هستیم. خیلی از ما جوانها تا به حال تجربه زندگی وسط جنگ را نداشتیم که بدانیم دقیقاً چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؛ فقط کافی است این روزها به جای پرخاش به هم، کمی بیشتر باهم مهربان باشیم. من هم مثل بقیه مردم نمیدانم آینده چه می شود،خانهام و فضای امنم را ترک کردم و پیش پدربزرگم که تنهاست آمدم. این روزها چیزی جز حفظ آرامش و سلامتی خودم،عزیزانم و هموطنانم برایم مهم نیست. فقط می خواهم روحیهام را حفظ کنم و با تمام وجود تلاش کنم در این وضعیت امید را زنده نگه دارم،چون این امید است که به همه ما کمک می کند،به زندگی ادامه دهیم.»
ایران در پناه خدا
خیابان شریعتی را به سمت پایین می آید. کیسه ای در دستش است و هر چند متر می ایستد و گوشه ای از پیادهرو مشتی از غذای خشک برای گربه ها میگذارد، سعی می کند به همه گربه ها غذا بدهد. مریم میگوید: «پناه همان چیزی است که همه ما این روزها به آن احتیاج داریم،به فکرم رسید که این روزها برای گربه ها کمی غذا بگذارم. مطمئن هستم اگر همه ما حواسمان به هم باشد خدا هم حتماً از گربه ایران ما مراقبت میکند.»
سفر برای تعطیلات تابستان
خیابان های تهران خلوت و بدون ترافیک است و در جایگاه های سوخت خبری از شلوغی های روزهای اول حمله رژیم صهیونیستی نیست. زن میانسالی همراه دختر نوجوانش در ماشین و در صف پمپ بنزین منتظر هستند. کیسه های خرید را که درصندلی عقب قرار داده نشان می دهد ومی گوید:«یکشنبه شب برای ما شب هولناکی بود. با صدای گوشخراش چند انفجار وحشتزده شدیم، همه خانه لرزید. دخترم را صدا زدم و گفتم سمیه بیدار شو این موشکه!از پنجره ها فاصله گرفتیم و وسط خانه نشستیم،صبح در اخبار متوجه شدم دوکوچه پایین تر از ما در خیابان شریعتی هدف قرار گرفته است. دومین باری است که چنین وحشتی را تجربه می کنم، اولین بار زمانی بود که همسن دخترم بودم؛موشکباران تهران توسط عراق در زمستان ۶۶را می گویم.حالا ۵۳ ساله ام و از موشکباران مناطق مسکونی تهران بدست اسرائیل وحشت زده شده ام. حالا که دخترم هم امتحاناتش را تمام کرده و تعطیلات تابستانی اش شروع شده،خرید کرده ام تا مدتی را به مشهد پیش مادرم برویم. هرچه میخواستیم از یک فروشگاه گرفتیم، فقط یکی دو کالا بود که تمام شده بود. با اینکه شرایط مثل سال ۶۶نیست اما فقط یک جمله میتوانم بگویم که هیچ خیری در جنگ نیست ولی متجاوز هیچگاه به هدف اش نمی رسد همانطور که صدام در جنگ 8 ساله به ایران تحمیل کرد نرسید.»
مثل همیشه زندگی می کنیم
«بعد از روز جمعه ۲۳ خرداد و خبر حمله اسرائیل به ایران چند روز در سکوت سعی می کردم خودم را جمعوجور کنم! امروز آمدم بیرون تا کمی برای خانه خرید کنم،دیدم انگار نه انگار که جنگ شده! پدر و مادری پسر کوچک شان را به پارک آورده اند تا بازی کند، پسری لباس ورزشی پوشیده و ساک ورزشی روی دوش به سمت باشگاه می رفت، چند نفری در صف نانوایی ایستاده بودند و پدر و دختری از مغازه لبنیاتی در حال خرید بستنی دستگاهی بودند!» این توصیف هانیه از شهر تهران است، میگوید: «حبوبات، قند و شکر، ماکارونی و کنسرو لوبیا، تنقلات و کمی لوازم بهداشتی خرید هایی بود که از سوپرمحله تهیه کردم،همه چیز به وفور وجود داشت و به همان قیمت قبل،چیزی که من در شرایط جنگی توقع نداشتم!حالا مطمئنم من هم مثل همه مردم می توانم زندگی عادی ام را داشته باشم.»
اقدامات وزارت صمت برای مدیریت بازار
«هیچ گونه نگرانی از جنبه تأمین،حمل و توزیع وجود ندارد» این صحبت محمد صادق مفتح،قائم مقام وزیر صمت است که در گفت و گو با رسانه ملی عنوان کرد. مفتح گفت: «کشور ما تجربه جنگ بسیار سختتری از این روزها را داشته است. نسبت به ایامی که ما در ٨ سال دفاع مقدس و بحران های دهه ۶۰ پشت سر گذاشتیم در حال حاضر شرایط بسیار باثباتتری داریم. خیلی صریح و شفاف و محکم اعلام می کنم که در کشور هیچ مشکلی از نظر ذخایر کالاهای استراتژیک نداریم. این ذخایر جدا از محموله هایی است که سفارش داده شده و خرید آنها انجام شده و به کشور می آید. ما در بحران های اخیر هیچ وقت به این میزان ذخایر کالاهای استراتژیک نداشتیم. این کالاها عمدتاً از طریق دو وزارتخانه مدیریت می شود؛ یک بخشی بر عهده وزارت جهاد کشاورزی و بخش دیگر به عهده وزارت صنعت، معدن و تجارت است. در هر دو این وزارتخانهها ستادهایی تشکیل شد که این ستادها زیرنظر ستاد تنظیم بازار فعالیت کرده توسط شخص معاون اول رئیس جمهور پیگیری میشود.جلسات به طور منظم برگزار می شود و هماهنگی های لازم با ارگان ها مثل گمرک، حمل و نقل و ...انجام می شود تا محصولات مورد نظر ترخیص شود و فرایند خروج را طی کند و محصول در اختیار مصرف کنندگان قرار بگیرد.»