برآورد اشتباه اسرائیل از جامعه ایرانی
محسن فایضی
کارشناس مسائل فلسطین
هاآرتص روزنامه چپگرای اسرائیلی در یادداشتی به نقل از منابعی در ارتش فاش کرد که ارتش صهیونیستی گزارش و برآورد خودش را از مدت زمان و مراحل جنگ پس گرفته است. دلیل این مسأله این بوده است که در برآوردها پیشبینی شده بود جنگ طی یک تا دو هفته پایان خواهد یافت.
همچنین رازمیت، از کارشناسان مشهور و تأثیرگذار اسرائیلی در سطوح تصمیمگیری که به واسطه سالها تمرکزش بر ایران شناخت خوبی از جریانات و فضای اجتماعی ایران هم دارد، یادداشتی منتشر کرده است که نشان از برآورد اشتباه و دور از انتظار اسرائیلیها از جامعه ایرانی علیرغم همه رصدها، جاسوسیها و استفاده از فناوری برای تحلیل کلان دادههاست.
او که اکنون رئیس میز ایران در مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) است، در یادداشتی در همین مرکز در پاسخ به سؤالی در ابتدای یادداشتش که «در اولین هفته حمله غافلگیرانه اسرائیل به ایران، در خیابانهای ایران چه میگذرد و آیا ایرانیها امیدوارند که پایان حکومت ایران را نزدیکتر کنند؟» بسیار شفاف پاسخ میدهد:
«اگرچه اکثر مردم ایران مخالف هستند (به باور کارشناس اسرائیلی)، اما در عین حال از اسرائیل به خاطر حملات گسترده خشمگین هستند و بنابراین آن را به عنوان «ناجی» نمیبینند.»
این بخش از سخنان رازمیت در حقیقت اشارهای به پروژه جدی و طولانی مدت صیهونیستها در یک سال اخیر دارد. سناریویی که صهیونیستها امید داشتند در یک اقدام هماهنگ با اپوزیسیون نزدیک به جریان پهلوی، اسرائیل را به عنوان یک منجی جا بزنند تا پس از اقدام نخست و حمله به ایران، اقداماتی از سوی جامعه و مردم رقم بخورد.
نتانیاهو در یک سال گذشته دستکم 4 بار خطاب به مردم ایران کلیپ منتشر کرده بود و مضمون همگی آنها منجی بودن اسرائیل برای نجات آنهاست. نتانیاهو مجری نسلکشی بزرگ 55 هزار انسان در نوار غزه، در روز نخست جنگ هم خطاب به جامعه ایرانی گفته بود اکنون فرصت شماست که کار را تمام کنید. این ادبیات و کنشگریها نشان میدهد که پروژه امیدوار بودن به ورود مردم پس از حملات اسرائیل در راستای تغییر حاکمیت جدی و با برنامهریزی طولانی مدت بوده است.
رازمیت درخصوص این سناریو مینویسد: «قبل از شروع جنگ فعلی علیه ایران، محققان دو سناریوی اصلی را پیشبینی میکردند: نخست فرصتی برای تضعیف حکومت و شاید حتی سرنگونی آن و دوم در عوض تجمع در اطراف پرچم (تحقق همبستگی ملی).»
اما در واقعیت برآورد و رویای صهیونیستها رقم نخورد و برخلاف تصورشان که برآمده از اطلاعات غلط اپوزیسیون ایران بود، جامعه ایرانی از اسرائیل منفورتر هم شد و همبستگی بیسابقهای در کشور شکل گرفت.
رازمیت در این خصوص میگوید: «وقتی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران ترور میشود یا ساختمان سازمان صدا و سیما در تهران آسیب میبیند، حتی اگر این یک حمله هدفمندهم باشد، عکسها و ویدیوهای زیادی از غیرنظامیان زخمی و کشته شده در رسانههای ایران و شبکههای اجتماعی پخش میشود. بنابراین، یک ایرانی معمولی با خود میگوید: چگونه میتوانیم علاقه خود را به کسی که به مردم بیگناه حمله میکند، ابراز کنیم؟ امروز، سناریو دوم واقعیتر به نظر میرسد. انتقادات از حاکمیت وجود دارد... با این حال، در حال حاضر من تشخیص میدهم و همچنین از داخل ایران بازخورد دریافت میکنم که خصومت نسبت به اسرائیل در حال افزایش است.»
البته باید به اعترافات رازمیت این را هم اضافه کرد که جامعه ایرانی با تجربههای پیش رویش در دو سال اخیر پس از طوفانالاقصی و آغاز جنگ در وسط مذاکره هستهای با آمریکاییها میتواند تشخیص دهد که تصمیمگیران تلآویو قطعاً خیرخواه او نیستند.