استراتژیست جوان
روزنوشت؛ یادداشتهای روزانه شهید حسن باقری سندی ماندگار از دو سال اول دفاع مقدس است
سردار سپهبد محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سحرگاه جمعه ۲۳ خرداد به همراه دخترش فرشته باقری و همسرش در حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به برادر شهیدش حسن باقری پیوستند. حسن باقری بنیانگذار اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از فرماندهان طراح و مؤثر جنگ، از شهریور ۵۷ تا بهمن ۶۱ بود و نقشی کلیدی در آزادسازی خرمشهر داشت. «روزنوشت؛ یادداشتهای روزانه شهید حسن باقری» در برگیرنده روزنوشتهای این شهید است که به کوشش احمد دهقان و توسط مرکز نشر آثار شهید حسن باقری منتشر شده است. این کتاب جلد اول از مجموعه آثار شهید حسن باقری است که علاوه بر ارائه اسناد دست اول جنگ از جمله جلسات فرماندهان و طرحهای نظامی، درایت و تیزهوشی نگارنده یادداشتها را نیز به نمایش میگذارد.
مهرداد دیلمی
روزنامهنگار
غلامحسین افشردی (حسن باقری)، ۲۵ اسفند ۱۳۳۴ همزمان با سوم شعبان ـ تولد امام حسین(ع)ـ در حالی که هفت ماهه بود، در بیمارستان مادران تهران به دنیا آمد. به خاطر نذر امام حسین(ع) اسمش را غلامحسین گذاشتند. پدرش در وزارت راه کار میکرد و موقع تولد کودک در خانه سازمانی وزارت راه در حوالی میدان ارک زندگی میکردند. غلامحسین در یکسالگی سیاهسرفه گرفت و زمانی که دو سالش بود همراه خانواده به کربلا رفت و به خاطر شیطنت و بازیگوشی گم شد اما با جستوجوی فراوان و توسل به آقا امام حسین(ع) پیدا شد. غلامحسین، برخلاف ضعف و ناتوانی جسم در بدو تولد، خیلی زود به کودکی بازیگوش و شلوغ تبدیل شد و از نوجوانی ماجراجو بود و به موتورسواری علاقه زیادی داشت. از کلاس چهارم دبستان به بعد با همسالانش هیأت تشکیل دادند و در آن به خواندن قرآن، تعریف روایات و احادیث و ذکر مصیبت میپرداختند. غلامحسین افشردی بهمن ۱۳۵۷ در کمیته استقبال از امام خمینی و سپس کمیته انقلاب اسلامی فعالیت داشت و با انتشار روزنامه «جمهوری اسلامی»، همکاری با این روزنامه را آغاز کرد. سال ۱۳۵۸ وارد دانشگاه شد و تحصیل در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران را آغاز کرد اما با آغاز جنگ تحمیلی، راهی جبهههای جنوب ایران شد. تأسیس و راهاندازی واحد اطلاعات و عملیات رزمی، بایگانی و ترجمه اسناد جنگ و بخش شنود بیسیمهای دشمن، طراحی گردانهای رزمی و سازمان نفرات و تجهیزات و ادوات رزمی و واحدهای پشتیبانی، از جمله فعالیتهای این دوره حسن باقری بود.
فرماندهی محورهای جنوب و دارخوین در عملیات ثامنالائمه(ع)، معاونت فرماندهی عملیات طریقالقدس، فرماندهی قرارگاه نصر در چند عملیات فتحالمبین، بیتالمقدس و رمضان، فرماندهی قرارگاه کربلا و جانشینی فرماندهی کل قرارگاههای جنوب و یگان زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از مهمترین سمتهای شهید حسن باقری در دفاع مقدس بودند، در تصرف شلمچه و آزادسازی خرمشهر فعالترین و سختترین وظایف را عهدهدار بود و آخرین مسئولیتی که به او واگذار شد، جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. هنوز ۴۵ روز مانده بود وارد ۲۷ سالگی شود که ۹ بهمن ۱۳۶۱، در حال شناسایی در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی (فکه ـ چزابه) به شهادت رسید.
ذهن تحلیلی و خلاق
قدرت تفکر و طراحی و ارائه شیوههای نو در نبرد و همچنین قدرت تجزیه و تحلیل قوای خودی و دشمن از مشخصههای شهید باقری برشمرده شده است. شهید مهدی زینالدین، فرمانده لشکر ۱۷ علیبنابیطالب(ع) درباره این مشخصه شهید باقری گفته: «از جهت قدرت فکری، قدرتی داشت که میتوانست همه مسائل را تجزیه و تحلیل و برای آنها برنامهریزی کند که در توان کسی نبود. این ذهن خلاق و روشن او بود که خیلی از طرحهای جدیدی را که به فکر دیگران نمیرسید، مطرح میکرد.» حسن باقری از کسانی بود که با قدرت بالا در تجزیه و تحلیل، شیوه نبرد را بر اساس واقعیات پیش رو تعیین میکرد. آنچنانکه سه ماه پس از آغاز جنگ و در اوج ناامیدی فرماندهان نظامی نوشت: «باید به خود جرأت داد که این نوع جنگیدن به درد نمیخورد و لازم است که استراتژی این جنگ عوض شود.» ورود سپاه به جنگ در بین فرماندهان دشمن چنان ناممکن و غیرمنتظره بود که تا مدتها در سردرگمی به سر میبردند. شیوههای جنگی سپاه پاسداران که بر اساس مقدورات و با حضور داوطلبان جنگی پیریزی شد، توانست روند جنگ را از حالت رکود خارج کند و عملیات پیروزمند بعدی بر اساس این شیوهها طراحی و اجرا شد. حسن باقری از ارکان تغییر شیوه نبرد با دشمن بود.
در آیینه روزنوشت
یکی از خصوصیات حسن باقری یادداشتنویسی بود. در پیشگفتار «روزنوشت» از قول منوچهر دژکام، از فرماندهان ارشد ارتش در دوران دفاع مقدس آمده است: «او فردی دست به قلم بود. با سن کم و تحصیلات نظامی کم، برایم واقعاً جالب بود که مثل یک نظامی حرفهای عمل میکرد. بهخصوص همه مطالب را مینوشت. میخواهم بگویم او یک دانشجو بود که تمامی صحبتها راجع به عملیات، پرسنل یا لجستیک را که از زبان هر یک از نظامیان کادر یا برادران سپاهی بود، یادداشت میکرد.»
«روزنوشت» آیینه زندگی روزانه شهید حسن باقری در جنگ تحمیلی است و به همین دلیل اهمیت دارد. او در روزنوشتهایش علاوه بر اینکه وقایع شخصی روزانه را روایت میکند، روایتگر تاریخ دو سال اول جنگ هم هست. شهید حسن باقری بنا به مسئولیتی که داشت، در معرض سریترین و مشکلترین تصمیمگیریها قرار داشت. به همین دلیل، روایت تاریخ جنگ از نگاه او از مهمترین منابع تاریخی آن دوران به حساب میآید که میتواند ناگفتههای بسیاری را بیان کند.
بنا به آنچه از شواهد مکتوب و مستندات استنباط میشود، حسن باقری روزانهنویسی را از نوجوانی و جوانی آغاز کرده بود و از آن دورهاش یادداشتهای هر چند اندک بر جا مانده است. این نوشتهها نشان میدهد که عادت یادداشتنویسی، نه از دوران جنگ، بلکه از گذشته با او همراه بوده است. همچنان که بعدها این رویه را به طور کاملتر ادامه داد. مؤید رضوانی، مسئول ترجمه اسناد در این باره میگوید: «یکی از شبها از منطقه عملیات ثامنالائمه برگشت. منطقه هنوز آماده نشده بود و بچهها کار میکردند تا منطقه آماده کار شود و عملیات صورت گیرد. دیروقت از منطقه آبادان برگشت اما علیرغم خستگی که داشت، کناری پشت میز نشست و شروع کرد به یادداشت کردن. همه بچهها خواب بودند. تعجب کردم و پرسیدم: مگر خسته نیستی؟ برو بگیر بخواب. او مسئول ما بود اما خودمانی صحبت میکردیم. گفت: «باید بعضی از مطالب را بنویسم، خاطراتم را هم باید بنویسم.» گفتم: چرا ما مثل شما نیستیم و نمیتوانیم بنویسیم؟ گفت: «کافی است تصمیم بگیرید و تمرین کنید. این کار تمرین میخواهد. در آن صورت، راحت میتوانید همه چیز را بنویسید.»
مهمترین یادداشتهای روزانه شهید حسن باقری متعلق به سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ است که از روز اول فروردین ۱۳۶۰ شرح وقایع روزانهنویسی آغاز میشود و تا بهمن ۱۳۶۱ و شهادتش ادامه مییابد. یادداشتهای مربوط به هر کدام از این سالها در یک تقویم (سررسید) نوشته شده است. این سررسیدها به شکل کتابچه، در قطع رقعی و جلد پلاستیکی هستند. صفحات آن نیز به شکلی است که در بالای هر صفحه، تاریخ مربوط به همان روز درج شده و فضای خالی کافی برای یادداشتنویسی وجود دارد. حسن باقری وقایع روزانه را در صفحه مربوط به همان روز نوشته است.
احمد دهقان که ویرایش، تدوین و مستندسازی روزنوشتهای شهید باقری را انجام داده در پیشگفتار کتاب مینویسد: «در این کتاب، تمام یادداشتها و حتی مطالبی که در حاشیه هر صفحه نوشته شده، آمده است. بعضی روزها، نویسنده شرح وقایع روزانه را یادداشت نکرده که در کتاب مشخص است. یادداشتهای روزانه تا ۹ بهمن ۱۳۶۱ یعنی روز شهادت صاحب دفاتر ادامه مییابد. در حین آمادهسازی و ویرایش، سعی شده بدون دخالت در متن و تنها با اعمال علائم ویرایشی مانند نقطه و ویرگول، از غلطخوانی متن جلوگیری شود. این تغییرات فقط در جهت روانخوانی اثر است. به همین دلیل، متن اصلی بدون تغییر در محتوا و شکل کلی منتشر شده است.»
اولین و آخرین روزنوشت
شنبه یک فروردین ۱۳۶۰
از دو روز پیش با فرمانده لشکر ۱۶ [سیروس](لطفی) در مورد سوسنگرد صحبت کردیم و توافقنامهای در این زمینه با [علی] شمخانی امضا شد. دیشب پیش فرمانده تیپ [۵۵] هوابرد رفتیم و بر سر کلیات توافق شد. امروز صبح مطلب را با فرمانده سپاه سوسنگرد و فرمانده عملیات مطرح کردیم و با [غلامعلی] رشید رفتیم شناسایی طرف سیدخلف، دهلاویه، بردیهکوچک، بزرگ و احیمر. تیپ هوابرد افسر مربوطه را نفرستاد ولی قرار شد ستوان بهادری شناسایی مجدد را با افسران تیپ هوابرد انجام دهد و سپاه سوسنگرد نیز شناسایی محل خود را انجام دهد. شب هم رفتیم لشکر ۹۲ در مورد سد فارسیات صحبت شد. توافق گردید که سد زده شود و لشکر ۹۲ در مورد بلدوزر هم کمک کند.
سهشنبه ۵ بهمن ۱۳۶۱
بسمهتعالی. صبح برادر محسن [رضایی] رفت برای بسیجیها صحبت کند. من به اهواز رفتم تا با اسرا در مورد طرح مانور صحبت کنم. با [سرهنگ عراقی] نزار و [سرهنگ عراقی] داود و عبدالرضا [عبدالهادی] صحبت کردم. [سرهنگ عراقی] داود در مورد واحدهای عراقی توجه داشت و نزار [صاحب کاظم] هم نظریات خوبی میداد. اینها را شب آوردیم نزد برادر محسن [رضایی] و [علی صیاد] شیرازی. شب تا ساعت دو نیمهشب جلسه بود. اطراف قرارگاه را توپ میزدند و صدای کالیبر ریز نیز میآمد.