نگاهی به سریال کنکل

جسور و بومی‌ شده در ژانر سرقت

علی نعیمی
منتقد سینما


سریال «کنکل» به نویسندگی و کارگردانی رامتین لوافی‌پور، یکی از آثار تازه‌نفس نمایش خانگی در ژانر معمایی-پلیسی است که با تلفیقی هوشمندانه از تعلیق، طنز و درام، توانسته توجه مخاطبان را به خود جلب کند. اثری که در قالبی آشنا اما با روایتی بومی‌شده، به دنیای پررمز و راز یک سرقت صنعتی می‌پردازد و شخصیت‌هایی چندوجهی را در قلب ماجرا قرار می‌دهد.
کنکل از اولین قسمت‌ها، مخاطب را با تعلیقی حساب‌شده وارد فضای رازآلود خود می‌کند. داستان از سرقتی در یک کارخانه شروع می‌شود؛ سرقتی که به ‌ظاهر ساده است، اما گره‌های داستانی به مرور، چهره‌ پیچیده‌تری از ماجرا و شخصیت‌ها را آشکار می‌کنند. ریتم سریال از همان ابتدا حساب‌شده و پویاست؛ نه آن‌قدر تند که مخاطب را گیج و نه آن‌قدر کند که حس یکنواختی ایجاد کند. این تعادل ریتمیک یکی از مهم‌ترین نقاط قوت سریال است که باعث شده اشتیاق به تماشای قسمت‌های بعدی حفظ شود.
نویسندگان سریال با طراحی دیالوگ‌هایی دقیق، شخصیت‌پردازی را به ‌خوبی پیش برده‌اند. در عین حال استفاده از شوخی‌های هوشمندانه در موقعیت‌های مناسب، به حفظ توازن میان فضای سنگین و سبک کمک کرده است. این نوع لحن دوگانه، به مخاطب این امکان را می‌دهد که بدون احساس فشار از فضای معمایی، همچنان درگیر ماجرا باقی بماند.
در حوزه بازیگری، «کنکل» یکی از بهترین ترکیب‌های بازیگران این سال‌های تلویزیون را کنار هم جمع کرده است. صابر ابر در نقش ابی جندقی، عملکردی درخشان و چندلایه از خود ارائه داده است؛ شخصیتی مرموز، هوشمند و گاه شوخ که بار اصلی روایت را بر دوش می‌کشد. بازی او نه نه‌‌تنها هسته احساسی و روایی داستان را شکل می‌دهد، بلکه با ایجاد تنش و گره‌افکنی، موتور محرک ماجراهای بعدی نیز محسوب می‌شود.
مهدی پاکدل در نقش جاوید گوهری، یادآور شخصیت «پروفسور» در سریال معروف Money Heist است؛ شخصیتی سرد، محاسبه‌گر و عقل‌محور که در کنار امیر با بازی پدرام شریفی، نقشه اجرایی دزدی را هدایت می‌کند. این تأثیرپذیری از سریال‌های موفق جهانی نه ‌تنها از جذابیت اثر کم نکرده، بلکه با بومی‌سازی هوشمندانه، باعث نزدیکی بیشتر مخاطب ایرانی به فضای داستان شده است. رابطه میان صابر ابر و ستاره پسیانی نیز از دیگر عناصر جذاب سریال است؛ رابطه‌ای بامزه و مرموز که به خوبی شیمی بین دو شخصیت را به تصویر می‌کشد. همچنین حضور متفاوت هانیه توسلی ـ‌پس از مدتی دوری از تلویزیون‌ـ و بازی‌های کنترل‌ شده‌اش در کنار پدرام شریفی که وجه دیگری از توانایی‌هایش را نشان داده، موجب شده «کنکل» از منظر کیفیت بازیگری در سطح بالایی قرار بگیرد. از دیگر نکات قابل توجه در «کنکل» تسلط کارگردان بر دکوپاژ و میزانسن است؛ خصوصاً در صحنه‌های مربوط به کارخانه که با قاب‌بندی‌های دقیق و طراحی فضایی متنوع، تنش و حس حضور را به خوبی منتقل می‌کند. لوکیشن کارخانه نه ‌تنها به عنوان محل اتفاقات، بلکه به‌عنوان بخشی از شخصیت بصری سریال عمل کرده و در ایجاد فضاسازی مؤثر بوده است.
گرچه شباهت‌هایی میان «کنکل» و سریال‌های خارجیِ ژانر سرقت دیده می‌شود، اما این اثر توانسته از تقلید صرف فاصله بگیرد و با تزریق عناصر بومی، هویت مستقلی برای خود بسازد. از نحوه جمع ‌شدن شخصیت‌ها در خانه‌ای متروکه برای طراحی نقشه تا تلاقی زندگی شخصی و حرفه‌ای آنها، همه و همه به خلق فضایی خاص و باورپذیر برای مخاطب ایرانی انجامیده است. «کنکل» را می‌توان یکی از موفق‌ترین تلاش‌های اخیر نمایش خانگی در ساخت یک سریال معمایی/پلیسی دانست؛ سریالی که با نگاهی دقیق به الگوهای جهانی، اما با پایبندی به اقتضائات بومی، داستانی پرکشش، بازی‌هایی باکیفیت و فضاسازی‌های متنوع ارائه می‌دهد. این سریال نه‌ تنها به‌ خوبی از عناصر تعلیق و معما بهره می‌برد، بلکه با لحنی گاه شوخ و انسانی، توانسته از تبدیل‌ شدن به یک تقلید صرف فاصله بگیرد و برای خود جایگاهی مستقل و معتبر خلق کند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و شصت
 - شماره هشت هزار و هفتصد و شصت - ۲۰ خرداد ۱۴۰۴