چرا کارخانه برق شهرستان هرسین در فهرست میراث ملی ثبت شد؟
اینجا چراغی روشن است
ملیحه مهدیآبادی
کارشناس ارشد مرمت
«ویناس» اندیشمند حوزه حفاظت و مرمت، در تأثیر درک مردمشناسانه در حفاظت آثار تاریخی میگوید در دیدگاه متفاوت و وسیع، فرهنگ مجموعهای از باورها، ارزشها، دانش و عملکرد اجتماعی است. این دیدگاه مردمشناسانه شامل جلوه زندگی روزمره در یک گروه اجتماعی است. به لحاظ مردم شناسی، فرهنگ به هیچ وجه بر داوری ارزشها دلالت ندارد. چیزی به نام فرهنگ خوب و فرهنگ بد، شریف یا غیرشریف، والا یا پست وجود ندارد؛ در عوض آن چیزی فرهنگ محسوب میشود که سرنخی برای درک باورها و آگاهی حاکم بر رفتار یک گروه اجتماعی بدهد.
بسیاری از اشیا بهخاطر فواید مادی و فنیشان مورد حفاظت قرار نمیگیرند چون با ملاکهای زندگی امروزی، کارآمد نیستند. اما عملکرد نمادین و غیرکاربردی آنها سبب شده است تا به اشیای باارزش حفاظتی تبدیل شوند؛ مانند لباس جهان پهلوان تختی که شاید ارزش تاریخی یا حتی مادی ویژهای نداشته باشد اما چون جهان پهلوان تختی نماد جوانمردی در ورزش و زندگی است، لباسی که ایشان درهنگام برگزاری مسابقات کشتی میپوشید، جنبه نمادین پیدا کرده و قابل حفاظت و نمایش در موزه است. بنابراین اگر حفاظتگر ارزش نمادین اشیا را درک نکند ممکن است دچار خطا شود.
در این یادداشت از تبدیل یک تفکر و باور فرهنگی ناملموس به میراثی ملموس و قابل حفاظت که جنبه نمادین آن ارزشمندتر از خود شیء یا ساختمان است سخن گفته میشود.
اولین چراغهایی که در کرمانشاه روشن شد
در سال 1318 اولین چراغهای برقی برای ایجاد روشنایی در شهر کرمانشاه مورد استفاده قرار گرفتند. البته اولینبار در خانههای متمولین شهر نصب و سپس کوچهها روشن شدند و در نهایت «شرکت سهامی روشنایی کرمانشاه» شکل گرفت. در سال 1332 بخش مهمی از شهر برای تأمین روشنایی از برق استفاده میکردند. برای کرمانشاه که همیشه از شهرهای مهم ایران بوده است تأمین روشنایی با برق بسیار آسانتر از شهر هرسین بود که در شرق استان و در فاصله 45 کیلومتری کرمانشاه قرار دارد. هرسین جایی بود که اغلب در بهار و پاییز و زمستان به دلیل طغیانهای فصلی رودخانه گاماسیاب عبور و مرور و ارتباطش با کرمانشاه قطع میشد. جایی بود که دانشآموزان آن برای امتحانات نهایی به ناچار به کرمانشاه سفر میکردند چون هرسین خود فاقد سالن امتحانات بود. با همه این موانع، هرسین بعد از شهر کرمانشاه و قصرشیرین سومین شهر در استان بود که صاحب برق شد آن هم به همت خیرین و اهالی نه امکانات دولتی.
خیری به نام «حاج حسین»
ایجاد کارخانه برق در هرسین حکایتی از اراده و پشتکار خَیری به نام حاج حسین است که در هرسین پارچهفروشی داشت. ایشان از آنجا که به پیشرفت شهرش علاقهمند بود تصمیم گرفت برای هرسین کارخانه برق بسازد. به گفته یکی از فرزندان ایشان، پدرش راهی میدان حسنآباد تهران شد، جایی که نمایندگی رسمی برخی کارخانهها آنجا بود. دو ژنراتور برق به مبلغ 7500 تومان، سفارش داد. وقتی سفارشگیرنده به او پیشنهاد داد به جای دستگاههای دیزلی مولد برق، با این مبلغ خانهای بزرگ در حوالی حسنآباد بخرد و فرزندانش را به تهران بیاورد او گفت فرزندانم در یک خانه جا نمیشوند، چون تمام بچههای هرسین فرزندان من هستند.
مشکل فقط خرید ژنراتورها نبود باید ساختمان ساخته میشد و وسایل و امکانات برقرسانی نیز مهیا میشد که این امر به تنهایی قابل اجرا نبود. 200 متر از باغی خریداری شد و ساختمان با همت حاجحسین که معتقد بود مشارکت همه، سبب تضمین انجام کار است، زیرا ممکن است به دلیل اختلافات قومی یا منفعتی کارها در راه صحیح و اصولی پیش نرود با مشارکت دیگران ساخته شد. برای اجرایی شدن این امر، «شرکت سهامی روشنایی هرسین» با الگوپذیری از «شرکت سهامی روشنایی کرمانشاه» تشکیل شد. به گفته آقای مسکینی مکانیک دستگاهها، از 1500سهم 200 سهم را شهرداری هرسین که اکنون بهعنوان مالک کارخانه شناخته میشود، خریداری کرد و بقیه سهام توسط اهالی با توجه به وسع هر شخص به ازای هر سهم ششصد تومان خریداری شد. هرچه متقاضی برق بیشتر شد تعداد ژنراتورها نیز افزایش یافت. تا سال 1358 که برق شهر به شبکه استانی متصل شد، برق شهر هرسین از این ژنراتورها تأمین شد.
قدرت نمادین ژنراتورها
پس از این تغییر ساختمان رها شده تبدیل به انبار شهرداری شد. سپس تصمیم به فروش ژنراتورها به عنوان اشیای غیرقابل مصرف گرفته و یکی از ژنراتورها نیز بهعنوان ضایعات فروخته شد. همانطور که بیان شد اگر اشیا را بهخاطر فواید مادی و فنیشان در نظر بگیریم، مورد حفاظت قرار نمیگیرند چون با ملاکهای زندگی امروزی، کارآمد نیستند. بنابراین وقتی یک شیء قدرت نمادین پیدا میکند شایسته حفاظت نیز میشود. به همین دلیل در حرکتی خودجوش و به همت سهامداران عام از ادامه فروش بقیه ژنراتورها جلوگیری شد.
چون این کارخانه نمادی از مشارکت همه مردم و خیرین یک شهر بود که در آن، علاوه برکارخانه برق، درمانگاه، پل، اولین حمام با دوش خصوصی، مسجد و مهمتر از همه مدرسهای ساخته شد تا جوانان هرسین در شهر خودشان امتحان نهایی را بدهند، گرچه مشارکت عمومی بود ولی مردی با همت عالی و براساس باورهای فرهنگی و در نهایت فروتنی در شهر هرسین بود که این مشارکت را هدایت، مدیریت و راهبری میکرد و به سرانجام میرساند به همین دلیل مورد وثوق و احترام شهر بود و هست. این نوع رفتار جمعی نمونهای از فرهنگ اصیل ایرانی است که در همه جای این وطن جاری بوده و حتی الان که این نوع نگرش کمرنگ شده است، همچنان جاری است. گفته شد آن چیزی فرهنگ محسوب میشود که سرنخی برای درک باورها و آگاهی حاکم بر رفتار یک گروه اجتماعی بدهد. درک این باور و آگاهی بود که سبب شد در 24 بهمن ماه سال 1389 کارخانه برق هرسین در فهرست میراث ملی ثبت شود و قدرت نمادین اشیا را درحفاظت آثار تاریخی یادآوری کند.
بــــرش
ایجاد کارخانه برق در هرسین حکایتی از اراده و پشتکار خَیری به نام حاج حسین است که در هرسین پارچهفروشی داشت. ایشان از آنجا که به پیشرفت شهرش علاقهمند بود تصمیم گرفت برای هرسین کارخانه برق بسازد. به گفته یکی از فرزندان ایشان، پدرش راهی میدان حسنآباد تهران شد، جایی که نمایندگی رسمی برخی کارخانهها آنجا بود. دو ژنراتور برق به مبلغ 7500 تومان، سفارش داد. وقتی سفارشگیرنده به او پیشنهاد داد به جای دستگاههای دیزلی مولد برق، با این مبلغ خانهای بزرگ در حوالی حسنآباد بخرد و فرزندانش را به تهران بیاورد او گفت فرزندانم در یک خانه جا نمیشوند، چون تمام بچههای هرسین فرزندان من هستند