شهبازشریف،‌نخست وزیر پاکستان در دومین مقصد از سفر منطقه ای خود به ایران می آید

بازتعریف همسایگی در معادلات نوین

تهران، امروز میزبان مقامی بلندپایه از همسایه شرقی است: شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان. او نه تنها برای یک دیدار رسمی پا به پایتخت ایران گذاشت، بلکه در روند یک مأموریت دیپلماتیک چندمرحله‌ای قرار دارد که از آنکارا آغاز شده، در تهران توقف کرده و قرار است به باکو و دوشنبه ختم شود. این سفر که نشانه‌ای از نگاه ویژه اسلام‌آباد برای تقویت روابط دوجانبه با همسایگان و هم‌پیمانان کلیدی به شمار می‌رود، در دوره حساسی از تحولات مبتنی بر تنش منطقه صورت می‌گیرد؛ تحولاتی که ریشه آن را باید در شعله‌‌ور شدن دوباره مناقشه خونین کشمیر میان دهلی ‌نو و اسلام ‌آباد جست‌و‌جو کرد که بار دیگر کار را به تبادل آتش نظامی کشاند و منطقه را در آستانه لغزش به ورطه‌ای تازه از ناامنی قرار داد. در بحبوحه این تنش‌ها، تهران بی‌تفاوت نماند چنانکه با اوج‌گیری این تنش‌ها عباس عراقچی، وزیر امور خارجه راهی پایتخت‌های دو کشور شد تا با ورود به میدان دیپلماسی بحران، نقشی تازه در موازنه‌سازی سیاسی جنوب آسیا ایفا کند. اما حضور کنونی نخست‌وزیر پاکستان در تهران، فقط یک ایستگاه از سفر منطقه‌ای او نیست؛ بلکه نشانه‌ای از تقاطع منافع میان دو کشور در حوزه‌های امنیتی و اقتصادی است. بویژه آنکه دولت مسعود پزشکیان کوشیده با طراحی الگویی تازه از مراودات دوجانبه، برای مواجهه با رویکرد تخریب هدفمند روابط تهران-اسلام‌آباد که بویژه در سال‌های اخیر شتاب بیشتری گرفته است، پاسخی قاطع ارائه کند. در همین راستا، دو دیپلمات پیشین ایران به همراه یک کارشناس مسائل شبه ‌قاره، در گفت‌وگو با «ایران»، سه وجه مهم از این مناسبات را زیر ذره‌بین برده‌اند:‌ همکاری منطقه‌ای، اقتضائات امنیتی و الزامات دیپلماسی اقتصادی. از چالش‌ها گفته‌اند، اما از فرصت‌ها هم؛ چرا که در صحنه دیپلماسی منطقه‌ای، همیشه جایی برای بازسازی اعتماد و توسعه همکاری‌ها باقی است.

پاسخی به نقش فعال ایران در کاهش تنش‌
سفر «شهباز شریف» به ایران تنها یک دیدار رسمی نیست بلکه نشانه‌ای از بازگشت دو قدرت هم‌جوار به مسیر تعامل، گفت‌وگو و همکاری استراتژیک منطقه‌ای است.
ماشاءالله شاکری، سفیر پیشین ایران در پاکستان با نگاهی تحلیلی به این سفر، آن را گامی مهم در احیای پیوندهای تهران و اسلام‌آباد می‌داند؛ پیوندهایی که گاه با سوء‌تفاهم‌ها و فراز و فرودهای ژئوپلیتیک دچار سکته‌های موقت شده، اما همواره ظرفیت بازسازی و تقویت را در خود حفظ کرده است.
شاکری با اشاره به نقش ایران در بحران اخیر میان هند و پاکستان می‌گوید: «جمهوری اسلامی ایران با وجود حجم بالای درگیری‌ها و پرونده‌های باز در سیاست خارجی، در این بحران نقش‌آفرینی متوازنی داشت؛ نه‌تنها بی‌طرفانه، بلکه فعال و خیرخواهانه وارد عمل شد و مسیر گفت‌وگو و آتش‌بس را تقویت کرد.» این دیپلمات پیشین تأکید دارد که در جهان متغیر امروز، تنها کشورهایی قدرت نرم و مؤثر خواهند داشت که بتوانند در حاشیه‌های پیرامونی خود امنیت تولید کنند، ابتکار دیپلماتیک ارائه دهند و به میانجی‌گری اعتمادسازی تبدیل شوند.‌ در همین راستا، سفر نخست‌وزیر پاکستان به تهران می‌تواند پاسخی عملی به همین نقش‌آفرینی ایران باشد و امکانی را برای هم‌افزایی در حوزه‌هایی چون مبارزه با تروریسم، توسعه مناطق مرزی، همکاری در کریدورهای ترانزیتی و انرژی، و حتی هماهنگی سیاسی در موضوعات حساس منطقه‌ای مانند افغانستان فراهم آورد. شاکری در پایان تحلیل خود، از این فرصت به‌عنوان نقطه عطفی یاد می‌کند که اگر با درایت و دوراندیشی مدیریت شود، می‌تواند به شراکتی پایدار و آینده‌نگر میان ایران و پاکستان بینجامد؛ شراکتی که نه‌فقط منافع تهران و اسلام‌آباد، بلکه امنیت و توسعه آسیای جنوبی و مرکزی را نیز در بر‌خواهد گرفت.

فرصتی دوباره
برای صداقت در همکاری امنیتی
سال‌هاست که مقام‌های ایران و پاکستان از ضرورت مهار ناامنی‌های مرزی می‌گویند اما واقعیت صحنه، چیز دیگری روایت می‌کند. حالا در جریان سفر «شهباز شریف» به تهران، دوباره چشم‌ها به این مرز دوخته شده است که شاید گفت‌وگوی صریح امنیتی بتواند از آن گره‌گشایی کند.
محسن روحی ‌صفت، دیپلمات پیشین، در گفت‌وگو با «ایران» به این واقعیت تلخ اشاره می‌کند. او معتقد است که این سفر می‌تواند نخستین گام در «احیای دیالوگ امنیتی واقعی» میان تهران و اسلام‌آباد باشد. اما در عین حال هشدار می‌دهد: «سال‌هاست از ضرورت همکاری امنیتی گفته‌ایم، اما مرزهای ناامن هنوز همان‌جاست. حرف‌ها هنوز به عمل بدل نشده‌اند.» درد مشترک اما درمان‌های متفرق، توصیف دقیقی از وضعیت فعلی است. روحی‌ صفت با استناد به روایت شاکری درباره اهمیت همکاری امنیتی دو کشور می‌گوید: «هم ایران و هم پاکستان از شرایط امنیتی در نواحی مرزی لطمه می‌بینند، اما پاکستان در ماه‌های اخیر آسیب‌پذیرتر شده؛ نه‌تنها از ناحیه تروریسم، بلکه به‌خاطر فقدان توسعه متوازن.» شاکری در این تحلیل، امنیت را نه حاصل عملیات پلیسی، بلکه ثمره «برنامه‌ریزی توسعه‌محور» می‌داند؛ جایی که عقب‌ماندگی زیرساختی، خاک حاصلخیزی برای رشد افراط‌گرایی فراهم می‌کند؛ تهدیدی مشترک اما کنترل‌ناپذیر برای هر دو طرف.
در این میان، اقتصاد به ‌مثابه راه‌حل، بارها بر زبان مسئولان جاری شده است. شاکری از طرح‌هایی مثل ایجاد بازارچه‌های مرزی در مباحث مورد گفت‌وگوی دو کشور یاد می‌کند و می‌گوید: «اینها اگر اجرایی شوند، می‌توانند ثبات‌آفرین باشند.
اما گاهی طرف پاکستانی به دلیل نگرانی بابت از دست رفتن درآمدهای گمرکی با تردید پیش آمده است.  روحی ‌صفت در ادامه می‌گوید: «امنیت با ساخت پاسگاه و افزایش نیرو حاصل نمی‌شود. باید اراده‌ای واقعی برای توسعه پایدار شکل بگیرد. بدون بودجه و برنامه‌‌ریزی ساختاری، هیچ چیز پایدار نمی‌ماند.»
با همه اینها، دیپلماسی همچنان بهترین داروی سوءتفاهم‌هاست. روحی‌صفت می‌گوید: «سفر نخست‌وزیر پاکستان به تهران، هرچند دیرهنگام اما نشانه‌ای مثبت است. وقتی گفت‌وگو از حالت کلیشه‌ای خارج شود، امکان شکل‌گیری اراده سیاسی هم فراهم می‌شود. این اراده می‌تواند به رنج مشترک مردم دو سوی مرز پایان دهد.»
در پایان، امید به این است که این دیدار فقط یک صفحه دیگر از دفتر دیپلماسی نباشد؛ بلکه سرآغازی باشد برای فصلی تازه در همکاری امنیتی، توسعه‌ای و انسانی میان تهران و اسلام‌آباد که در آن، مرز دیگر نماد تهدید نباشد، بلکه به پلی برای هم‌گرایی و ثبات بدل شود.
انتظارات معقول
از اقتصاد همسایگی
گرچه دو کشور بارها از ضرورت همکاری‌های امنیتی در
مرزهای پرچالش سیستان ‌و بلوچستان صحبت کرده‌اند، اما همچنان این مرزها به دلیل ضعف همکاری‌ها و ساختارهای عقب‌مانده توسعه‌ای، شاهد ناامنی‌هایی هستند که نه‌تنها تهدیدی برای ایران بلکه برای پاکستان هم محسوب می‌شود. در این میان، گفت‌وگوهای اقتصادی میان دو کشور همواره از چالش‌ها و موانع خاص خود رنج برده است.
نـــــوذر شفیعی، تحلیلگر مسائل شــــبه‌قاره، در توضـــــــــیح این چالــــــــش‌ها از تحلیل‌های روحی صفت، استفاده می‌کند و می‌گوید: «وقتی درباره همکاری‌های اقتصادی ایران و پاکستان صحبت می‌کنیم، باید یک سطح واقعی از انتظار داشته باشیم. ظرفیت‌های اقتصادی این دو کشور به گونه‌ای نیست که بشود از آنها انتظار روابط تجاری چند ده میلیارد دلاری داشت.» او ادامه می‌دهد که پاکستان، با جمعیت بیش از ۲۵۰ میلیون نفر، هنوز نتوانسته به یک اقتصاد پاسخگو در برابر نیازهای ایران تبدیل شود.  شفیعی در ادامه تحلیل دو سطح از روابط اقتصادی ایران و پاکستان را ارائه می‌دهد: سطح افقی و سطح عمودی. در سطح افقی، همکاری‌ها بیشتر در زمینه کشاورزی است، چرا که پاکستان در حوزه‌های فناوری، صنعت و نوآوری‌های پیشرفته از توانمندی‌های کافی برخوردار نیست. اما در سطح عمودی، کیفیت این روابط پایین است، زیرا زیرساخت‌ها و اراده لازم برای ارتقای این روابط وجود ندارد.
یکی از بزرگ‌ترین فرصت‌های از دست رفته در این زمینه، پروژه خط لوله صلح است که می‌توانست گاز ایران را از طریق پاکستان به هند برساند.
شفیعی در این باره می‌گوید: «این پروژه به دلایل مختلف، از جمله بی‌میلی پاکستان، کارشکنی هند و فشارهای ایالات متحده به دلیل تحریم‌ها، متوقف شد.» شاکری نیز به این نکته اشاره می‌کند که اگر این پروژه عملی می‌شد، ممکن بود امروز سطح تنش‌ها میان هند و پاکستان کاهش یابد و ایران نیز می‌توانست از فشارهای انرژی ایالات متحده به نوعی رهایی یابد. یکی دیگر از فرصت‌های از دست رفته، رقابت‌های استراتژیک میان بندرهای چابهار و گوادر است. به گفته شفیعی، «در حالی که این دو بندر می‌توانستند مکمل یکدیگر در توسعه منطقه باشند، اما در عمل تبدیل به رقبای جدی یکدیگر شده‌اند. این رقابت‌ها نه تنها مانع از شکل‌گیری یک همکاری سازنده شده، بلکه ظرفیت‌های آنها را به طور متقابل خنثی کرده است.»
شفیعی در پایان تأکید می‌کند که برای تحلیل روابط اقتصادی ایران و پاکستان باید جنس این روابط را به‌خوبی درک کرد. به گفته او، «نمی‌توان روابط ایران و پاکستان را با شاخص‌هایی مانند واردات سیب‌زمینی یا انبه سنجید. این روابط به‌طور کلی سطحی و محدود است. اگر به روابط ایران با ترکیه نگاه کنیم، می‌بینیم که سطح و تنوع همکاری‌ها بسیار بیشتر است؛ چراکه ترکیه زیرساخت و ظرفیت اقتصادی بالاتری دارد. پاکستان در این سطح قرار ندارد.» در نهایت، شفیعی جمع‌بندی می‌کند که برای داشتن رابطه پایدار با پاکستان، ابتدا باید ظرفیت‌های اقتصادی دو کشور را به‌طور دقیق شناسایی کرد و سپس سیاستی معقول برای فعال‌سازی فرصت‌های معطل‌شده طراحی نمود. اگر این مسیر درست طی شود، ایران و پاکستان می‌توانند گام‌های مؤثری در جهت تقویت روابط اقتصادی و امنیتی خود بردارند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و چهل و نه
 - شماره هشت هزار و هفتصد و چهل و نه - ۰۵ خرداد ۱۴۰۴