تأملی بر حراج خرداد ۱۴۰۴ تهران

بازار هنر با رکوردشکنی تازه

حسین نوروزی
خوشنویس و گرافیست


حراج آثار مدرن و معاصر تهران که در خرداد ۱۴۰۴ برگزار شد، بار دیگر توجه علاقه‌مندان، مجموعه‌داران و فعالان حوزه هنرهای تجسمی را به خود جلب کرد. این رویداد طی بیش از یک دهه اخیر، به مهم‌ترین رخداد فروش آثار هنری در ایران بدل شده و اکنون، علاوه بر نقش اقتصادی، به‌عنوان شاخصی برای سنجش جریان‌های غالب در هنر معاصر کشور نیز مطرح است. این دوره از حراج در شرایطی برگزار شد که اقتصاد هنر ایران با تحولات شتابان و پیچیده‌ای روبه‌روست. گسترش فروش آنلاین آثار، ظهور پلتفرم‌های تازه، نمایشگاه‌های خانگی و تلاش هنرمندان جوان برای تثبیت موقعیت خود در بازار، از جمله تغییراتی‌ست که ساختار سنتی فروش آثار هنری را دستخوش بازنگری کرده‌اند. در چنین وضعیتی، حراج تهران همچون آیینه‌ای عمل می‌کند که چشم‌انداز کلی بازار را در سطحی نمادین بازتاب می‌دهد.

رویکرد ترکیبی و سنجیده
از ویژگی‌های برجسته حراج ۱۴۰۴ می‌توان به رویکردی متوازن در گزینش آثار اشاره کرد؛ ترکیبی از حضور هنرمندان پیشکسوت و آثار نسل‌های تازه‌تر. در میان بیش از صد اثر ارائه‌ شده، آثاری از هنرمندان جوان نیز دیده می‌شد که در سال‌های اخیر در فضای گالری‌ها یا پلتفرم‌های دیجیتال مطرح شده‌اند. هرچند شمار این آثار در مقایسه با کلیت حراج اندک بود، اما همین حضور محدود نیز حاکی از تمایل تدریجی برگزارکنندگان به باز کردن درهای حراج به روی نسل‌های جدید است. با وجود این، ترکیب سنی و سبکی آثار هنوز چنان است که وزن اصلی و اعتبار حراج بر دوش هنرمندان تثبیت‌ شده قرار دارد. چهره‌هایی که دهه‌هاست در عرصه هنر ایران فعال‌اند، همچنان نقش ستون‌های بازار را ایفا می‌کنند. آثار آنان نه‌تنها از بالاترین قیمت برخوردار بودند، بلکه فضای عمومی حراج نیز حول آنها شکل گرفته بود. به‌عبارت دیگر، بازار هنوز به‌دنبال اطمینان و اعتبار است و این دو عامل را در نام‌های آشنا و سبک‌های تثبیت‌شده جست‌وجو می‌کند.

اقتصاد نمادین، فراتر از چکش‌ها
گرچه نگاه عمومی به حراج معمولاً از زاویه قیمت آثار و چکش نهایی است، اما واقعیت آن است که اقتصاد هنر تنها در نمودهای مالی خلاصه نمی‌شود. حراج تهران در واقع فضایی‌ست برای بازتولید سلسله‌مراتب نمادین؛ جایی که گزینش آثار، چینش بصری، جایگاه هنرمندان و حتی نحوه معرفی آنان در کاتالوگ، پیام‌هایی فراتر از رقم فروش منتقل می‌کند. این پیام‌ها به شکل‌گیری ارزش‌های فرهنگی و هنری در جامعه یاری می‌رسانند. انتخاب سبک‌های انتزاعی یا واقع‌گرا، توجه به آثار کلاسیک در برابر آثار تجربی، یا تمرکز بر تکنیک‌های تثبیت‌شده در برابر شیوه‌های نوظهور، همگی بیانگر تمایلات و ترجیحات بازار رسمی هستند؛ بازاری که همچنان بیشتر با منطق سرمایه و سابقه، تا جسارت و نوجویی اداره می‌شود.

گفتمان میان نسل‌ها
با آنکه آثار هنرمندان جوان سهم محدودی در حراج داشتند، اما همین حضور نیز فرصت ایجاد گفت‌وگویی پنهان میان نسل‌ها را فراهم آورد. در کنار تابلویی متعلق به هنرمندی که بیش از نیم‌قرن در عرصه نقاشی ایران حضور دارد، اثری از جوانی متولد دهه هفتاد نیز دیده می‌شد. این همجواری‌ها، اگرچه نابرابر، اما ظرفیت ایجاد تقابل یا تعامل میان تجربه و نوآوری را در دل خود دارند. چنین گفتمانی در نهایت می‌تواند به همزیستی هنری منجر شود؛ مشروط بر آنکه فضای حراج تنها به بازیگران تثبیت‌ شده محدود نماند و جسارت انتخاب به معیارهای ارزش‌گذار نیز تسری یابد.
 
نکات اجرایی و چشم‌انداز ساختاری
از نظر اجرایی، حراج خردادماه ۱۴۰۴ منظم، حرفه‌ای و با دقت برگزار شد. نمایش آثار، نورپردازی، اجرای مراسم و طراحی کاتالوگ حاکی از تلاش تیم اجرایی برای ارتقای کیفیت این رویداد بود. همچنین، ثبت و مستندسازی دقیق آثار و اطلاعات فروش، قدمی در جهت تبدیل این حراج به مرجع قابل استناد در اقتصاد هنر ایران است.
با این حال، انتقادهایی نیز مطرح بود؛ از جمله غیبت معنادار هنرمندان زن یا کم‌رنگ‌بودن حضور هنرمندان خارج از پایتخت. همچنین شفافیت در فرآیند قیمت‌گذاری، نحوه گزینش آثار و ارتباط میان گالری‌ها و حراج‌ خانه، پرسش‌هایی‌ست که نیازمند پاسخ روشن در دوره‌های آینده است.

 

حراج تهران، 175 میلیارد فروش با رکوردشکنی اثری از زنده‌رودی
بیست و سومین حراج تهران پنجشنبه اول خرداد با حضور جمعی از مجموعه‌داران و خریداران با اجرای شهریار ربانی برگزار شد. در این حراج ۱۰۰ اثر شامل ۸۶ اثر نقاشی و ۱۴ مجسمه، به هنردوستان ارائه شد که در نهایت ۹۷ اثر به فروش رسیدند. بیست و سومین حراج تهران با فروش ۱۷۴ میلیارد و ۹۲۲ میلیون تومان چکش خورد و یک اثر حسین زنده‌رودی با عنوان «اندام» به قیمت ۱۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیون رکورد این دوره را از آن خود کرد.