دیپلمات میدان، یک سال پس از پرواز ابدی
یک سال از پرواز ابدی دیپلماتِ نامدار جبهه مقاومت گذشت؛ مردی که با خوی تواضع، صلابت انقلابی و پایداری بیوقفهاش در دفاع از ملت فلسطین، جاودانه شد. او دیپلماسی را تنها در چهارچوب پروتکلهای رسمی تعریف نمیکرد؛ میدان را صحنه اصلی سیاست میدانست. حضور مکررش در لبنان، دیدارهای طولانیاش با شهید سید حسن نصرالله و توجه خستگیناپذیرش به تحولات فلسطین، گواهی بود بر این رویکرد. او نه فقط دیپلماتی حرفهای، بلکه چهره اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم بود. حالا فرماندهان مقاومت و سفیر ایران در بیروت در یادداشتهایی اختصاصی برای «ایران»، از نقش مهم او در میدان دیپلماسی سخن گفتهاند؛ از دیپلماتی که نه پشت میز، بلکه در قلب میدان انجام وظیفه کرد.
امیر دیپلماسی مقاومت
شیخ حسن بغدادی
عضو شورای مرکزی حزبالله لبنان
ایران کشوری بزرگ است. کشوری با سازمان، وزارتخانه، سیستم و رهبریای مقتدر. کشوری با تنوع مذهبی، قومیتی و حتی سیاسی. اما با این همه تنوع، انسجام ملیاش در بزنگاهها مثالزدنی است.
اتفاقی که با شهادت رئیسجمهوری و وزیر خارجه رخ داد اگر در کشور دیگری رخ میداد، بیتردید آن کشور را به هم میریخت. تاریخ جهان، چنین تجربههایی را در حافظه دارد. کشورهایی که با یک شوک سیاسی یا امنیتی، دچار فروپاشی یا دستکم بحرانهای عمیق شدند. اما جمهوری اسلامی ایران، سالهاست که در برابر چنین طوفانهایی ایستاده و از آنها عبور کرده است.
این بار هم در حالی که رئیسجمهوری و وزیر امور خارجه با هم به شهادت رسیدند، کشور نهتنها متوقف نشد، بلکه با صلابت مسیر خود را ادامه داد. سیستم مدیریتی کشور با همراهی جامعه ایرانی، نشان داد که چگونه میتوان بحران را به انسجام تبدیل کرد. دولت و ملت، دست در دست هم مسیر اداره کشور را پیش بردند و رئیسجمهوری جدید را انتخاب کردند؛ بیآنکه کوچکترین خللی در روند اداره کشور پدید آید.
در کنار این انسجام داخلی، آنچه جلوهای ویژه به این رویداد داد، حضور پررنگ گروههای مقاومت منطقه بود؛ از لبنان و فلسطین تا عراق و یمن. آنها نهتنها در مراسم تشییع حضور یافتند بلکه با تمام وجود نشان دادند که رابطهشان با جمهوری اسلامی صرفاً یک تعارف سیاسی نیست. این رابطه، ریشهدار و واقعی است. رابطهای که جمهوری اسلامی سالها برای آن هزینه داده و بر آن پافشاری کرده است.
این حضور، نماد همان جایگاهی است که ایران در محور مقاومت دارد. گروههای مقاومت، ایران را مادر خود میدانند؛ کشوری که پشت آنها ایستاده و در برابر فشارها عقبنشینی نکرده است. یکی از دلایل این همبستگی، نگاه مردمی و اولویتهای اصیلی است که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی نهادینه شده است. مسأله فلسطین، نه یک شعار بلکه یکی از ارکان سیاست خارجی ایران است. حتی در روزهای سخت، این موضوع از دستور کار مسئولان کشور خارج نشده است.
رئیسجمهوری شهید و وزیر خارجه شهید، تا آخرین لحظات عمرشان، فلسطین را اولویت خود میدانستند. گریستنشان برای غزه در مجامع بینالمللی، سخنرانیهای پرشورشان و پیگیریهای شبانهروزیشان، گواهی است بر اینکه سیاست خارجی ایران بر پایه اصولی بنا شده که عقبنشینی در آنها معنا ندارد.
جمهوری اسلامی در کنار ملت مظلوم فلسطین ایستاده و رژیم صهیونیستی را بهعنوان غدهای سرطانی در منطقه میشناسد که باید از میان برداشته شود. رئیسجمهوری شهید، همان راه امام خمینی(ره) را ادامه داد. او در اندیشه امام ذوب شده بود و مسیر رهبری انقلاب را با جدیت دنبال میکرد؛ بویژه در حوزه حمایت از مظلومان فلسطین و غزه.
برای او، آزادی فلسطین و رهایی مردم غزه از رنج و محاصره، یک اولویت راهبردی بود. اما شهادت وزیر خارجه، حسین امیرعبداللهیان، حادثه ای دردناک بود. او شخصیتی متمایز و اندیشمند با ذهنی فعال و حضوری تأثیرگذار در میدان سیاست منطقه بود. مسائل امت اسلامی را به خوبی میشناخت و در تحولات بعد از آغاز «طوفان الاقصی» تا جنایات رژیم صهیونیستی همواره در صحنه بود.
او در لبنان، در کشورهای منطقه و در هر جایی که نیاز بود حضور داشت. قطعاً از دست دادن چنین فردی ضایعهای بزرگ است. اما در ایران، شهادت به معنای پایان راه نیست. جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت، راه را ادامه میدهند. هیچگاه با رفتن یک فرد، مسیر متوقف نمیشود. این منطق در عمق فرهنگ و باورهای این ملت و این نظام ریشه دارد. شهادت نقط پایان نیست؛ آغاز مسیر جدیدی است با انگیزهای تازهتر.
صدای مردم مظلوم فلسطین
حمید عبدالقادر
مشاور نخستوزیر یمن
شهید سید ابراهیم رئیسی و شهید حسین امیرعبداللهیان نهتنها به عنوان رئیسجمهوری و وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران بلکه بهعنوان دو چهره شاخص در جبهه مقاومت و خدمت در حافظه ملت ایران و امت اسلامی باقی خواهند ماند.
این دو بزرگوار به همراه دیگر همراهانشان، شهدای خدمت بودند؛ کسانی که در راه انجام وظیفه، بیوقفه و بیادعا تلاش کردند و جان خود را فدای امنیت، عزت و آرمانهای مردم کردند. اما وجه دیگر این شهادت، آنها را در قامت شهدای مقاومت نیز تعریف میکند؛ شهدایی که در میدان سیاست خارجی و در قلب بحرانهای منطقهای، به دفاع از مظلومان برخاستند. نقش این عزیزان در حمایت از مسائل امت اسلامی، بویژه در یمن، لبنان، فلسطین و سوریه، هرگز از یاد نخواهد رفت.
این چهار نقطه، خطوط اصلی نبردهای مقاومتاند و شهید رئیسی و شهید عبداللهیان در هر چهار جبهه، یاور آرمانها و مدافع ارزشهای اسلامی بودند. آنها با شجاعت و عزمی راسخ، پیام انقلاب اسلامی را به سراسر منطقه منتقل کردند و سیاست خارجی کشور را در مسیر آرمانگرایی عقلانی هدایت کردند.
شهید امیرعبداللهیان شخصیتی بود که حضورش در صحنههای مختلف بینالمللی با خود پیام مظلومیت ملت فلسطین را به همراه داشت. او تنها یک دیپلمات رسمی نبود، بلکه صدای ملتهای مظلوم منطقه در سازمانها و نشستهای جهانی بود.
با دیدارها، سفرها و تماسهای مکرر و بیوقفه، او بهنوعی ۲۴ ساعته در حال پیگیری مسائل امت اسلامی بویژه مردم فلسطین بود. این پشتکار از او چهرهای متمایز و تأثیرگذار در میدان دیپلماسی مقاومت ساخت.
در ماههای اخیر و پیش از شهادتش با آغاز دور جدید جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین و بویژه غزه، شهید امیرعبداللهیان تمام توان و دغدغه خود را صرف دفاع از مردم بیدفاع کرد.
او نهتنها در تهران که در هرجای جهان که لازم بود حضور پیدا میکرد تا در دفاع از کودکان غزه از هیچ تلاشی فروگذار نکند. دیپلماسی او فقط محدود به بیانیه و مذاکره نبود؛ بلکه ترکیبی بود از باور، عمل و ایستادگی. فراموش نمیکنیم که او در کنار ملتهای منطقه، همچون یمن، سوریه، لبنان و الجزایر نیز ایستاد. الجزایر، کشوری با تاریخ استعمارستیزی، امروز نیز بخشی از محور مقاومت فرهنگی و سیاسی جهان اسلام بهشمار میرود.
شهید امیرعبداللهیان، با درک این پیوستار تاریخی، تلاش میکرد که دیپلماسی جمهوری اسلامی را در پیوند با حافظه مقاومت جهان اسلام، زنده و مؤثر نگه دارد. شهید عبداللهیان، فرزند دیپلماسی مقاومتی بود که امروز بیش از همیشه، صدایش در جهان طنینانداز است. شهادتش، پایانی برای او نیست؛ بلکه آغازی دوباره برای نسلی است که باید این پرچم را برافراشته نگاه دارد.
رفیق دقیق
مجتبی امانی
سفیر ایران در لبنان
در طول سالهای خدمت در وزارت امور خارجه، افتخار آشنایی و همکاری با شخصیتهایی را داشتم که هر یک در مقطعی از تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، اثرگذار بودند؛ اما کمتر کسی را میتوان یافت که همچون شهید حسین امیرعبداللهیان، هم در میدان سیاست و هم در عرصه اخلاق و انسانیت، چنین حضوری مؤثر و ماندگار از خود بر جای گذاشته باشد.
آشنایی نزدیک من با شهید امیرعبداللهیان به سال ۱۳۸۹ بازمیگردد؛ زمانی که ایشان در پایان مأموریتی شخصی، سفری به قاهره داشتند و من در آن زمان ریاست دفتر نمایندگی ایران در مصر را بر عهده داشتم. همان اولین دیدار، نشانههای شخصیتی متواضع، منضبط و عمیقاً مردمی او را برایم روشن کرد. اصرار داشت تمام هزینههای سفر از محل منابع شخصی تأمین شود و هیچگونه باری بر دوش دولت نگذارد. خانوادهای همدل، منسجم و فروتن همراهش بودند؛ دو فرزند عزیزی که امروز یادگارهای آن شهیدند.
با آغاز تحولات جهان عرب و بروز انقلابها در کشورهای منطقه، از یمن تا تونس، مسئولیتهای منطقهای ایشان در وزارت امور خارجه و حضور مکرر هیأتهای ایرانی در مصر، فرصت همکاریهای گستردهتری را فراهم کرد. شهید امیرعبداللهیان در بحبوحه تحولات پیچیده منطقهای، توانست با دقت، سرعت و تدبیر، دیپلماسی مؤثری را پایهگذاری کند؛ چیزی فراتر از مأموریت اداری، بلکه نوعی تعهد تاریخی به ثبات منطقه و منافع ملی ایران. با آغاز به کار دولت سیزدهم، انتخاب او بهعنوان وزیر امور خارجه، نه فقط تصمیمی هوشمندانه، بلکه پاسخی تاریخی به ضرورت بازگشت عقلانیت، عزت و عملگرایی به دستگاه دیپلماسی بود.
در طول دوره وزارت شهید دکتر حسین امیرعبداللهیان، لبنان یکی از مقاصد پرتکرار و راهبردی سفرهای او بود. طی کمتر از سه سال، او هشت بار به بیروت آمد؛ نه بهعنوان یک مقام رسمی صرف، بلکه بهمثابه دیپلماتی آشنا به جغرافیای مقاومت که ضرورت حضور میدانی در منطقه را بهخوبی درک کرده بود. سفرهایی که هر دو یا سه ماه یکبار تکرار میشد، گویای نگاهی دقیق، عمیق و راهبردی بود؛ نگاهی که لبنان را نه صرفاً در چهارچوب روابط دوجانبه که در بستر تحولات منطقه و جبهه مقاومت میدید.
اما شاید مهمترین بخش این سفرها، دیدارهای تکرارشوندهاش با شهید سید حسن نصرالله بود؛ دیدارهایی که ساعتها به درازا میکشید.
جلساتی طولانی، صمیمی و در عین حال مملو از بررسیهای استراتژیک درباره وضعیت لبنان، شرایط مقاومت، تحولات منطقهای و حتی موضوعات کلان جهانی. من نیز به عنوان سفیر، در بیشتر این نشستها حضور داشتم و بارها شاهد گفتوگوهایی بودم که فراتر از یک تعامل دیپلماتیک، به تبادل نظر دو فرمانده در سنگر جهاد سیاسی شباهت داشت.
شهید امیرعبداللهیان دیپلماسی را نه در سالنهای رسمی، بلکه در کنار میدان، در دل بحران و در بطن مقاومت معنا کرده بود و شاید راز تأثیرگذاریاش هم در همین حضور مستمر و مؤثر در صحنههایی بود که بسیاری از آن پرهیز میکردند. پس از اعلام خبر شهادت او، موجی از اندوه لبنان را درنوردید.
صدها نفر از چهرههای برجسته لبنانی، فلسطینی و بینالمللی برای ادای احترام به سفارت ایران آمدند؛ از رؤسایجمهوری پیشین گرفته تا رهبران مقاومت، از سفرای خارجی تا مردم عادی. شاید هیچگاه، جز پس از رحلت امام خمینی(ره)، چنین حجم بینظیری از پیامهای تسلیت به سفارت ایران نرسیده بود.
امیرعبداللهیان برای ما تنها یک وزیر نبود؛ فرماندهای سیاسی، دیپلماتی آرمانگرا و در عین حال واقعبین که با تکیه بر دیپلماسی مقاومت، در دل دشمنان هراس و در دل دوستان امید مینشاند. رفیقی بود دقیق، متعهد و آگاه، که با شهادتش، نهفقط وزارت خارجه که تاریخ دیپلماسی مقاومت یکی از ستارههای درخشان خود را از دست داد.
هم انقلابی بود هم اهل عقلانیت
محمد جمشیدی
معاون سیاسی دفتر شهید رئیسی در دولت سیزدهم
شهید امیرعبداللهیان به عنوان وزیر امور خارجه دولت سیزدهم، با تکیه بر اخلاق حرفهای و تعهد به اصول انقلاب اسلامی، نقش مهمی در سیاست خارجی دولت سیزدهم ایفا کرد. حمایت او از مقاومت منطقهای، بویژه در دفاع از فلسطین، او را به «وزیر خارجه مقاومت» بدل ساخت.
یکی از مهمترین ویژگیهای شهید امیرعبداللهیان به عنوان مجری سیاست خارجی کشور در دوره دولت سیزدهم، توجه به رعایت اخلاق و حرفهایگری به صورت توأمان در این عرصه بود.
اگرچه من به عنوان معاون سیاسی دفتر شهید رئیسی در جریان امور سیاست خارجی دولت قرار میگرفتم اما بارها در جلسات از نزدیک شاهد مواضع وطنپرستانه و دلسوزانه شهید امیرعبداللهیان بودم. مواضع صریح و مکرر شهید امیرعبداللهیان در دفاع از فلسطین و تلاشهای عملی او برای تقویت قدرت مقاومت در منطقه، لقب «وزیر خارجه مقاومت» را برازنده او کرده بود.
این اتفاق بویژه بعد از طوفانالاقصی و حمایت همهجانبه شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان در اعلام موضع به صورت متداوم مشهود بود. با اینکه ابتکارعملهای گستردهای در رابطه با تقویت همکاریهای منطقهای از سوی شهید امیرعبداللهیان در راستای منافع ایران و جریان مقاومت ترتیب داده شد.
این اقدامات در چهارچوب دیدار با سران قدرتهای جهانی از جمله روسیه یا دیدار با سران کشورهای منطقه از جمله عربستان و حضور در مجامعی مثل سازمان کنفرانس اسلامی و اجلاس بریکس به حد اعلای خود رسید.
انقلابیگری و عقلانیت در رویکرد سیاست خارجی دولت شهید رئیسی با هم ممزوج بود.
اگرچه طرف غربی سعی میکند رویکرد انقلابی را به نوعی رویکرد تهاجمی تعریف کند اما رویکرد انقلابی بر پافشاری بر اصول اساسی انقلاب است.
از این رو بود که طرفهای غربی هم بعداً متوجه شدند، آن چیزی که میخواستند علیه ایران رقم بزنند کارساز نشد. بر این اساس از جمله دستاوردهای سیاست خارجی دولت شهید رئیسی، احیای گفتمان انقلاب اسلامی در سیاست خارجی، رکوردشکنی در افزایش میزان صادرات غیرنفتی، بهبود روابط با کشورهای منطقه از جمله عربستان بود و نکته بعد اینکه باور طرفهای غربی نسبت به قدرت و توانمندی کشور تغییر کرد و آنها متوجه شدند که باید از موضع احترام با ایران صحبت کنند.