روایتی جسورانه از آینده اقتصاد
رعیتهای مدرن
چطور فناوری، سرمایهداری را میبلعد؟
این بار میخواهیم از کتابی صحبت کنیم که از آن «سه ترجمه» از «سه ناشر» با «سه عنوان متفاوت» به بازار عرضه شده است. کتاب Technofeudalism: What Killed Capitalism را فرهاد اکبرزاده «تکنوفئودالیسم» نام گذاشته و «آنچه سرمایهداری را کشت» را به عنوان زیرتیتر آورده و آن را برای انتشار به نشر رایبد سپرده است. «تکنوفئودالیسم، آنچه سرمایهداری را نابود کرد» انتخاب سیامک کفاشی از نشر بیدگل برای عنوان و زیرعنوان این کتاب بوده است. نشر روزنه هم با ترجمه زهرا عبدالمحمدی این کتاب را با عنوان «سرمایهداری مُرد» و زیرعنوان جذاب «قاتل؛ فئودالیسم فناورانه» روانه بازار نشر کرده است. اینکه یک کتاب بطور همزمان انتخاب سه مترجم و سه ناشر شده باشد به نوبه خود امری قابل تأمل است. این اثر در سطح بینالملل هم منازعاتی را دامن زده است؛ برخی میگویند یانیس واروفاکیس، مؤلف، زودتر از موعد «مرگ سرمایهداری» را اعلام کرده است. برخی دیگر هم او را به «سادهسازی پیچیدگیهای اقتصادی» متهم میکنند. اما او طرفداران زیادی هم دارد که میگویند این کتاب «روایت جسورانهای از آینده اقتصاد» ارائه میدهد که نه تنها برای اقتصاددانان، بلکه برای علاقهمندان به فهم تحولات جهان دیجیتال، ارزش مطالعه دارد. واروفاکیس پیش از این کتاب «حرفهایی با دخترم درباره اقتصاد» را نوشته بود که آن هم بسیار مورد اقبال قرار گرفت و به ۳۰ زبان دنیا ترجمه شده است.
سمانه اکبرپور
خبرنگار
پیشبینیهای سیاسی
یک اقتصاددان نامتعارف
کتاب «تکنوفئودالیسم» اثر «یانیس واروفاکیس» فارغالتحصیل اقتصاد دانشگاه اسکس بریتانیاست که تدریس در دانشگاههای آتن، سیدنی و تگزاس را هم در کارنامه علمی خود دارد. او در سال ۲۰۱۵ در کابینه آلکسیس سیپراس، نخستوزیر پیشین یونان، به عنوان وزیر دارایی یونان مشغول به کار شد که فعالیت سیاسی کوتاه اما پرحاشیهای داشت؛ استعفایش پس از شش ماه از وزارت دارایی یونان به دلیل اختلافنظر با رهبران اروپایی نشاندهنده رویکرد متفاوت او به اقتصاد سیاسی است. او نه به دلیل فعالیتهای سیاسی و نگاه خاص اقتصادیاش بلکه به دلیل سبک زندگی و شیوه خاص پوشش و حرفزدنش به شهرت بینالمللی رسید. اغلب عکسهایش نه با کت و شلوار رسمی و پشت میز اداری بلکه با لباسهای رنگارنگ و کت چرمی سوار بر موتور کلاسیکش منتشر میشود و لحن طناز او در سخنرانیها با همراه داشتن تصاویر کاریکاتوری که همیشه با موضوعات سخنرانیاش تناسب دارد، از او چهرهای تماشایی ساخته است که نه فقط برای متخصصان اقتصاد بلکه برای عموم مردم هم جذابیت دارد.
منش نامتعارف او، حتی مورد توجه جهان رسانه هم قرار گرفته و خشم سیاستمداران سنتی را برانگیخته است. پیشبینیهای او در مورد «امپراطوری فناوری» که به تخریب نهادهای دموکراتیک میانجامد باعث شده منتقدان سرسختی پیدا کند. در سال ۲۰۲۳، واروفاکیس جنگ اوکراین را پیشبینی کرده بود و آن را «اولین جنگ بزرگ عصر تکنوفئودالیسم» خوانده بود و ریشه این جنگ را به رقابت شرکتهای فناوری برای کنترل دادهها و تصاحب منابع نسبت داده بود. البته این حرفهای تند و تیز، برای او عواقبی هم داشت چنانکه برخی نشریات اروپایی او را «دلقک اقتصاد» خطاب کردند که با نقد سرمایهداری، پولسازی میکند. پاسخ دندانشکن او به منتقدانش هم قابل توجه بود: «اگر حرفهایم فروش دارد، شاهدی است بر اینکه نظام سرمایهداری شکست خورده است.» طرفدارانش هم که کمتعداد نیستند در دفاع از او میگویند این نقدها و لقبها به دلیل ترس نخبگان اقتصادی از صدای متفاوت اوست.
آیا ما رعیت مدرن غولهای فناوری شدهایم؟
ادعای واروفاکیس در این کتاب اگرچه جدید نیست اما استدلالهایش پژوهش او را خاص کرده است. او مدعی است که دوران سرمایهداری سر آمده و «تکنوفئودالیسم» جایش را گرفته است: «بعد از بحران مالی 2008، شرکتهای بزرگ فناوری چنان نفوذی پیدا کردهاند که نظم اقتصادی و اجتماعی جدیدی را رقم زدهاند و خود به عنوان اربابان عرصه فناوری بر آن مسلط شدهاند.»
او در این کتاب روایت میکند که چگونه در دنیای اقتصاد دیجیتال، «بازار» و «سود» که دو ستون اصلی سرمایهداری بودند فروریختهاند و «پلتفرمهای فناوری» جای آنها نشستهاند و «رفتارهای رانتجویانه» را مدیریت میکنند. او دلایل این «چرخش فناورانه» را به زبانی غیرتخصصی ولی محققانه توضیح میدهد و نشان میدهد که چگونه این تغییر و تحولات فناورانه، سرمایهداری را کنار زده و تمرکز قدرت را به دستان چند غول فناوری سپرده است: «پلتفرمهایی مانند آمازون و فیسبوک و اپل و گوگل با استخراج دادههای کاربران، نقش «زمینهای دیجیتال» را ایفا میکنند و کاربران را «رعیتهای مدرن» خود کردهاند. این شرکتها اینترنت را امری خصوصی کردهاند و از کاربرانی که با هر کلیک و تماشا، مانند رعیت کار میکنند، ارزشهای موردنظر خود را استخراج میکنند. شبکههای اجتماعی نسل جدیدی از امپراطوریهای استعماری هستند که بدون نیاز به ارتش، جهان را فتح کردهاند. ما رعیتهای مدرنی شدهایم که به اربابان فئودال فناوری خدمت میکنیم.»
او به تمام این داستان، نام «تکنوفئودالیسم» میدهد که متأثر از جهان «تکنولوژی» و نظم «فئودالیسم» است: «تکنوفئودالیسم، فاشیسم قرن بیستویکم است؛ بدون نیاز به زورِ آشکار».
بــــرش
تنشهای ژئوپلتیک با چرخش فناورانه
اینکه تکنوفئودالیسم و نظم فناورانه جدید برای انسان و آزادیهای فردی و اجتماعیاش چه پیامدهایی خواهد داشت یکی از سرفصلهای مهم این کتاب است. مؤلف معتقد است پیامدهای تکنوفئودالیسم بر جامعه و دموکراسی بسیار گسترده خواهد بود؛ این نظم فناورانه جدید، هم «تهدیدی» برای نهادهای دموکراتیک و هم «تحدیدی» برای آزادیهای فردی خواهد شد؛ بطوری که میتواند ما را به تنشهای ژئوپلیتیکی و حتی جنگ سرد بکشاند. او رقابت پر تنش امروز آمریکا با چین را ناشی از همین چرخش فناورانه و برهم خوردن معادلات سرمایهداری میداند و سعی میکند راهحلهایی برای بازگرداندن نظم اقتصادی عادلانه ارائه کند؛ بطوری که رابطه ما را با فناوری بازنگری کند و از دل آن ساختارهای کارآمد اقتصادی و سیاستی پیشنهاد دهد.