خوانشی از دیدار بهاری پزشکیان و «الهام علی‌اف» در سواحل خزر

آذربایجان؛ همسایه ای با منافع مشترک

در سفر تاریخی مسعود پزشکیان به باکو، جمله‌‌ای که او در قلب جمهوری آذربایجان بر زبان آورد، در گوش تاریخ پیچید: «وقتی در جمهوری آذربایجانم، احساس نمی‌کنم در کشوری غریب هستم؛ انگار در تبریز هستم.» این جمله نه تنها پرده از عمق قرابت‌های تاریخی و فرهنگی میان ایران و آذربایجان برداشت، بلکه لحظه‌‌ای را رقم زد که همه سنگینی چالش‌های سیاسی نتوانست سایه‌‌ای بر این دوستی دیرینه افکند.
حس مشترک، همان نیروی قدرتمندی بود که پزشکیان در آن لحظه به وضوح بیان کرد؛ پیامی که نشان داد محبت و همدلی مردم دو کشور همسایه، از سیاست‌های دشوار و فراز و نشیب‌های سیاسی فراتر است. این دوستی که ریشه در تاریخ و فرهنگ مشترک دارد، هیچ عامل سیاسی نمی‌تواند به سادگی در برابر آن مقاومت کند. مردم ایران و آذربایجان همانند دو رگ از یک شریان هستند که هیچ بار سیاسی نمی‌تواند آنها را از هم جدا کند. این چنین بود که پزشکیان و «الهام علی‌اف» در فضایی صمیمی و غیررسمی و با چشم‌انداز سواحل خزر، به گفت‌وگویی گرم و دوستانه پرداختند.
تصاویری که از این دیدار بهاری رئیس‌جمهور ایران و همتای آذربایجانی‌اش در قاب دوربین‌های جهانی ثبت شد، معنایی فراتر از یک دیدار سیاسی داشت؛ عبوری معنادار از خوانش‌های متعارف دیپلماتیک که یادآور این نکته بود: مرزهای حکمرانی نباید در تاریخ و جغرافیا محصور بمانند، بلکه می‌‌توانند در ایستگاه مشترک منافع و ارزش‌ها به هم گره بخورند. واقعیت بی ‌پرده جهان سیاست، همان تصویری است که سیاستمداران باید با تاباندن نور حقیقت، از پس حجاب‌های سنگین سیاسی آشکارش کنند؛ جایی که  وجوه فرهنگی و ارزش‌های مشترک، احساس نزدیکی میان ملت‌ها را برمی‌انگیزد و حصار مرزها را بی‌نیاز از تشریفات دیپلماتیک درمی‌نوردد. چنین بود که تدبیر و تقدیر، پزشکیان و «علی‌اف» را در باکو به هم رساند و به گفت‌وگویی با دغدغه های مشترک کشاند.
هر دو در این دیدار صمیمانه، پشت خاکریز دوستی پناه گرفتند؛ خاکریزی که باید از هجوم شعارهای پرطمطراق سیاسی محفوظ بماند. پزشکیان که از آغاز ریاست‌جمهوری بر مفهوم «وفاق» به عنوان ستون فقرات خواسته‌های نوعدوستانه‌‌اش در داخل و خارج تکیه کرده بود، در این دیدار ویژه با «علی‌اف»، دیپلماسی با همسایه مهم شمالی را از غربت بی‌توجهی خارج کرد و بر خطوط اختلاف و تفرقه خط فراموشی کشید.  رئیس‌جمهوری دولت چهاردهم با ترجمه عملی کلیدواژه «وفاق»، همتای آذربایجانی خود را به سخن گفتن از رفع موانع و تقویت همه‌جانبه روابط کشاند.
دیپلماسی باید چنین ظهور کند؛ با خوانشی استراتژیک از وحدت و همبستگی که نه فقط یک فرصت که ضرورتی انکارناپذیر در چشم‌انداز سیاست نوین است؛ ضرورتی که از تمام ظرفیت‌های وجودی‌‌اش به عنوان اهرم‌های موازنه‌ سیاسی و موتور محرکه‌ اقتصادی و فرهنگی بهره می‌گیرد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و بیست و شش
 - شماره هشت هزار و هفتصد و بیست و شش - ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۴