روایتی از ابتکار و همت دو جوان آبادانی برای بازسازی تاریخ فرهنگی و فراموش شده شهر

کام تلخ سینما شیرین دوباره شیرین شد

مکان‌های تاریخی فراموش شده آبادان این روزها به دست یک زوج جوان هنرمند احیا می‌شوند. زخم ترکش‌های جنگ هنوز هم روی دیوارهای شهر خودنمایی می‌کند اما آنها تصمیم گرفتند تاریخ آبادان را با غبار روبی از مکان‌هایی که مردم این شهر سال‌ها با آن خاطره داشتند زنده کنند. احیای سینما شیرین که بیش از یک قرن از عمر آن می‌گذرد توسط این زوج و جوانان گروه هنری حقیقت و اجرای نمایش هنری سکانس تئاتر در آن و بازدید از این سینما و مسجد رنگونی‌ها و همچنین باز شدن در قدیمی‌ترین کلیسای آبادان لحظه‌های خوبی را برای مردمی‌ که نوروز امسال به این شهر سفر کرده بودند رقم زد. زینب حقیقت و علی دوست محمدی تلاش می‌کنند تا با کمک جوانان علاقه‌مند به هنر مکان‌های تاریخی فراموش شده دیگری را در شهرهای اهواز و کرمان احیا کنند.

یوسف حیدری
دبیر گروه گزارش

زینب حقیقت از ایده‌ای که باعث شد تا سراغ احیای مکان‌های تاریخی بروند این‌گونه می‌گوید: «من و هسمرم تصمیم گرفتیم سراغ مکان‌هایی برویم که سال‌هاست گرد فراموشی روی آنها نشسته و تخریب شده‌اند. مکان‌هایی که روزگاری برای خودشان اسم و رسمی‌ داشتند اما سال‌هاست به فراموشی سپرده شده‌اند.احیای این مکان‌های تاریخی ایده‌ای بود که در ذهن من وهمسرم شکل گرفت و سال 1400 سراغ سینما شیرین رفتیم. سینمایی که در 1310 توسط یک تاجر هندی در آبادان ساخته شد و بزرگ‌ترین سینمای خصوصی در ایران و خاورمیانه بود. سال‌هایی که در کشورهای خاورمیانه سینمایی وجود نداشت سینما شیرین در چهار طبقه به روزترین فیلم‌ها را نمایش می‌داد. روزگاری که کام مردم آبادان با سینما شیرین می‌شد. این شروع کار ما بود و تصمیم گرفتیم دیگر مکان‌های تاریخی شهر مثل مسجد رنگونی‌ها و کلیسای شهر را نیز احیا کنیم. تصمیم گرفتیم به جای اینکه از مسئولین انتظار داشته باشیم، خودمان دست به کار شویم و به عنوان یک شهروند مسئول احیای دوباره مکان‌های تاریخی را فرهنگ‌سازی کنیم. تجربه نشان داده است وقتی مردم خودشان پیش‌قدم می‌شوند مسئولان نیز همراهی می‌کنند.» وی در ادامه گفت: «با گروهی از جوانان علاقه‌مند به هنر گروه هنری حقیقت را راه‌اندازی کردیم و تصمیم گرفتیم مکان‌های فراموش شده شهر را به اماکن فرهنگی و هنری تبدیل کنیم. هدف این بود که جوان‌های شهر را جذب کنیم و هر شب برای آنها برنامه‌ای اجرا کنیم. هدفی که با استقبال زیاد مردم محقق شد. هر شب دخترها و پسرهای جوان برای بازدید می‌آیند و لذت می‌برند. همه این کارها را با هزینه شخصی انجام داده‌ایم و از اینکه قدمی برای آبادانی شهر و شناساندن تاریخ آبادان برداشته‌ایم خوشحالیم. این حرکت الگوی خوبی برای دیگر شهرها شده است و گروهی از جوانان کرمان و اهواز از ما خواستند به آنها کمک کنیم تا این ایده را نیز در آنجا پیاده کنند.»

باشو، غریبه‌ای در سینما شیرین
هنوز هم زخم ترکش‌های 8 سال دفاع مقدس روی دیوار سینمای شیرین آبادان خودنمایی می‌کند. سینمایی که در روزهای جنگ مرکز تجهیزات و انبار مهمات بود. روزهایی که آبادان در محاصره دشمن بعثی قرار داشت و مردم با دست خالی از شهرشان دفاع می‌کردند و سرانجام بعد از یک سال با عملیات ثامن الائمه حصر آبادان شکست و دشمن مجبور به عقب‌نشینی شد. سینما شیرین یادآور خاطرات روزهایی است که نمایش ایثار و مقاومت در خشت خشت این سینما اجرا می‌شد. با گذشت سال‌ها این سینما که به مخروبه تبدیل شده بود با همت گروهی از جوانان دوباره احیا شد و مردم روی دیواری که سال‌ها فیلم‌های روز دنیا به نمایش در می‌آمد به تماشای بخشی از سکانس فیلم‌های ماندگار می‌نشینند و چند سکانس دیگر فیلم نیز توسط جوانان هنرمند تئاتر اجرا می‌شود. سکانسی از فیلم باشو، غریبه کوچک که بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران است روی پرده گچی به نمایش در می‌آید و آن سوی دیگر سالن سینما یکی از بازیگران در نقش باشو روی تشت می‌زند و سکانسی از این فیلم را بازی می‌کند. تلفیق فیلم و تئاتر ایده جالبی است که توسط زینب حقیقت هنرمند عرصه تئاتر در آبادان پیاده شد. ایده‌ای که علاوه بر احیای دوباره این سینمای تاریخی مردم را به خاطرات روزهای شیرین گذشته می‌برد.
زینب از تصمیم بزرگ زندگی‌اش برای احیای سینمای تاریخی آبادان و نمایش فیلم و تئاتر در این سینما این‌گونه روایت می‌کند: «تمام دغدغه‌ام حفظ و ماندگاری میراث شهرم است. وقتی دیدم این سینما به عنوان بخشی از تاریخ فرهنگ شهرم به فراموشی سپرده شده نتوانستم بی‌تفاوت از کنارش عبور کنم؛ «شیرین» فقط یک سالن نمایش نیست یک خاطره جمعی است. با حمایت‌هایی که انجام گرفت سال 1400 تفاهم‌نامه‌ای امضا شد و ما برای اولین بار در آهنی این سینما را که به مخروبه تبدیل شده بود باز کردیم. وقتی در باز شد ایده نمایش فیلم و تئاتر همان جا در ذهنم جرقه زد. به همسر و دوستانم گفتم بهترین راه برای احیای دوباره این سینما نمایش فیلم‌هایی است که مردم با آن خاطره دارند و باید بخشی از این فیلم‌ها را خودمان بازی کنیم. روزهای اول خیلی‌ها می‌گفتند این کار غیر ممکن است به خصوص اینجا که مخروبه بود. اما تصمیم گرفتیم کار نشدنی را شدنی کنیم. ابتدا نخاله‌های زیادی را که اینجا قرار داشت خارج کردیم و بخشی از دیوارها را تعمیر و رنگ آمیزی کردیم. اینجا دوسینمای مسقف و روباز قرار داشت که سقف سینما در زمان جنگ تحمیلی فرو ریخته بود. شروع به بازسازی آنجا کردیم و در کنار آن با ریختن سنگ ریزه و ماسه کف سینما را درست کردیم. اینجا 4 طبقه سینما بود و رستوران و کافه و کتابفروشی داشت و سعی کردیم دوباره آنها را احیا کنیم. سعی کردیم چراغ این سینمای خاطره انگیز را روشن نگه داریم و خوشحالم که با احیای این سینما یک مکان به مکان‌های فرهنگی شهر اضافه کردیم.»
زینب که فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی تئاتر است به نمایش فیلم‌ها و استقبال مردم اشاره می‌کند و می‌گوید: «فیلم‌هایی که مجوز ارشاد دارند برای نمایش انتخاب می‌کنیم. فیلم‌هایی مثل مادر، باشو غریبه کوچک، شعله، صلات ظهر، داش آکل، قیصر، ساز دهنی، تنگه ابوقریب، آبادان یازده 60، گاد فادر و بوی پیراهن یوسف و چند فیلم دیگر. هر شب بخش‌هایی از این فیلم‌ها را نمایش می‌دهیم و سکانس‌های دیگری از این فیلم توسط من وهمسرم و چند نفر دیگر از هنرمندان گروه اجرا می‌شود. به طور مثال در فیلم صلات ظهر سکانسی که کاکا مصطفی می‌خواهد علم را بردارد پخش می‌کنیم و بازیگر ما نقش فرامرز قریبیان (کریم) را بازی می‌کند. اجرای نمایش هنری سکانس تئاتر برای اولین بار است که در کشور انجام می‌گیرد و مردم از این شکل نمایش استقبال خوبی کردند. روزها نیز مردم از این سینما بازدید می‌کنند و دوستان ما به عنوان راهنما در کنار آنها حضور دارند و تاریخچه این سینما را بیان می‌کنند. سعی کردیم که همه چیز به همان شکل قدیم باشد و حتی ترک دیواری که فیلم روی آن نمایش داده می‌شد به همان شکل باقی مانده است. با پروژکتوری که از تهران خریدیم فیلم را روی دیوار نمایش می‌دهیم و خیلی از مردم با دیدن سکانس‌های این فیلم‌ها خاطرات زیادی برای شان زنده می‌شود. از مرد 75 ساله که با اشک از ما تشکر می‌کند تا کودکان خردسال. این کار فرهنگی و هنری دو سال به دلیل ماجرای متروپل که همه شهر در ماتم و عزا بود متوقف شد و دوباره آن را شروع کردیم. این سینما ظرفیت تبدیل شدن به موزه سینما را دارد و امیدوارم یک روز این اتفاق رقم بخورد.»

از مسجد رنگونی‌ها تا کلیسای گاراپت
احیای دوباره مسجد تاریخی رنگونی‌ها و روایت ساخت این مسجد در کنار بازدید از کلیسای گاراپت، قدیمی‌ترین کلیسای ارامنه آبادان از جاذبه‌های جذابی بود که نوروز امسال مردم آبادان و کسانی که به این شهر سفر کردند از آن می‌گویند؛ مکان‌هایی که به فراموشی رفته بودند. زینب حقیقت با اشاره به اینکه نوروز امسال بیش از 7 هزار نفر از مسجد رنگونی‌ها بازدید کردند می‌گوید: «قدیمی‌ترین مسجد ساخته شده در حوزه مناطق نفت خیز مسجد رنگونی‌های آبادان است که از حیث معماری، استحکام بنا و تزئینات و نمای هنرمندانه اش، از جاذبه کم نظیری برخوردار است. این مسجد حدود سال 1300 در جنوب غربی پالایشگاه آبادان و در کرانه اروند به دست کارگران و معماران مسلمان برمه‌ای تبار ساخته شده است. این بنای تاریخی به فراموشی رفته بود و ما تلاش کردیم مردم را با تاریخ این مسجد که عبادتگاه برمه‌ای‌ها بود آشنا کنیم. علاوه بر آن 4 هزار نفر نیز از سینما شیرین بازدید کردند و هر شب به تماشای فیلم و تئاتر نشستند. همچنین با رایزنی‌هایی که با شورای خلیفه گری انجام گرفت امسال شرایطی فراهم کردیم که مردم از قدیمی‌ترین کلیسای شهر آبادان بازدید کنند و دوستان ما به عنوان راهنما کنار مردم حضور داشتند تا تاریخ مسجد و کلیسا را روایت کنند. تلاش می‌کنیم تا غبار از چهره دیگرمکان‌های تاریخی شهر برداریم و سهمی‌ در بالا رفتن سرانه فرهنگی و هنری شهرمان داشته باشیم.»

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • جهان
  • اقتصادی
  • زیست بوم
  • گزارش
  • علم و فناوری
  • ایران زمین
  • ورزشی
  • حوادث
  • اجتماعی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و هفده
 - شماره هشت هزار و هفتصد و هفده - ۲۸ فروردین ۱۴۰۴