«نقشه راه توسعه سیاسی در ایران» در گفتوگو با دکتر احمد موثقی گیلانی، استاد علومسیاسی دانشگاه تهران
دموکراسی بدون وفاق ملی پایدار نمی ماند
طبقه متوسط واقعی، نیازمند تقویت اقتصاد است
«وفاق ملی» و «دموکراسی» دو مفهوم اساسی و تعیینکننده در فرآیند توسعه سیاسی هستند که رابطهای متقابل و وابسته دارند. به عبارت دیگر، شکلگیری دموکراسی مستلزم وجود وفاق در جامعه است و از طرفی، وفاق نیز تنها در بستر دموکراتیک شکوفا میشود که پیشنیاز آن، همبستگی میان «نخبگان»، «دولت» و «مردم» است و در این مسیر، «هویت ملی»، «اعتماد عمومی» و «ساختار اقتصادی» نقشی حیاتی بازی میکنند. ما در ایران، شاهد چالشهایی برای ایجاد وفاق ملی و توسعه سیاسی هستیم. برای واکاوی دلایل آن، با دکتر احمد موثقی گیلانی، استاد تمام علومسیاسی دانشگاه تهران، به گفتوگو نشستیم. او معتقد است، دموکراسی بدون وفاق ملی و در غیاب طبقه متوسط، پایدار نمیماند. ضعف در «فرهنگ گفتوگو» یکی از موانع اصلی برای رسیدن به وفاق ملی است. به زعم او «گفتوگو»، «اعتمادسازی» و «طبقه متوسط» از جمله مؤلفههای کلیدی هستند که میتوانند مسیر وفاق ملی را در ایران هموار کنند و توسعه سیاسی را برای ما به ارمغان آورند.
رضا ملکی
خبرنگار
جناب دکتر موثقی، «وفاق ملی» چه ربط و نسبتی با «دموکراسی» دارد؟ کدام یک بسترساز دیگری میشود؟
دموکراسی بدون وفاق ملی پایدار نمیماند؛ چرا که این همبستگی ملی است که بستر مشارکت سیاسی را فراهم میکند. وفاق ملی به معنای همبستگی اجتماعی و سیاسی است که در ابعاد مختلف میتواند بروز پیدا کند. میان «وفاق سیاسی» و «وفاق اجتماعی» رابطهای دیالکتیکی برقرار است؛ به این معنا که اگر میان نخبگان سیاسی وفاق وجود داشته باشد، این همبستگی و انسجام به جامعه نیز تسری مییابد و بالعکس.
چه عاملی بزرگترین مانع برای توسعه سیاسی یک جامعه است؟
در نظریههای دموکراسی، «بحرانها» بهعنوان مانع اصلی توسعه معرفی شدهاند؛ از این رو، کشورها سعی دارند بحرانها را به نحو مطلوب حل و فصل کنند تا مسیر توسعه برایشان هموار شود. اما در ایران در برخی حوزهها ما با انباشت تاریخی بحرانها مواجه هستیم. همچنین شکلگیری دموکراسی و توسعه سیاسی هم دچار چالشهایی است که البته با «تقویت هویت ملی» و «تقویت حس تعلق مردم به جامعه» میتوان بسترها را برای شکلگیری گفتوگوهای مؤثر و ایجاد تحزب فراهم کرد تا زمینهساز دموکراسی پایدار و متعاقباً توسعه سیاسی شود.
شما به اهمیت «هویت ملی» برای رسیدن به توسعه سیاسی اشاره کردید. حال میخواهیم از شما بشنویم که در شکلگیری وفاق ملی، تأکید بر هویت ملی چه نقش و سهمی دارد؟
هویت ملی عنصری اساسی در شکلگیری وفاق است، چراکه افراد را در یک سرزمین واحد، گردهم میآورد و احساس تعلقخاطر مشترک ایجاد میکند. بدون این هویت مشترک، جامعه به وضعیتی مشابه «وضع طبیعی» در اندیشه هابز دچار میشود؛ یعنی افراد تنها به منافع شخصی خود میاندیشند و در نهایت، منافع ملی نادیده گرفته میشود. در اروپا، پس از حل «بحران هویت»، بحران مشارکت مطرح شد که با شکلگیری احزاب و اتحادیهها توانستند از این بحران هم عبور کنند. احزاب در جوامع دموکراتیک، نقش کلیدی در ایجاد مفاهمه میان طبقات اجتماعی و حاکمیت دارند. اما در جوامع خاورمیانهای، سوءظن گسترده نسبت به سیاست، مانعی بر سر راه تحقق دموکراسی است. بدین ترتیب، اولین گام برای عبور از این مانع، ایجاد گفتوگو و همبستگی ملی بر پایه هویت مشترک است.
چه گامهای اساسی باید در مسیر توسعه سیاسی برداریم؟
نخستین گام، تغییر پارادایم فکری و رسیدن به یک چهارچوب منسجم میان مسئولان است. گفتوگو با اقشار مختلف جامعه و عبور از شعارها و سیاستهای شکستخورده، لازمه این تحول است. بازسازی اعتماد و مشروعیت، نیازمند زبان و رویکردی جدید است و پیش از هر چیز باید به نیازهای زیستی مردم پاسخ داد. معضلاتی همچون فقر، بیکاری و فساد، مانع از اعتمادسازی در جامعه میشود. علاوه بر آن، تبعیضهای اقتصادی و اجتماعی نیز تأثیر قابلتوجهی در تضعیف همبستگی ملی دارند. مهمترین نکتهای که باید در نظر گرفت این است که بدون «طبقه متوسط» دستیابی به دموکراسی و توسعه سیاسی سخت و حتی ناممکن میشود. بنابراین باید نقش طبقه متوسط در ساختار اجتماع و سیاست را جدیتر بگیریم. رفع این مشکلات، نهتنها به تقویت اعتماد عمومی کمک میکند بلکه زمینهساز گفتوگو و وفاق ملی هم خواهد شد.
بــــرش
شما به جایگاه ویژه «طبقه متوسط» در شکلگیری دموکراسی و رسیدن به توسعه سیاسی اشاره کردید. چرا این طبقه از اجتماع، در ساخت سیاسی چنین شأنیتی دارد و چگونه میتوان شکلگیری طبقه متوسط را در جامعه تقویت کرد؟
در جامعهشناسی سیاسی «طبقه متوسط» حافظ دموکراسی شناخته میشود، زیرا این طبقه بهطور معمول در فرآیندهای دموکراتیک مشارکت فعال دارند و در حفظ ثبات سیاسی مؤثرند. برای شکلگیری دموکراسی پایدار در ایران، باید به ایجاد طبقه متوسط واقعی توجه کرد، زیرا این امر نیازمند تقویت اقتصاد کشور و اجرای سیاستهای اقتصادی عادلانه است. اقتصاد قوی، یکی از ارکان اصلی برای شکلگیری طبقه متوسط است. علاوه بر آن، باید با تبعیضهای اقتصادی و اجتماعی مقابله کرد و شرایطی را فراهم کرد که طبقات مختلف اجتماعی بتوانند به طور مساوی از منابع و فرصتهای اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی کشور بهرهمند شوند. کاهش تنشهای داخلی و توجه به حساسیتهای اجتماعی، بویژه در انتصابات دولتی، میتواند موجب افزایش اعتماد عمومی و کمک به تشکیل طبقه متوسط مؤثر در دموکراسی شود.