صد رحمت به کسب و کار دستفروش های بازار
یوسف حیدری
خبرنگار
قطار در ایستگاه مترو 15 خرداد توقف میکند و جمعیت پلهها را بالا میروند تاخودشان را به بازار بزرگ تهران برسانند. همان جایی که این موقع از سال جای سوزن انداختن نیست. از همه نقاط تهران و حاشیه آمدهاند و باهم قرار میگذارند دست پر به خانه برگردند. اما این شروع ماجرا است. موج جمعیت در همان ورودی بازار ابتدای چهار راه گلوبندک چشمها را خیره میکند. به سختی باید راه پیدا کنید تا به سبزه میدان برسید. هر لحظه به تعداد جمعیت افزوده میشود و صدای دستفرشان که روی زمین بساط کردهاند یک لحظه هم قطع نمیشود. اطراف هر دستفروش نیز چند نفر جمع شدهاند و هر کدام لباس و شال و کیف را دست به دست میکنند تا جنس مورد نظرشان را انتخاب کنند. انگار برای آنها بازار بزرگ تهران در همین نقطه به پایان میرسد و خریدشان به دستفرشان و مغازه خوراکیها که همان ورودی بازار قراردارد خلاصه میشود.
با دیدن انبوه جمعیت اولین نکتهای که به ذهن میرسد اوضاع خوب کاسبی و خرید خوب در کنار قیمتهای مناسب است اما واقعیت کمی فرق میکند. این واقعیت را با کمی گشت وگذار در حجرههای بازار و پاساژهای قدیم و جدید خیابان 15 خرداد و چهار راه سیروس میتوان دید. مجتبی و زینب زوج جوانی هستند که بعد از ماه مبارک رمضان جشن عروسی شان را برگزار میکنند. اولین عید نوروزی است که کنار هم هستند و برای خرید لباس عید آمدهاند. مجتبی نایلون خریدشان را نشان میدهد و میگوید: «باور کنید دیروز که 21 میلیون تومان عیدی گرفتم فقط همین چند دست لباس و کفش و لباس راحتی را خریدیم. واقعاً قیمتها سرسام آور است و باید با وسواس خرید کنیم. البته چیزهای که واقعاً نیاز داشتیم خریدم و سعی میکنیم یک سال آینده را با همین لباس و کفش و کیفی که خریدهایم سر کنیم.»
زینب هم باتأیید صحبتهای همسرش میگوید: «هفتههای آخر اسفند ماه اوضاع کسب و کار دستفروشها رونق پیدامی کند و خیلیها که برای خرید به بازار میآیند از همین دستفروشها که معمولاً ارزانتر میفروشند خرید میکنند. واقعاً قیمت پوشاک و کیف وکفش نسبت به سال گذشته افزایش چشمگیری داشته و این افزایش با حقوق و عیدی آخر سال کارمندان و کارگران همخوانی ندارد.»
پاساژ دلگشا یکی از جدیدترین مراکز خرید بازاراست که بورس پوشاک است. برخی از مغازهها با بنر حراج آخر سال سعی میکنند مشتری را برای خرید به داخل مغازه بکشانند و برخی دیگر از فروشندهها داخل مغازه با گوشی موبایل سرگرم شدهاند. بابک سلیمانی فروشنده پوشاک در طبقه دوم است. دل پری از این روزها دارد و میگوید: «اگر پارسال این ساعت اینجا میآمدید فرصت نمیکردم جواب سؤال شما را بدهم چون باید سفارش مشتریها را آماده میکردم و لباسهای جدید را روی رگال قرار میدادم. اما دیروز دشت نکردم. خیلیها فقط قیمت پوشاک داخل ویترین را سؤال میکنند و میروند. این شرایط برای خیلی از فروشندههای پاساژ است. شما ببینید خیلی از مغازهها مشتری ندارند. 23 سال است که در بازار کار میکنم و بالا و پایینهای بسیاری دیدهام اما شرایط امسال اصلاً خوب نیست. قدرت خرید مردم کم شده است و معمولاً ترجیح میدهند فقط چیزهای ضروریشان را بخرند. بااین وضع فروش سال آینده با فاجعه چکهای برگشتی مواجه خواهیم شد. از طرف دیگر اجارههای سنگین ومالیات فشار مضاعفی را به مغازهداران بازار وارد کرده است. خیلیها با دیدن جمعیت انبوه بازار تصور میکنند کاسبیهای ما در روزهای منتهی به پایان سال سکه است درحالی که باید از نزدیک ببینید که اینگونه نیست. الان فقط بازار دستفروشها سکه است. نه مالیاتی میدهند و نه اجاره. هر نقطه بازار هم بساط پهن میکنند و برخی از فروشندههای آن هم اتباع هستند و اجناس بیکیفیت را میفروشند. خیلی از مردم هم که دنبال برند هستند وقتی میگوییم جنس ما ایرانی است خرید نمیکنند درحالی که برخی از مغازهداران همین جنس ایرانی را به اسم ترک میفروشند.»