کارشناسان در گفتوگو با «ایران» به بررسی چگونگی مواجهه با نبرد اقتصادی پیش رو پرداختند
تنظیم روی وضعیت جنگی
کشور در شرایط جنگی قرار دارد. جنگ اقتصادی آن واقعیتی است که دست کم از 6 سال پیش نمودی جدی گرفته و در طول زمان اوج گرفته است. حالا توصیفی که رئیسجمهوری از واقعیات کشور دارد در این جمله بیان شده است که «امروز شرایط به مراتب از دوران دفاع مقدس سختتر است». این اولین بار نیست که مسعود پزشکیان با چنین مقایسهای سعی میکند تا به مسئولان همه قوا و نهادهای حاکمیتی و از جمله اعضای دولت و نمایندگان مجلس این پیام را برساند که کشور با وضعیت خاص روبرو است. او دو هفته پیش هم در سخنانی که از تریبون مجلس و در برابر نمایندگان مطرح کرد همین وضعیت جنگی را یادآور شد و گفت که اگر چه ناامیدی را به زیان جامعه میداند و قصدی برای ایجاد ناامیدی ندارد؛ اما مقایسه وضعیت کشور با شرایط جنگ تحمیلی را ضروری میداند. جمله پزشکیان در آن جلسه این بود: «ما در یک جنگ تمام عیار با دشمن هستیم، جنگ با عراق که چیزی نبود؛ وقتی جنگ میشود باید حالت جنگی بگیریم، در این حالت جدید اگر یکدیگر را مقصر قلمداد کنیم، مشکل حل نمیشود.»
سخنانی که آن روز و در جلسه استیضاح وزیر اقتصاد برای طیفی از سیاسیون و نمایندگان جریان رقیب در مجلس صرفاً اظهاراتی در خدمت دفاع از عبدالناصر همتی ارزیابی شد. اما تکرار جملهای مشابه آن هم در دیدار دیروز اعضای شورای سیاستگذاری راهیان نور و بویژه با این جمله تکمیل کننده که «امروز دشمن با تمام امکانات و ابزارهای خود باورهای ما را مورد تهاجم قرار داده و سعی دارد با برجستهسازی برخی کمبودها و کاستیها اعتقاد مردم به نظام و انقلاب را مخدوش کند و ما بیش از هر زمان دیگر به تفکر و فرهنگ شهدا نیازمندیم» معنای دیگری نیز دارد. آن اینکه، از دیدگاه رئیسجمهوری که خود در سالهای جنگ در منطقههای عملیاتی حضور داشته و تصویر روشنی از اثرات همه جانبه جنگ بر امورات کشور دارد؛ آنچه در برابر کشور قرار دارد اگر چه وضعیتی چالش برانگیز است اما درست به مانند 8 سال دفاع مقدسی است که مردم ایران با امکانات تسلیحاتی بسیار کمتر از آنچه ایران امروز در اختیار دارد، توانستند از وجب به وجب خاک کشورشان دفاع کنند. با این قیاس همانگونه که آن روز پیروزی در برابر ارتشی برخوردار از حمایتهای تسلیحاتی غرب و شرق ممکن بود امروز نیز فائق آمدن بر شرایط تحمیلی جنگ اقتصادی دور از دسترس نیست. اما به عزمی همه جانبه برای تحقق مدیریتی کارآمد و همگرایی بیش از پیش نخبگان در اتخاذ و اجرای تصمیمات عقلایی نیازمند است.
در مقام قیاس پیچیدگیهایی که بر شیوه مبادلات بانکی و اثری که این پیچیدگیها در حوزه تجارت و سرمایهگذاری دارد سبب شده است که تحریمهای گسترده و ظالمانه در سالهای اخیر به نسبت تحریمهایی از جنس آنچه در سالهای جنگ از سوی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی علیه ایران جریان داشت اثرگذاری متفاوتی داشته باشد و اقتصاد ایران را به نحوی حتی بیش از آن سالها تحت تأثیر قرار دهد. معادلات فرهنگی و اجتماعی نیز در نوع خود با آنچه در سالهای دفاع مقدس جریان داشت متفاوت است. جامعه ایرانی هنگامی با جنگ تحمیلی مواجه شد که به تازگی از صافی انقلاب عبور کرده بود و جانش را با آرمانها و ارزشهای آن آمیخته بود. در گذر زمان و با تحولات اجتماعی، اقتصادی که در سالهای پس از جنگ رقم خورد آن آرمانها با جریانهای رقیب فرهنگی مواجه شدند که بعضاً همچون مصرفگرایی و عافیت طلبی زمینههای بروز آسیبهایی همچون، افزایش سیاسیکاری و تمرکز بر رقابتهای سیاسی، فساد اقتصادی و کاهش تعهد در ایفای مسئولیتها را به همراه داشت؛ وضعیتی که حالا به نظر میرسد در دوران مواجهه با جنگ اقتصادی قابل ادامه دادن نیست و به تجدید نظر جدی در رویکردها و عملکردها نیازمند است. از این منظر دیدگاه فعالان سیاسی درباره وضعیتی که به گفته رئیسجمهوری به مراتب سختتر از جنگ تحمیلی است جویا شدیم.
ضرورت حل ریشه ای مسائل
محمد خوشچهره
اقتصاددان و فعال سیاسی
متأسفانه، سادهانگاری یکی از دلایلی است که بر دشواری شرایط کنونی کشور افزوده است. شرایطی که به گفته رئیس جمهوری از دوران جنگ هم سختتر است. زیرا به جای حل ریشهای مشکلات و زمینههای بروز بحرانهایی مانند بیکاری، تورم، مسکن و رشد پایین اقتصادی، با خوشبینی و سادهانگاری به دنبال حل مقطعی آنها هستیم. پزشکان برای درمان بیماران خود، با توجه به علائم بیماری، دارو تجویز میکنند. اما یک پزشک حاذق باید براساس زمینههای ایجاد بیماری، اقدام به درمان کند. متأسفانه، برخی از دولتها و تصمیمگیران در کشور به ریشهها دقت نمیکنند و در تشخیص درست دلایل مشکلات ضعیف هستند. اقتصاد، مهمترین عامل رشد و توسعه هر کشوری است. چالش اصلی در ایران، اقتصاد ناکارآمد است که هر روز شاهد کاهش ارزش پول ملی هستیم. این مسأله خود زمینهساز مشکلات فراوانی شده و از مرحله مشکل عبور کرده و شرایط را به مرحله بحران رسانده است.
بررسی اجمالی معضلات موجود در کشور، از جمله مسکن، اشتغال، سلامت، محیط زیست و سطح قیمتها، نشان میدهد که ریشه همه اینها به کاهش ارزش پول ملی برمیگردد؛ عاملی که خود، معلول دو علت خارجی و داخلی است. در داخل، سه متغیر اصلی بر کاهش ارزش پول ملی مؤثر هستند: تصمیمات ناپخته و غفلت تصمیمگیران، عدم آگاهی و تشخیص درست اولویتبندی و در نهایت خیانت در مسئولیت که منجر به فساد میشود. در کشور، اقتصاد، حکم جریان خون را دارد. به دلایلی که گفته شد با این گزاره که کشور در وضعیتی دشوارتر از دوران جنگ تحمیلی مواجه است همنظرم و تبیین این وضعیت را از دو منظر هشدار دادن به همه ارکان و مسئولان برای تطبیق یافتنشان با ضرورتها و نیز آگاهسازی افکار عمومی برای درک شرایط و همکاریشان با حاکمیت مفید میدانم.
درسهای مدیریت شرایط جنگی
اسماعیل گرامیمقدم
فعال سیاسی اصلاحطلب
در تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر دورهای، سختیهای خاص خود را دارد. شرایط امروز کشور نیز، در مقایسه با دوران دفاع مقدس، آنگونه که رئیسجمهوری میگوید، بعضاً سختتر هم شده است.
در آن روزگار، ما ناخواسته وارد نبردی شده بودیم که اکثر کشورهای جهان در آن، پشت رژیم بعث قرار گرفته بودند و ما ناچار به مقاومت بودیم. شرایط کنونی هم فرقی با دوران جنگ 8 ساله ندارد. تحریمها علیه کشور ما تشدید شده، صادرات بهدرستی انجام نمیشود و پول ناشی از صادرات به کشور برنمیگردد. اتفاقی که باید در آن تن به تهاتر کالا دهیم، سبب افزایش قیمت ارز در کشور شده و با تورم ناشی از آن قدرت خرید مردم، کاهش یافته است. دکتر پزشکیان درست میفرمایند، کشور در شرایط ناخوشایندی به لحاظ اقتصادی قرار دارد. بر کسی پوشیده نیست که در این شرایط درآمدهای مردم با هزینههایشان همخوانی ندارد.
در شرایط کنونی که هم در وضعیت تهدید و هم تحریم قرار داریم و رکود تورمی را تجربه میکنیم، وضعیت ما چهبسا بیشتر از دوران جنگ تحمیلی بشدت نامناسب شده است. اما تنها تفاوتی که شرایط حال با دوره جنگ دارد، به عملکرد دولت و حاکمیت بازمیگردد.
دولت در شرایط بحرانی، توزیع ارزاق را در دستورکار داشته و از آن طریق مایحتاج مردم را تأمین میکرد. با کمی درایت میتوان این کار را از نو آغاز کرد و مایحتاج بخشهایی از مردم را که شرایط مناسبی ندارند، تأمین کرد. البته این اقدام در کوتاهمدت جواب میدهد و در بلندمدت کشور باید از تحریمها نجات یابد تا شاهد رشد اقتصادی باشیم. در غیر اینصورت وضعیت جنگی همچنان پابرجا خواهد بود.
ضرورت تطبیق سیاستها با شرایط
مصطفی هاشمیطبا
فعال سیاسی
ایران امروز در شرایط خطیری قرار دارد. دولت تمام تلاش خود را برای مهار بحران به کار گرفته، اما به نظر میرسد تا زمانی که رویکردها و سیاستهای خود را با مقتضیات و واقعیتهای موجود تطبیق ندهیم، فائق آمدن بر مشکلات و کنترل اوضاع میسر نخواهد بود. یکی از عوامل موفقیت در مدیریت کشور در دورههای پیشین، انعطافپذیری در سیاستگذاری و انطباق آن با شرایط زمانه بود. تصمیمگیران در آن دوران، با درک صحیح از شرایط، برنامهریزی و تصمیمسازی میکردند. متأسفانه، این رویکرد امروزه کمرنگ شده و برخی تصمیمات در بدنه مدیریتی به اندازه کافی با واقعیتهای موجود همخوانی ندارند. سوءمدیریت، واقعیتی انکارناپذیر است. تصویب بودجه انبساطی در وضعیت مواجهه دولت با ناترازی مالی شرایطی دشوارتر از دوران جنگ را رقم زده است.
تحریمهای بیسابقه و فزاینده آمریکا و غرب، فشار مضاعفی بر معیشت مردم وارد کرده است. به باور نگارنده، سخن رئیسجمهوری مبنی بر اینکه شرایط کشور از زمان جنگ سختتر است، کاملاً صحیح است. لذا، سیاستهای داخلی باید بر اساس همین وضعیت «جنگی» تنظیم شوند. در شرایطی که تحریمها همچنان ادامه دارند و هر سال تشدید میشوند، اتخاذ سیاستهایی متناسب با این وضعیت، امری ضروری است. در غیر این صورت، هیچ دولتی قادر به کنترل تورم و عبور از این بحران نخواهد بود. بنابراین برای برونرفت از این شرایط، نیازمند بازنگری جدی در سیاستها و تطبیق آنها با واقعیتهای موجود هستیم. تنها با اتخاذ رویکردی واقعبینانه و انعطافپذیر میتوان امیدوار بود که بر مشکلات فائق آمده و آیندهای روشنتر برای کشور رقم زد.
همبستگی؛ تفاوت امروز و دیروز
ناصر ایمانی
فعال سیاسی اصولگرا
با احترام به سخنان رئیس جمهوری که شرایط کشور را به مراتب از دوران دفاع مقدس سختتر دانستند، شخصاً شرایط امروز کشور را از جهت مسائل اقتصادی سختتر از دوران دفاع مقدس نمیدانم. کما اینکه خیلی هم بهتر از آن زمان میدانم. نه اینکه بگویم الان شرایط خوبی حکمفرماست؛ بلکه به نسبت زمان جنگ این گزاره را مطرح میکنم. اما شرایط بدی که رئیس جمهوری از آن صحبت میکنند در مقایسه با دوران جنگ، در چند بخش بسیار قابل ملاحظه است. اول؛ میزان واگرایی بین مردم و حکومت، قطعاً نسبت به زمان جنگ بدتر شده است. مردم در آن زمان، به شرایط کشور و آن چه که مسئولان میگفتند و تصمیماتی که میگرفتند، باور داشتند.
مردم همه مشکلات را درک میکردند و همبستگیشان با حاکمیت بیشتر از الان بود. آن زمان مسئولان اراده میکردند، مردم راهی جبهههای جنگ میشدند و جان عزیزانشان را تقدیم میکردند. دوم آنکه؛ انگیزه و روحیه مسئولان مربوطه در همه سطوح کشور با آن زمان بسیار متفاوت است. منظور از مسئولان، تمامی اداره کنندگان کشور از قوای سه گانه تا مدیران سطح شهرستانها را در بر میگیرد. انگیزه و امید آنان به مراتب بهتر از الان بود. در آن زمان، مسئولان کشور با اینکه سختیهای کار بسیار زیاد بود، اما انگیزه قویای برای کار کردن داشتند و امید به آیندهشان بسیار بیشتر از الان بود. حالا یکی از بزرگترین مشکلات فعلی کشور، خود مدیران هستند. بسیاری از آنان انگیزههای لازم را ندارند، امیدشان کم است و برای همین خیلی دست به کار نمیبرند. در حالی که در دوران جنگ، مسئولان شجاعانه کارهای بزرگی را انجام میدادند.