«در سایه سرو» پس از دو اسکار اصغر فرهادی در آکادمی علوم و هنرهای سینمای آمریکا درخشید
سومین اسکار سینمای ایران
نرگس عاشوری- گروه فرهنگی/ در خاطره جمعی ما ایرانیها 7 اسفند سال 90 و 9 اسفند سال 95 بهعنوان شب باشکوه سینمای ایران به ثبت رسیده است. شبی که علاقهمندان سینمای ایران همپای سینمای جهان در تبوتاب معرفی برگزیدگان اسکار و سهم سینمای کشورشان از این رویداد مهم سینمایی بودند. شببیداری این دو تاریخ به خاطره مشترک علاقهمندان جدی سینما بدل شده و حال خوش بیداری فردای آن اما دیگر صرفاً محدود به طیف سینمادوستان نمیشد و تمام آنهایی که دل در گرو ایران داشتند، با افتخار سینمای ایران احساس غرور عجیبی را تجربه میکردند. ساعات اولیه بامداد روز دوشنبه 13 اسفند 1403 افتخار دیگری برای سینمای ایران رقم خورد، در حالی که بخش کوچکتری از طیف علاقهمندان سینمای ایران، تب و تاب آن شب را تجربه کردند. نام ایران اما بار دیگر با سینما و «در سایه سرو»اش در مجامع بینالمللی مطرح شد و برای سومینبار ایران با صنعت سینمایش بر بستر اخبار جهان قرار گرفت. «در سایه سرو» برای بهدستآوردن عنوان برنده بهترین فیلم انیمیشن کوتاه بزرگترین رویداد سینمایی جهان با انیمیشنهای «مردان زیبا»، «شیرینیهای جادویی»، «سرگردان و شگفتانگیز» و «نفرتانگیز» رقابتی سخت و فشرده داشت، اما در نهایت حسین ملایمی و شیرین سوهانی زوج هنرمند ایرانی که در فاصله یک روز مانده به مراسم اسکار ویزایشان را دریافت کرده بودند و کمتر از سه ساعت از حضورشان در لسآنجلس میگذشت، به روی صحنه تئاتر دالبی هالیوود دعوت شدند و مجسمه اسکار را بهعنوان موفقیتی بزرگ در دست گرفتند.
«در سایه سرو» از تولیدات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان حاصل بیش از 6 سال تلاش این زوج هنرمند با تیم 13 نفرهشان در استودیو انیمیشن برفک است. در نگاه اول شاید موضوع این انیمیشن با درونمایهای عمیق و انسانی از نگاه آنهایی که «در سایه سرو» را دیدهاند، برگ برنده و شاخصه برتر آن نسبت به دیگر رقبایش باشد، اما صاحبنظران این حوزه علاوه بر محتوا، این انیمیشن را در بخشهای فنی هم شایسته برتری عنوان میکنند. «در سایه سرو» داستان ناخدایی را همراه دخترش در منطقهای دورافتاده در ساحل خلیجفارس روایت میکند و به اثرات روانی جنگ بر افراد میپردازد، اثری بدون دیالوگ که با زبانی جهانی و فراتر از محدودیتهای زبانی، احساسات خود را به مخاطب منتقل میکند.
بهرام عظیمی
اسکاری سختتر از شاهکار فرهادی
انیمیشنهایی که با عنوان انیمیشنهای جشنوارهای شنــــاختــــه میشـــــــــوند، انیمیشـــنهای کوتاهـــــــی هستند که بر خلاف انیمیشنهای بلند سینمایی توسط عامه مردم دیده نمیشوند و صرفاً جشنوارهها و محافل انیمیشن محل دیده شدن آنهاست. «در سایه سرو» از همین رده انیمیشنهاست که پیش از اسکار در بسیاری از مجامع معتبر بینالمللی سینمایی تحسین و تشویق شد. خیلیها تصورشان این بود که بعد از ظهور و فراگیر شدن انیمیشن سهبعدی در جهان و اقبال اسکار به این نوع انیمیشنها، توجهات سینمایی صرفاً به انیمیشن سهبعدی متمرکز شده است. در حالی که شما با هر تکنیکی حتی تکنیکهای بسیار ساده خطی میتوانید انیمیشن خوب بسازید به شرط اینکه چند اصول از جمله کاراکتر، نوع قصه گویی، زمانبندی مناسب،جانبخشی کاراکتر، موسیقی، افکتهای صوتی و... را رعایت کنید. خیلی وقتها همه این مؤلفهها در یک انیمیشن کوتاه وجود دارد اما محصول نهایی آن چیزی که باید، نمیشود. کم و زیاد شدن هر کدام بشدت توی چشم میزند. «در سایه سرو» اما از نظر تکنیک کاری بسیار درخشان و چشمگیر است. با اینکه تکنیک انیمیشن دوبعدی است اما کاراکترها، فضا، رنگآمیزی، جانبخشی کاراکترها همراه با موسیقی بسیار درجه یک، در کنار قصه بسیار جذاب و تأثیرگذار آن که درباره رابطه پدرانه ناخدا با دخترش است خروجی انیمیشن را چشمگیر و درجه یک کرده است. این انیمیشن با اینکه رقبای بسیار سرسختی داشت اما از همان زمان قرار گرفتن نامش در میان 5 کاندیدای اسکار میشد پیشبینی کرد که به این موفقیت برسد، چراکه بالاتر از حد استاندارد بسیاری از کارهای کوتاه ساخته شده است. گاهی با دیدن انیمیشنهای سهبعدی خارجی ما میتوانیم ادعا کنیم که توان ساخت نمونه مشابه آن را داریم چون در واقعیت به این هدف نزدیک شدهایم در حالی که ساختار انیمیشن دوبعدی کاملاً متفاوت است. مقصودم این است که «در سایه سرو» آنقدر چشمنواز است و داستان گیرایی دارد که توانسته اینچنین نظر آکادمی اسکار را به خود جلب کند. موفقیت این اثر قائم به کارگردانی آن است. معمولاً با خواندن فیلمنامه انیمیشنهای کوتاه پیش خودتان میگویید نکته خاصی که ندارد اما با کارگردانی درست، زمانبندی مناسب و اتفاقهای بموقع و در زمان درست، خروجی شاهکاری میشود به نام «در سایه سرو» و چقدر حال همهمان را خوب میکند این درخشش «در سایه سرو».
ما انیمیشنسازها، آثار را به 4 دسته تقسیم میکنیم؛ یک نوع انیمیشنهای تبلیغاتی است که برای معرفی محصولات ساخته میشود. نوع دیگر انیمیشنهای سریالی است که برای کودکان ساخته میشود همچون «پلنگ صورتی»، «ماجراهای سندباد» و نمونه ایرانیاش «پهلوانان». بخش دیگر انیمیشنهای کوتاه جشنوارهای هستند که همانطور که اشاره کردم مردم معمولاً آن را نمیبینند و در جشنوارهها دست به دست میشود. هر چند که در سیطره فضای مجازی این بخش آثار توسط مخاطب عام هم دیده میشود. دسته چهارم انیمیشنهای سینمایی است که در دنیا مطرح است و چند کشور یا چند کمپانی انحصار ساخت سینماییهای بسیار پرفروش را دارند. علاوه بر این 4 نوع، دو دسته دیگر هم داریم که در این 4 رده قرار نمیگیرند. یکی از آنها انیمیشنهایی شبیه تله فیلم است که نه انیمیشن سینمایی است و نه تبلیغاتی و نه کوتاه؛ انیمیشن بلندی است که از نظر تکنیکی ضعیفتر است و برای تلویزیون تولید میشود. دسته دوم انیمیشنهایی است که جنبه آموزش و فرهنگسازی دارد و خود من نیز تجربه ساخت آن را درباره ترافیک و برق و آب و... داشتم. وقتی چه به عنوان داور و چه سازنده اثر یا مدرس در مجامع بینالمللی حضور پیدا میکنیم یا انیمیشنسازان خارجی به رویدادهای داخلی کشورمان از جمله دوسالانه پویانمایی تهران میآیند متحیر میمانند از اینکه سینمای ایران، انیمیشن بلند سینمایی دارد. نگاهشان نسبت به ما عوض میشود، دیگر نگاه نماینده یک کشور پیشرفته را به ما دارند. مقصود من بیان اهمیت این اتفاق است.
میدانم همه ما درگیر مشکلات روزمره خودمان هستیم، برخی مواقع از پس زندگی برنمیآییم، میدانیم به عنوان مثال در صنعت اتومبیلسازی که میتوانستیم پیشرو باشیم سالهاست درجا میزنیم همانطور که در خیلی چیزها میتوانستیم پیشرفت کنیم و نکردیم. اما در حوزه انیمیشن خوشبختانه وضعیت طوری بود که ناخواسته اهمیت آن درک شد و هر مسئول فرهنگی، وزیر و رئیسجمهوری که روی کار آمد و همین طور مقام معظم رهبری همواره حرفشان این بود که به جای محصولات محبوب خارجی برای کودکان ایرانی، انیمیشنهایی با هویت ایرانی تولید شود. از این رو خواسته و ناخواسته از انیمیشن حمایت شد، هر چند که یک جاهایی همچنان از حمایتهای مالی نالان هستیم ولی گرفت و گیرهای این حوزه نسبت به دیگر آثار سینمایی کمتر بود. به همین دلیل صنعت انیمیشن در ایران پیشرفت کرد. از نظر انیمیشن کوتاه ما سالهاست حرف زیادی برای گفتن داریم. حدود 30 سال است که با این نوع انیمیشن در تمام جشنوارههای معتبر دنیا حضور مستمر داریم، اما عامه مردم از این موفقیتها اطلاعی ندارند، چرا که بیشتر انیمیشن سینمایی میبینند و ما را با نمونههای خارجی مقایسه کرده و میسنجند. خوشبختانه در 6 الی 7 سال اخیر اتفاقات خوبی هم در این حوزه افتاده است. ادعای من این نیست که در کیفیت و تکنیک به پای انیمیشنهای روز آمریکا و کمپانی پیکسار و دیزنی و... رسیدهام اما آثار امروزمان حداقل شبیه به 15 سال پیش این کمپانیهای معتبر شده است. ضعف امروز ما در انیمیشن سینمایی این است که قصههایمان، قصههای بینالمللی نیست. هنوز هیچکدام از ما انیمیشنسازهای ایرانی نمیتوانیم ادعای صاحب سبک بودن در جهان کنیم. هنوز جا برای یادگیری داریم، هنوز خیلی چیزها هست که بلد نیستیم. در یک کلام فوت کوزهگری را بلد نیستیم. با همه این حرفها سطح انیمیشن کشورمان آنقدر بالاست که ایران بتواند به انیمیشنهایش فخرفروشی کند. همیشه که نباید به موشک و ماهواره و... پز بدهیم. صبح تا شب در تلویزیونمان با این چیزها برتری مان را به رخ میکشیم در حالی که هیچ وقت سراغ هنر نمیرویم. کاریکاتور ایران جزو سه کشور برتر دنیاست، چند ایرانی از این آمار خبر دارد؟ همچنان که من از صبح پای تلویزیون نشستم اما یک خبر هم از این افتخار جدید سینمای ایران و کسب اسکار انیمیشن نشنیدهام. واقعاً اسکاری که بچههای ایران در بخش انیمیشن گرفتند، از گرفتن اسکار برای اصغر فرهادی سختتر بود.
علیرضا گلپایگانی
نمادی از فرهنگ کشورمان؛ انسانی و زیبا
حسین ملایمی و شیرین سوهانی دانش آموخته گروه انیمیشن دانشگاه هنر ایران هستند و پرچم تحصیلکردگان این هنر را بالا نگه داشتهاند. هر دو از بهترین دانشجویان این رشته بودهاند و همه استادان احترام زیادی برای آنان قائل هستند. همه ما از موفقیتشان بسیار خوشحال هستیم. بیتعارف از استادان خودشان جلو زدند. کسب این عنوان برای ماهم افتخار است. به نظر من آموزش خوب زمانی رخ میدهد که دانشجویان از استادان خود پیشی بگیرند. خوشبختانه آقای ملایمی و خانم سوهانی مسیر روبه جلویی را طی کردند. استادان آنان، به خصوص آقای دهستانی و دیگر استادان زحمت زیادی کشیدند و از دانشگاه شروع کردند و بخوبی پس از اتمام تحصیلات به فعالیت فیلمسازی و آموزش ادامه دادند. شاخصه اصلی آنها علاوه بر توانمندی هنری پشتکار و خستگی ناپذیری آنان بوده است. فیلمهای رقیب آنان در جشنواره اسکار امسال را هم دیده بودم. چند وقت قبل آقای حمیدی مقدم، مدیرعامل محترم مرکز گسترش از من در این رابطه پرسید که نظرت درباره «در سایه سرو» چیست؟ پاسخ دادم اگر داور بودم، حتی اگر آنها را هم نمیشناختم، به صراحت تأکید میکردم که این فیلم شایسته کسب مقام اول است. نه اینکه بگویم آن چهار فیلم دیگر خوب نیستند، منتهی انگار که شبیه آنها را قبلتر دیدهایم. اما یکی از مهمترین ویژگیهای فیلم «در سایه سرو» این است که شبیه آن را ندیدهایم. این انیمیشن شبیه هیچ کار دیگری نیست. شبیه خودش است. به نظرم امتیاز بزرگی است. در عرصه هنر، تفاوت یک ارزش حساب میشود. نه اینکه به تنهایی کافی باشد، اما یکی از شاخصههای مهم است. درضمن فراموش نکنیم ما ترازویی نداریم برای مقایسه آثار هنری، به خصوص درزمینه فیلمهای هنری انیمیشن. هر فیلمی حاصل ذهنیت یک هنرمند و در جای خود ارزشمند است. سخت که هیچ، به نظرم غیرممکن است که فیلمها را بشود عادلانه با هم مقایسه کنیم. هر چند که ما از مسابقه خوشمان میآید و وقتی فیلمی اول میشود، به آن توجه میکنیم. با وجود این همه فیلمها سند فرهنگی و هویتی سازندگان آثار و جامعهشان به شمار میآیند. جالب است که در سایه سرو، یک فیلم بشدت ایرانی است. به نقل از سازندگان این فیلم باید بگویم که داستان فیلم برگرفته از شرایط اجتماعی، فردی و شخصی آنان است. آنطور که خانم سوهانی گفته، پدر ایشان از کهنه سربازان دفاع مقدس بوده است، روابطی که آقای ملایمی با پدرش داشته در داستان فیلم به نوعی منعکس شده است. فیلم را زمانی که آن را در دانشگاه اکران کردند، با دیگر دانشجویان دیدیم و درباره ویژگیهای آن صحبت کردیم. فیلم بسیار خاصی است. دیالوگ ندارد. هرچند من همیشه به عنوان یک معلم به دانشجویان از این میگویم که برخوردار بودن یا نبودن از دیالوگ مؤلفهای در برتری یک اثر نیست. اما از طرفی به اتکای همین ویژگی میتوان گفت که فقط برای ایران ساخته نشده است بلکه انیمیشنی کاملاً جهانی است. به نظرم با آن که روایتی کاملاً بومی دارد و در یکی از جزایر جنوبی ایران روایت میشود اما منعکس کننده پیامی جهانی است. مسائل و مشکلاتی که در فیلم به تصویر کشیده شده برای همه مخاطبان قابل درک و مشترک است. این فیلم درمیان 1500 فیلم و شاید هم بیشتر به رقابت پرداخته است. رقابت سختی با دیگر فیلمها داشته است. البته موفقیت این فیلم محدود به امروز نیست و طی یک سال اخیر موفقیتهای زیادی کسب کرده است. اما ذات داستان، به دردها و مشکلات انسانها میپردازد. مخاطب در آن با یک فرم نمادین روبهرو میشود که در هرکجای دنیا میتواند درک و فهمیده شود. روابط میان دختر و پدر، مشکلاتی که میان انسانها وجود دارد، مسائلی که آدمها را گرفتار یأس و ناامیدی میکند. حتی اتفاقاتی که در بازگشت دوباره میتواند انگیزه بازگشت امید به زندگیشان را زنده کند. اشاره به اینکه راهحل همیشه وجود دارد، منتهی ممکن است گاهی نیازمند قبول ریسک باشد. توجه به همه اینها، این انیمیشن را از دیگر آثاررقیبش متمایز کرده است. خوشبختانه این انیمیشن به حق خودش رسید. واقعاً فیلمی حرفهای است. نه فقط در عرصه انیمیشن، بلکه در کل هنرو فرهنگ ملی ما جا دارد و باید جنبه نگاه تشریفاتی بودن آثار انیمیشن کوتاه را دیگر کنار بگذاریم. هویت ملی ما در جوامع بینالمللی که تنها با فوتبالیستها معرفی نمیشود، هویت فرهنگی و ملی هر کشوری با آثار فرهنگیاش بازتاب پیدا میکند و چقدر باعث افتخار است که نمادی از کشور ما یک اثر انسانی، زیبا و جهانشمول مانند انیمیشن «در سایه سرو» باشد.
اسکار انیمیشن «در سایه سرو» در کنار دو اسکار اصغر فرهادی از افتخارات تاریخی سینمای ایران است. قرار نیست بگوییم کدام مهمترند. هر یک از اینها قطعات ارزشمند فرهنگ کشورمان است. حالا فرقی هم ندارد که متعلق به کدام بخش فرهنگمان باشد؛ در حوزه موسیقی به دست آمده باشد یا مجسمهسازی، نقاشی و انیمیشن. هریک از اینها منعکسکننده بخشی از فرهنگ و هنر سرزمینمان هستند. موفقیتهایی که انیمیشن کسب کرده تنها به این انیمیشن محدود نمیشود. در برهههایی برای کاریکاتور کشورمان چنین افتخارآفرینیهایی را شاهد بودیم. هرچند که به آن هم چنان که باید توجه نمیشد. حالا هم که شاهد وقوع اتفاقات خوبی برای انیمیشن هستیم. طی سالهای اخیر، انیمیشنهای ایرانی با موفقیتهای جهانی بسیاری روبهرو شدهاند اما عجیب است که رسانههای خودمان آنها را جدی نمیگیرند. شاید همچنان به انیمیشن نگاهی تفننی دارند. مثل جایگاهی که برای فوتبال در مقایسه با دیگر رشتههای ورزشی قائل هستند، هر اتفاقی که به فوتبال گره بخورد با جدیت بیشتری دنبال میشود اما درباره دیگر ورزشها، اغلب با کمتوجهی روبهرو هستیم. اما چرا خود ما اهالی هنر و رسانه به اینها توجه نمیکنیم؟ چرا از موفقیت هنرمندانمان به اندازه کافی قدردانی نمیکنیم؟ امیدوارم وقتی سازندگان این انیمیشن بازگشتند با آنها گپوگفتهایی دراین خصوص انجام شود که با چه دشواریهایی در این مسیر روبهرو شدهاند. با آنکه در همه کشورها، هنرمندان بزرگ با حمایتهای حاکمیتی روبهرو شدهاند اما درباره بسیاری از هنرمندان خودمان اینگونه نیست. نباید بگذارند که هنرمندان به خاطر گرفتاریهای مالی از خلق آثار هنری باز بمانند. مشابه این موفقیتها بازهم تکرار میشود. اما متولیان باید بستر لازم برای فعالیت آنان را فراهم کنند. من شاهد حضور این دوستان در مجامع مختلف و طرح خواستههای آنان برای کمک به مطرح شدن ساختههایشان بودم. باید تبلیغات و اطلاعرسانی کامل انجام شود. من خوشحالم که این فیلم، به خصوص به خاطر برخورداریاش از ارزشهای معنوی به جایگاه مهمی در عرصه جهانی دست یافت. به نظر من آنچه بیش از تکنیک سبب متمایز ساختن سینمای ما میشود، هویت و محتوای آن است. شاید از نظر تکنیکی فاصله زیادی با فیلمسازان جهانی داشته باشیم، اما برگ برندهمان در جامعه جهانی، هویت و محتوای آثاری است که خلق میکنیم. اگر آقای فرهادی موفق میشود، به خاطر شباهت آثارش به ساختههای هالیوودی یا رقابت تکنیکی با ساختههای آنان نیست. درباره «در سایه سرو» هم اینچنین است. با وجود آن که تکنیک قابل تحسینی دارد اما با بودجه بسیار نازلی ساخته شده که قابل قیاس با رقبای آن نیست. برگ برندهاش مضمونی است که در آن جریان دارد. چون از دل سازندگانش برآمده، بر دل داوران نشسته است.