پرونده ویژه «ایران» برای رئیس جدید کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
خلف ایـرج
کتابشناسی ،تصحیح نسخ خطی و فهرست نگاری کتب کهن، رسول جعفریان را به افشار ایرانشناس شبیه کرده است
رسول جعفریان، مورخ سرشناس و مدیر فرهنگی به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران آمده است تا بار دیگر، فصلی موفق را در عرصه کتابداری و مدیریت منابع علمی کشور تجربه کند. او که پیشتر نیز با وجود محدودیتهای مالی، تحولاتی چشمگیر در این مجموعه ایجاد کرده بود، اکنون با ایدههایی نو و رویکردی آیندهنگر در پی ارتقای جایگاه این کتابخانه به سطحی ملی و بینالمللی برآمده است. جعفریان با تأکید بر اهمیت دیجیتالیسازی منابع، در تلاش است تا آثار ارزشمند کتابخانه، از نسخ خطی گرفته تا پایاننامههای قدیمی را به گنجینهای دیجیتال تبدیل کند و دسترسی همگان را به این منابع فراهم سازد. او همچنین با دعوت از کتابخانهها برای حضور فعال در شبکههای اجتماعی، به دنبال ایجاد ارتباطی پویاتر با مخاطبان و جامعه علمی است. استفاده از هوش مصنوعی برای بهبود جستوجو و خدمات کتابخانهای نیز از دیگر برنامههای او به شمار میرود. در راستای ایجاد یک نظام یکپارچه کتابخانهای در ایران، جعفریان میکوشد با همکاری سایر نهادها، سامانهای کارآمد و یکپارچه برای تسهیل دسترسی به منابع علمی ایجاد کند؛ تغییراتی که نه تنها دسترسی به اطلاعات را گستردهتر و سهلتر میسازد، بلکه زمینهساز تحولی بنیادین در مدیریت علمی و کتابداری کشور خواهد بود. جعفریان در حالی برای مرتبهای دیگر سکانداری کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران را به عهده گرفته که درصدد تبدیل کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به قطب علمی و پژوهشی کشور است. در گفتوگوی پیش رو با این استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، نگاهی به برنامههای پیش رو در دوره تازه مدیریتیاش در این کتابخانه ۷۵ ساله در دانشگاه تهران داریم. همچنین در یادداشتهایی از چهرههای پیشکسوت عرصههای مختلف کتاب، نگاهی به چند دهه فعالیت فرهنگی این مورخ و متولی فرهنگی داشتیم.
مریم شهبازی
روزنامهنگار
آقای دکتر جعفریان این دومین مرتبهای است که ریاست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران را پذیرفتهاید؛ در دوره نخست بدون همراهی مالی و بودجه، قبول مسئولیت کردید و بخش زیادی از کار را به اعتبار شخصی خودتان و با همراهی اساتید همکار و دوست پیش بردید. طبیعتاً در شرایط فعلی اقتصادی هم با مسائل مالی متعددی روبهرو خواهید شد، با این تفاسیر چطور شد که دوباره این مسئولیت را پذیرفتید؟
همیشه گفتهام، منهای درس تاریخ و معلمی آن، یک کتابدار بوده و هستم. البته روز اولی که به فکر کتابخانه تاریخ افتادم، بیش از همه برای کمک به اهل تاریخ و طبعاً خودم بود. یعنی وقتی کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران را در سال 74 بنیاد گذاشتم و این با حمایت مستقیم جناب آقای شهرستانی بود، در واقع یک آرزوی مهم خودم را محقق کردم. از همان زمان، حس کتابداری در بنده به وجود آمد، اینکه در مقام یک کتابدار به دیگران خدمت کنم. پیش از آن، از اولین روز شروع به مطالعه و تحقیق، بهترین کتابخانههای شخصی و عمومی در اختیارم بود و من حس خوبی از این بابت داشتم. کتابخانه شخصی مرحوم جعفر مرتضی، کتابخانه مؤسسه در راه حق و بعد هم کتابخانه بزرگ آیتالله مرعشی. آن وقت، در کتابخانه مرعشی سراغ خطیها هم رفتم که دنیای تازهای به روی من باز شد. سالها بعد، متوجه اهمیت کتابخانه مسجد اعظم شدم و همواره آرزو میکردم مرا در آن رها کنند و بروند. در سال 87 به کتابخانه مجلس رفتم. آنجا دریای کتاب بود و من به آسانی میتوانستم خدمت کنم. این عشق به کتاب ادامه یافت و هنوز هم در وجودم هست. بیشتر کتابها و نوشتههایم داخل این کتابخانهها نوشته شده است. روزی هم که جناب دکتر حسینی، سرپرست کنونی دانشگاه تهران از بنده خواستند در مجموعه ایشان همکاری کنم، به رغم آن که پیشنهادهای دیگری هم مطرح بود، عرض کردم اگر کاری برای دانشگاه از دستم برآید، همین کتابخانه است. بله، واقعاً تکرار آن دوره سخت بود، آن هم در محیطی که امکانات مالی آن همیشه محدود بوده است. از سوی دیگر احساس کردم کارهای ناتمامی در کتابخانه مرکزی دارم که باید تمام کنم. برخی از کارها به صلاحدید مدیران قبلی تعطیل شده بود و باید ادامه میدادم. اکنون بر آنم که محیط کتابخانه مرکزی جای مناسبی برای استفاده همه کسانی باشد که به محتوا و داشتهها و سرمایه آن و نیز فضایش نیاز دارند. امیدوارم این بار روی صحبت اولیهای که با آقای دکتر حسینی کردیم، حمایت بیشتری صورت گیرد. نشانههایی هم هست که امیدواریم محقق شود.
بحث کار یا کارهای نیمهتمامی درمیان بوده است؟
مهمترین مسأله کتابخانه دیجیتال مرکزی است؛ ما در آغاز راه بودیم که متأسفانه به مشکل خورد. البته مشکل اصلی مسائل حقوقی است که عبور از لابهلای سطور سختگیریها، کار دشواری است و باید کمی باجسارت و البته دقت عبور کرد. متأسفانه متن بسیاری از پایاننامههای قدیمی همچنان قابل دسترس نیست. همین طور تصاویر بسیاری از نسخ خطی همین مشکل را دارد. بیش از همه چاپهای سنگی ما که اصلاً مشکل حقوقی ندارد، اسکن نشده و چیزی از آنها در دسترس نیست. در بخش اسناد، ما گرچه در آن دوره پنج جلد فهرست اسناد را منتشر کردیم، همچنان برخی از اسناد فهرست نشده و مهمتر اینکه اکثر آنها اسکن نشده و روی وب قرار نگرفته است. اینها کارهایی است که سالها قبل باید انجام میدادیم. بخشی انجام شده و بخشی هم مانده است. عجالتاً ما باید همه سرمایههای قابل دسترس عمومی را روی آذرسا و آرین قرار دهیم و در این سمت و سو فعال هستیم. میماند قدمهای تازه در زمینه جستوجو در متن پایاننامهها، همچنین استفاده از هوش مصنوعی در دادههای کتابشناسانه و محتوا و البته قدمهایی که باید در جهت تقویت محتوای کتابخانه برداریم. در تمام این دههها، کتابهای موجود در بازار به درستی خریداری نشده است. باید کتابهای کهنه را رصد کرد و سپس خرید یا به صورت اهدا دریافت کرد. هنوز نسخههای خطی فراوانی در کتابخانههای قدیمی هست که یا باید خرید یا اهدا گرفت. بخشی از آنها توسط مجموعهدارها خریداری میشود که البته باز از دست عموم پنهان میماند. بخشی را کتابخانههای ملی یا مرعشی یا دیگران خریداری میکنند که متأسفانه آنها هم زیاد در ارائه کوشا نیستند. تلاش ما این است هر چه داریم، تمام و کمال و البته به طریق آسان در اختیار قرار دهیم. این روزها خانواده هوتن، 29 نسخه خطی به کتابخانه مرکزی اهدا کردند که طی چند روز اسکن شد و فهرست آن انتشار خواهد یافت و بهزودی روی وب هم قرار خواهد گرفت. بنابراین وقتی از کار نیمه تمام صحبت میکنیم، معنایش همه این کارها و کارهای دیگر است که باید ایستاد و مراقب بود و دنبال کرد.
یکی از طرحهای شما که پیشتر هم دربارهاش سخن گفتهاید، ضرورت ایجاد نظام یکپارچه کتابخانههای دانشگاهی ایران با محوریت کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران است و البته بحث تبدیل کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به کتابخانهای در سطح ملی. از رهاوردهایی بگویید که اجرایی ساختن این اقدامات به دنبال خواهد داشت؟
درست است، این یکی از مسائل مورد علاقه بنده بوده و در دوره قبل، موفق شدیم بین کتابخانه دانشگاه علوم پزشکی تهران و کتابخانه مرکزی، یک پنجره مشترک ایجاد کنیم که نامش باغ دانش بود، اما متأسفانه دنبال نشد. تجربه این کار را برخی از شرکتهای نرمافزاری در دانشگاه آزاد دارند و خوب هم هست. حتی سالهاست نهاد عمومی کتابخانهها این کار را میان چهار هزار کتابخانه خود با یک نرمافزار مشترک انجام داده که عالی است. وقتی بنده این مسأله را دنبال کردم، روشن شد که ایرانداک هم با کمک وزارتخانه این کار را دنبال کرده است. دو روش برای این کار بوده است: یکی نوشتن نرمافزار جدید و یکی ایجاد درگاه تازه. هدف ما مدل دوم بود که دوباره یک نرمافزار به مجموعههای قبلی اضافه نشود. حالا گویا روش اول دنبال شده و در نیمه راه هستند. ما به هر حال استقبال میکنیم و دانشگاه تهران هم اطلاعات خود را داده است. از سوی دیگر، دنبال طرحی هستیم که شرکت پارس آذرخش پنجره مشترکی میان همه کتابخانههای دانشگاههایی که نرمافزار آذرسا دارند، ایجاد کند. قول دادهاند با سرعت پیگیری کنند. مهم همکاری دانشگاههاست. نکته دیگر دقت در کانوِرت یا خروجی از پنجره است که دقیق باشد. اینها مشکلاتی است که سبب میشود هدف اصلی محقق نشود. ما یک کتابخانه از یک دانشگاه و البته دانشگاه مادر هستیم و هر نوع همکاری لازم باشد خواهیم داشت. ایرانداک متأسفانه در وظایف اصلی خود یعنی گردآوری پایاننامهها و رسالهها نیز مانده است، حالا میخواهد این قدم را هم بردارد به علاوه کلی طرح دیگر. امیدوارم بتواند کار درخوری انجام دهد. وقتی شما نرمافزاری را برای سرچ آماده میکنید، مهم سرچ کردن درست است، اما مهمتر بالا بودن و فربه بودن حوزه منابع شماست. اینکه تقریباً همه چیز در اختیار شما باشد. اینها یک دهم پایاننامههای کشور را هم ندارند. مشکل فعلی این است. مشکل دیگر کانوِرت (واگرداندن) درست اطلاعات است که ما در این زمینه تردید داریم. بماند که ممکن است احیاناً این هوش مصنوعی همه این نرمافزارهای قدیمی را یک شبه از رده خارج کند. همین الان هم اگر همه دادههای کتابشناسی در سرورهای هوش مصنوعی قرار گیرد، اطلاعات بهتری از آنچه این نرمافزارها ارائه میدهند، در اختیار ما خواهد گذاشت. اشکال این است که دادههای کتابشناسی ما همه در برنامههای بسته است و سرورهای عمومی به دلایل مختلف دسترسی به آنها ندارند. به هر حال، تحقق این هدف هم پول میخواهد، هم عقل، هم سرعت؛ رسیدن به این منظور هم با کوتاه کردن دست کسانی ممکن است که دنبال طولانی کردن راه و پیچاندن آن به نفع خودشان هستند.
طی سه سال گذشته با وجود تلاشهایی که برای تسهیل در برخی دسترسیها انجام داده بودید، در نتیجه تغییر سیاستهای مدیریت قبلی شاهد قطع دسترسی به نسخههای خطی و آثار نفیس بودیم؛ هرچند که از ششم بهمن ماه بخشی از این دسترسیها مجدد برقرار شده است. این دسترسیها برای عموم است؟
مهم نیست چه اتفاقی افتاده است، مهم این است که الان نسخههای خطی دانشگاه که حدود 17هزار است، در اختیار عموم قرار دارد. برای این کار، راهنمایی در کانال تلگرامی کتابخانه مرکزی هست که مراجعین را کمک میکند تا به نسخه مورد نظر برسند. هر شخصی وارد سایت کتابخانه میشود، شماره ملی خود را وارد کرده، اکانتی میسازد و پس از آن میتواند روزانه یک نسخه دانلود کند. این محدودیت برای این است که سرور کتابخانه مورد مراجعه جمعی قرار نگیرد و مشکل فنی برای آن درست نشود. فکر نمیکنیم نیازی به بیش از این هم باشد. اینکه کسی بتواند در ماه 30 نسخه بردارد، خیلی معقول است. این روزها شاهد انتشار تصاویر نسخ خطی دانشگاه تهران در کانالهای تلگرامی تخصصی هستم. از این بابت خوشحالم که این نسخهها در دسترس است و پژوهشگران ایرانی میتوانند براساس آنها یادداشتهای علمی و مقاله بنویسند. این را هم عرض کنم که روی بسیاری از این نسخهها وقفنامه هست و این یعنی اینکه باید در اختیار طلبه و دانشجو قرار گیرد. حبس آنها اقدامی ناشایست و نادرست است و به نظرم حتی در مقابل کتابخانههایی که مزاحمت ایجاد میکنند، میشود شکایت کرد که اجازه بهرهوری مطابق وقف کتاب را به مردم نمیدهند. اگر یک بار جمعی از محققین این کار را بکنند، نتیجهاش را خواهیم دید.
در دوره اول، برنامههای اجرایی شما منشأ تحولات مهمی دراین کتابخانه شد، از جمله غنی کردن آرشیو مجلات (از قاجار تابه امروز). برای تداوم این روند چه برنامههایی دارید؟
اولین بار خاطرم هست در کتابخانه مجلس، مجموعهای از نشریات اسکن شده ـ توسط دیگران و خود ما ـ را در چند دیویدی منتشر کردیم. آن وقت رئیس کتابخانه ملی اعتراض کرد. من به ایشان گفتم، همه ما یک هدف مشترک داریم. تازه شما اسکن کرده و نگاه داشتهاید و حبس کردهاید. چه اشکالی دارد که ما هزینه انتشار آن را بدهیم و اینها دست مردم برسد؟ این کار ما واکنش مثبت زیادی میان محققان داشت. بعد از آن نیز با کسانی که مجموعههای باارزش و اسکن نشریات را داشتند مبادله کردیم. تا به امروز، تبادل سرمایههای علمی برای عدهای از مدیران یک تابو است و از آن هراس دارند. ما با مؤسسه مطالعات تاریخی تبادل نشریات داشتیم. در حال حاضر، مجموعه عظیمی از فایلهای نشریات در کتابخانه مرکزی هست که ناشی از همین همکاری است. چند نیروی خوب میخواهیم تا سازماندهی بهتری از آنچه داریم داشته باشیم. بقیه را هم اسکن کنیم. اما نشریاتی هم هست که همچنان دست افرادی است که قصد فروش آنها را دارند. این نشریات غالباً گران هستند و پول گزافی میخواهند. ما باید درصدد رفع نواقص باشیم. به هر حال، این را بدانید که یک کتابخانه نمیتواند همه چیز را داشته باشد، آنچه مهم است اینکه همه کتابخانهها درباره آنچه دارند، اطلاعرسانی کنند و به تدریج همه آثار اسکن شده در کنار هم قرار میگیرد. یک مشکل هم فروش تصاویر نشریات است. از یک طرف مراکز به فکر درآمد هستند و از سوی دیگر ما نگران دانشجو یا استاد یا پژوهشگران آزادی هستیم که هزینه کافی برای پرداخت ندارند. تلاش داریم و مرتب به مدیران بخش میگویم تا جایی که ممکن است بدون پول و یا دست کم تخفیف بدهند. از هر نوع کمکی برای تهیه نشریات هم استقبال میکنیم.
برای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران در مقایسه با دیگر کتابخانههای دانشگاهی کشور چه جایگاهی قائل هستید؟
هر کتابخانهای را باید با سرمایهای که دارد سنجید، با سیاستی که در ادارهاش برای تعامل با مراجعین دارد، در مدلی که در اطلاعرسانی دارد، فضایی که برای مطالعه و تحقیق در اختیار قرار میدهد، موقعیتی که در شهر دارد و مسائلی از این دست. کتابخانه مرکزی، از همه این جهات ویژگیهای خاص و ممتاز خود را دارد. اینجا از آغاز خوب بنیانگذاری شده است. به علاوه هزاران دانشجو در اطراف آن هستند و از آن استفاده میکنند که بسیاری از کتابخانههای بزرگ دیگر از چنین نعمتی برخوردار نیستند که این قدر مشتری داشته باشند. روزگاری که کتابخانهها کهنه بودند، کتابخانه مرکزی ساختمان و سیستم کاملاً جدیدی داشت و از این جهت یک «نمونه» بود. هنوز هم به نظرم این جایگاه را دارد. در واقع، کتابخانه مرکزی دانشگاه، یک کتابخانه دانشگاهی اما متفاوت با بسیاری از کتابخانههای دانشگاهی است و در حد کتابخانهای با جنبههای ملی است. این کتابخانه الگویی برای کتابخانههای دانشگاهی بوده و هست. به نظرم درست از ظرفیت آن استفاده نشده و رشد چندانی نکرده است. البته انصافاً کتابخانههای خوب دیگری هم وجود دارد. کتابخانه دایرةالمعارف بزرگ اسلامی در منطقه «دارآباد» یکی از بهترینهاست، اما حیف که اولاً عمومی نیست و ثانیاً در گوشه شهر، گرچه خوش آب و هوا قرار گرفته است. همکاری کتابخانهای به خصوص در فضای مجازی میتواند بسیاری از این نواقص را برطرف کند، اما متأسفانه ضعیف است.
شما برخلاف برخی اهالی کتاب و البته مدیران فرهنگی یک دهه اخیر با اینترنت و امکانات برخاسته از آن بیگانه نیستید، حتی طی سالهای اخیر حضور فعالی نیز در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی داشتید؛ با چنین نگاهی چه برنامهای برای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران دارید؟
من فکر میکنم کتابخانههای ما عموماً بسته عمل میکنند و تنها اندکی از آنها در شبکههای اجتماعی هستند. آنها مثل یک موزه شدهاند که کتابهای قدیمی را نگهداری میکنند. حالا دیگر موزهها هم به شبکههای اجتماعی میآیند. سؤال این است ما چطور کتابخانه را به میان جامعه بیاوریم؟ این سؤال مهمی است. چطور نسل جدید را با کتابخانه و محتوای آن آشنا کنیم. هزار راه نرفته در اینجا هست. مشکل ما این است که کتابخانههای دولتی، فقط در چهارچوب روال تعریف شده و سنتی خود پیش میروند. هیچ احساس مسئولیت عمومی ندارند، اغلب هم کارمند عادی هستند. اگر متخصصی هم هست، دنبال کار و تحقیق خودش است و فقط از چای و قند کتابخانه استفاده میکند. نهایت اگر رئیسی سختگیر باشد، بخشی از کارها هم انجام میشود. اینکه در ِتلگرام باز است و تلگرام تبدیل به یک کتابخانه بزرگ شده است، هشدار به ماست. الان «تلگرام» کتابخانهای به مراتب بزرگتر از 80 درصد از کتابخانههای کشور است، زیرا فایل بسیاری از کتابها در آنها هست. علاوه بر این در بسیاری از رشتههای دانشگاهی «پایگاههای اطلاعاتی و کتابی» بسیار مهمتر از کتابخانههای فیزیکی هستند. آنها دنبال کتاب چاپی نیستند و مطالب خود را از همین پایگاهها اخذ میکنند. ما منتظر چه هستیم؟ باید تلاش کنیم رابطه کتابخانهها را با شبکههای اجتماعی اصلاح کنیم. در ایران، از این شبکهها بیشتر برای حال و احوالپرسی، کارهای سیاسی و تبلیغاتی و گاه به نمایش گذاشتن رفتارهای ناهنجار استفاده میشود. کتاب در آنها چه جایگاهی دارد؟ کتابخانههای ما در این زمینه چه جایگاهی دارند؟ ما قدرت مانور محدودی داریم که باید بر آن بیفزاییم. محتوای مکتوب را عرضه کنیم، آنها که مشکل حقوقی ندارد. به علاوه در شبکههای اجتماعی فعالیت بیشتری از نظر نشر علم و محتوا داشته باشیم. متأسفانه سخت میشود ذهن افراد کارمند را عوض کرد، آن هم با شندرغاز حقوق که همیشه مشکل کارمندی در ایران بوده است.
نگاهتان به مقوله کتابخوانی و کتابخانهها در جهانی که دیجیتالی شدن جزئی لاینفک از آن شده است چیست؟
بنده بخشی از این پرسش را بالا جواب دادم، اما باید بیفزایم، اصولاً انتقال علم و دانایی، مانند گذشته به وسیله کتاب نیست. الان تا حد زیادی کتاب برای تفنن و سرگرمی شده است. یک عادت است. مردم اطلاعات خود را از شبکههای اجتماعی و عمومی، از ویکیها و وبسایتهای تخصصی میگیرند. ما که کتابخانهدار هستیم، میدانیم در دانشکده علوم، فنی، پزشکی و بسیاری از رشتههای دیگر، عموماً استفاده از پایگاههای اطلاعاتی و فایلها صورت میگیرد، و جز به ندرت از فیزیک کتاب استفاده نمیشود. وقتی زنان در خانه اهل مطالعه چندان نبودند اما اکنون، بسیار بیشتر از مردان، علم و دانش را از همین گوشی بدست میآورند. برای مثال اطلاعات پزشکی بسیار مهمی را از طریق سایتها و کانالهای تلگرامی و واتساپی و ایتایی تحصیل میکنند. این یعنی اینکه مجرای انتقال علم و دانایی عوض شده است. ما باید برای اینها برنامه داشته باشیم. به هر روی حمایت از کتاب، در عصر جدید، حمایت از علم نیست. حمایت از هوش مصنوعی حمایت از علم است. هر چه زودتر باید سرمایه مکتوب بشر تبدیل به فایل و... شود، در سرورها جای گیرد و با سرعت برق در اختیار همه قرار گیرد. کتابی که در 200 نسخه منتشر میشود، از نظر ترویج به چه کار میآید؟ آیا میشود آن را مقایسه با فایلی کرد که در چند ساعت هزاران نسخه آن دانلود میشود؟
آقای جعفریان بسیاری از دوستانتان و افرادی که شما و حیطه کاریتان را میشناسند، شما را با زندهیاد ایرج افشار مقایسه میکنند، اینکه اگر زندهیاد افشار خود را وقف ایرانشناسی و زبان فارسی کرد؛ شما هم خود را وقف ایران شناسی و تاریخ اسلام کردهاید. نگاه خودتان به این مقایسه چیست؟
بنده بارها گفتهام که از لحاظ سبک و سیاق، به مقدار زیادی متأثر از ایشان هستم. همان طور که از دیگر استادانم تأثیر پذیرفتهام. مرحوم سید جعفر مرتضی، سید عبدالعزیز طباطبایی، سید محمدعلی روضاتی، سید مهدی روحانی. زمانی که خانه ما در شهرک قائم تهران بود و تقریباً نزدیک به منزل آقای افشار مرتب به ایشان سر میزدم، ایشان هم لطف داشتند و چندین بار در قم به کتابخانه تاریخ آمدند. زمانی که مجله آینده منتشر میشد، مرتب میخواندم. دوستانی هم داشتم و دارم، مانند جناب مطلبی کاشانی، جواد بشری و بسیاری دیگر که مرتب به منزل ایشان میرفتند و از ایشان متأثر بودند و ما با یکدیگر مشورت میکردیم و رفیق بودیم. آقای ایرج افشار گردن نسل ماحق بزرگی دارد. در کارهای علمی خیلی دست و دلباز بودند. زمانی که در کتابخانه مجلس بودم، چند بار آمدند. فکر میکنم دست کم دو بار آمدند. مهمتر از همه کارهای چاپی ایشان بود که برای ما یک نمونه و الگو بود. حیف، وقتی که به کتابخانه مرکزی آمدم نبودند که بنده را راهنمایی کنند. خدای ایشان و همه استادان ما را بیامرزد.
مورخ کتابشناس
سیدعلی آل داود
حقوقدان، نویسنده و پژوهشگر
دکتر رسول جعفریان اخیراً و دیگربار به ریاست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران برگزیده شد. این انتصاب را نخست باید به دانشجویان و اساتید دانشگاه تهران و سپس به سایر ارباب دانش و محققان تبریک گفت، زیرا او سابقه مدیریت کارآمد و بدیع و کمنظیر در اداره بزرگترین کتابخانههای کشور دارد و خصوصاً با تصمیمات ابتکاری که درباره اداره کتابخانه مجلس و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران اتخاذ کرد و روشهای جدیدی که در ارائه خدمت به دانشجویان و مراجعان دیگر در برنامهریزیها ایجاد کرد بحق او را باید شایستهترین مدیر برای کتابخانههای بزرگ کشور در دوران پس از انقلاب به شمار آورد. دکتر جعفریان اولینبار از نیمه سال 87 به ریاست کتابخانه مجلس منصوب شد و تا حدود چهار سال عهدهدار این سمت بود، البته در حوزه دانش و فرهنگ این مدت، زمان کمی به حساب میآید، اما در همین دوران اندک خدمات مهمی به کتابخانه مجلس و در حقیقت به فرهنگ ایران انجام داده که کمسابقه است و میتوان گفت که خدمات و تلاشهای او در این عرصه قابل مقایسه با کسانی که پس از انقلاب متصدی اداره کتابخانه و مراکز علمی و فرهنگی کشور شدهاند، نیست. بویژه آنچه در زمینه استفاده محققان و پژوهشگران از نسخههای خطی و اسناد انجام شده کاری عظیم و کارستان بوده، چنانکه نمونههای آن تا وقتی که وی ریاست کتابخانه مرکزی دانشگاه را داشت در کتابخانههای مهم و بزرگ جهان نیز کمتر دیده شده بود. اگر بخواهیم فهرستوار و به اختصار به پارهای از خدمات وی در دوره مسئولیت کتابخانه مجلس اشاره کنیم باید موارد زیر را یادآور شویم:
عکسبرداری دقیق و اسکن حدود 20 هزار جلد از نسخ خطی کتابخانه و نصب آن روی سایت کتابخانه مجلس به منظور استفاده همگان، به قسمی که همه پژوهشگران و محققان و افراد علاقهمند میتوانستند بدون پرداخت هیچ هزینه یا دشواری دیگر همه صفحات نسخ خطی موجود در آنجا را در اختیار داشته باشند. اهمیت این امر را محققانی میدانند که تا چند سال پیش برای دراختیارگرفتن تصویر یک کتاب باید بارها به کتابخانه مراجعه کرده، هزینههایی بپردازند و لزوماً آشنایانی برای ورود به حریم کتابخانه دست و پا کنند تا بلکه عکس نسخهای را به دست آورند. هماکنون طبق اطلاعات شنیده شده تصاویر نسخههای خطی فعلاً از روی سایت کتابخانه مجلس حذف شده است.
خرید تعداد زیادی نسخه خطی و سند از فروشندگان و مالکان نسخهها؛ طبعاً باید در نظر داشت که کتابخانه در دوره ریاست جعفریان، برای گردآوری نسخههای خطی و اسناد علاقه وافری از خود نشان داده که موجب شده مالکان نسخههای خطی، آنها را برای فروش به کتابخانه عرضه دارند، از دههها پیش کسانی از مالکان نسخ برای فروش مناسبتر آثار به خریداران خارجی متوسل میشدند، اما طی این سالها کتابخانه مجلس توانست نظر مالکان فروشنده نسخهها را به خود جلب کند. به این ترتیب کثیری از دستنویسهای ارزشمند به تملک کتابخانه مجلس درآمده است.
عکسبرداری و اسکن کلیه کتب چاپ سنگی کمیاب موجود در کتابخانه مجلس و نصب آن روی سایت مجلس و شبکه اینترنت به منظور استفاده همگان.
اهدای چندین مجموعه خطی و نفیس توسط دارندگان آنها به کتابخانه، طبعاً حسن خلق و برخورد صحیح با مجموعهداران این اشیای نفیس موجب اهدای نفایس آنان به کتابخانه مجلس شده است؛ از جمله باید به مجموعه ارزشمند کریمزاده تبریزی و نیز کتب اهدایی شادروان دکتر حسن رهآورد اشاره کرد.
فهرستنگاری نسخ خطی کتابخانه مجلس؛ باید یادآور شد که از سال 1302 تا 1387 فقط حدود 25 جلد از فهرستهای نسخ خطی فارسی کتابخانه تهیه و به چاپ رسیده است، در مدت ریاست ایشان 25 جلد دیگر بر این مجموعه افزوده شد و کار فهرستنگاری نزدیک به اتمام بوده است.
تداوم انتشار مجلاتی چون نامه بهارستان، پیام بهارستان و ویژهنامههای آنها و افزایش صفحات هر یک از جمله باید به ویژهنامههای حقوق در 3 جلد و ویژهنامه پزشکی در 3 جلد و ویژهنامه مردمشناسی در یک جلد اشاره کرد.
تأسیس مجله اسناد بهارستان و راهاندازی بخش اسناد و اسکن کردن آنها به منظور استفاده همگان از مجموعه بیشمار اسناد موجود در مجلس.
تصحیح و طبع و انتشار بیش از 150 مجلد از متون ارزنده زبان فارسی و عربی، بیگمان بیشتر این متون بار نخست است که به چاپ رسیده است.
یکی از ارجمندترین خدمات جعفریان در حوزه ریاست کتابخانه مجلس، آسان کردن ورود علاقهمندان به کتابخانه بوده است. در آن زمان همگان میتوانستند با ارائه کارت ملی به کتابخانه وارد شده و به مطالعه بپردازند. باید مقایسه کرد با وضعیت آن روزهای کتابخانه ملی که برای ورود به هر قسمت باید از هفتخوان گذشت. البته گروهی به این تصمیم و برخی تصمیمات دیگر وی انتقاد وارد کرده و گفتهاند که قرار دادن نسخههای خطی و منابع دیگر به آسانی در اختیار افراد مختلف ممکن است تبعات فاسد دربر داشته و لطماتی به آن آثار وارد کنند. انتقادی است ناوارد و ناصحیح، زیرا اگر کسانی آمادگی ورود به کتابخانه و مطالعه را داشته باشند ولو آنکه در آغاز انگیزه درستی نداشته باشند به تدریج و با مراقبت مداوم باید آنان را تشویق و ترغیب کرد و سرانجام اثر مطلوبی روی آنان برای تحقیق و کتابخوانی به جا خواهد گذاشت.
نوشتهها و تألیفات پرشمار دکتر جعفریان، دانشهای گوناگونی را در برمی گیرد. در حوزه مباحث و مطالعات تاریخی، افزون بر تاریخ اسلام در عصر صفویه و بهخصوص گوشههای مغفول آن نیز محققی کمنظیر است و پژوهشهایی که وی انتشار داده نشانگر آن است که او تسلط بالنسبه کاملی بر منابع در این زمینه دارد. افزون بر آن در تاریخ علم در جهان اسلام و در ایران نیز پژوهشهای گسترده انجام داده و نظریات تازهای عرضه داشته است که همه قابل تأمل است. در این زمینهها او را باید در شمار محققانی به شمار آورد که دلسوزانه همواره نکاتی را برای شناسایی حقایق تاریخ علم در ایران و جهان اسلام ارائه داده است.
دراین مجال کوتاه، فرصت بررسی آثار وی اعم از کتابها و مقالات و سخنرانیها نیست و طبعاً علاقهمندان میتواند به نوشتههای متعدد وی مراجعه کنند. جعفریان در زمره آن دسته از محققان و دانشمندانی است که مستمراً در حال تحول و بازنگری اندیشههای خویش است، چنانچه سالهاست از یادداشتنویسی در مسائل اجتماعی و سیاسی روز که در اوان جوانی بدانها میپرداخت دست کشیده و همه اوقات خود را مصروف پژوهشهای اصیل علمی و تاریخی میکند. دکتر جعفریان با فضای مجازی آشنایی و بلکه علم کامل دارد و تا جایی که من اطلاع دارم چند سایت و گروه را اداره و سرپرستی میکند. او مرتب پیگیر کوششهای علمی اسلامشناسانه و ایرانشناسان در کشورهای عربی و اروپایی است. آثار جدید آن را معرفی میکند و توضیحی هرچند مختصر در باب آنها به دست میدهد. امروزه با تعطیلی اغلب نشریات حوزه کتابشناسی و نقد کتاب، خدمتی را که وی در این زمینه متقبل شده بسیار ارزنده است و علاقهمندان از این گونه اطلاعات بهره سرشار میبرند. از ویژگیهای ممتاز جعفریان، پرکاری و برنامهریزی دقیق و منظم در کارهاست و اشاره به آن شایسته بازگویی است. نمونهای میآورم: در مدت کوتاهی که من سردبیری چند شماره پیام بهارستان، ویژهنامه حقوق، را در کتابخانه مجلس برعهده داشتم از پرکاری و وقتشناسی او حیرتزده بودم، هرگاه شمارهای از نشریه آماده میشد و باید مقدمهای برای آن مینوشت پس از دریافت اثر به صورت مجازی در یکی دو روز مقدمه تایپ شده را برایمان میفرستاد، کاری که در ادوار پس از او تا چند ماه به طول میانجامید.
از شگفتیهای این روزگار است؛ در عصری که بیشتر درسخواندگان حوزههای علمیه در پی ورود به عرصههای سیاسی و اجتماعی هستند از میان آنها دانشمندی ظهور کرده که هم تاریخدان است و هم کتابشناس و هم نسخهشناس و هم عالم دینی برجسته، باری در ادوار قدیم در میان عالمان دینی، کتابشناسان و مورخان برجسته نیز وجود داشتهاند اما در عصر معاصر و در قرن اخیر وجود کسانی چون رسول جعفریان غنیمتی است و باید از هر حیث قدردان کوششهای وی بود و پژوهشهایش را ارج نهاد و با نگاه تحسین و انتقاد بیطرفانه به آنها نگریست. باری به نظر نگارنده این سطور، مهمترین خدمت دکتر جعفریان به فرهنگ ایران را باید در تحرکی دانست که او به مؤسسات فرهنگی و کتابخانهها داده است، گو آنکه پارهای سازمانها در قبال ارائه این خدمات همچنان مقاومت نشان میدهند، اما تردیدی نیست که خدمات و فعالیتهای بیشائبه او تأثیر خود را بر جای خواهد نهاد.
مرد کارهای بزرگ با دستهای خالی
ابوالفضل حافظیان
پژوهشگر نسخههای خطی
بالاترین مدیر هر کتابخانهای در سطح جهان (کتابدار) نامیده میشود و این منصب والا، شایسته کسی است که خود دانش اندوخته و همچنان دانشجو و پژوهشگر باشد. دنیا دیده و آشنا با پیشرفتها و امکانات به روز کتابخانهای و شخصی، موجه و دلسوز و پُر انگیزه برای تسهیل دسترسی دانشپژوهان به منابع کاغذی و دیجیتالی.
امروزه کتابخانههای مراکز دانشگاهی باید مجهز به کتابهای منبع و مرجع، مطبوعات، پایاننامهها، رایانهها، نرمافزارها و برنامههای دیجیتالی و اینترنت و امکان استفاده از هوش مصنوعی باشند. کسی که در مقام کتابدار پاسخگوی مراجعه کنندگان خواهد بود، لازم است بر همه این موارد مسلط باشد و چگونگی استفاده از آنها را بداند و راهنمای دانشجویان در بهرهوری از این امکانات در پژوهشهایشان گردد.
چنانچه کتابخانهای برخوردار از نسخههای خطی و نسخههای عکسی مورد نیاز محققان در رشتههای مختلف علمی باشد، وظیفه مضاعفی بر دوش مدیر کتابخانه قرار میگیرد.
کتابداری موفق خواهد بود که با نسخههای خطی و عکسی و فهرستهای نسخهها و چگونگی مراجعه و استفاده از آنها را به خوبی بداند و در فکر گسترش گنجینه مخطوطات و مصورات کتابخانه باشد. با کتابخانههای داخلی و خارجی ارتباط برقرار نماید و تبادل منابع را در اولویت برنامههای خود قرار دهد.
یکی از معضلات راه دشوار تحقیق در نسخ خطی، امکان دستیابی، مطالعه و درخواست تصویر نسخه خطی از کتابخانهها و گنجوران گنجینههای نسخ خطی است که به آسانی رضایت نمیدهند منابع نفیس و کمیابشان را در اختیار قرار دهند.
کتابخانههای بزرگ ملی و جهانی که مخطوطات نفیس فراوانی دارند، نوعاً گروهی از پژوهشگران را به کار تصحیح و تحقیق و نشر کتابهای چاپ نشده خود میگمارند. شگفتآور و تأسفبرانگیزتر اینکه ورود به یک کتابخانه بزرگ برای استفاده از منابع چاپی و خطی و مطبوعات، با دستانداز و مشکلات مواجه شود و پژوهشگری به بهانه نداشتن مجوز ورود به کتابخانه، دستخالی و ناامید به منزل برگردد و وقتش از این جهت تلف شود. موانع کارآمدی کتابخانه و استفاده بهینه از آنها، بر سر راه محققان بسیار است، مدیری توانمند، کاردان، متفاوت و تحولخواه، شجاع و خط شکن لازم است که زنجیرها و قیدوبندها را از پیکیر نحیف پژوهش بازنماید و جان تازه در آن بدمد و پیشرفت در قافله علم را برای اساتید و جوانان وطن رقم زند.
فرار غم انگیز مغزها، تنها به قصد برخورداری از امکانات اقتصادی و زندگانی مرفه صورت نمیگیرد بلکه آنچه اساتید و دانشجویان را به مغرب زمین میکشاند، وجود امکانات فراوان و به روز برای ادامه تحصیل و ترقی در زمینههای علمی است.
در ایران عزیز هم میتوان استفاده از منابع موجود را آسانتر کرد و کتابخانهها را به تجهیزات و امکانات پیشرفته مجهز نمود تا جوانان ما در وطن خود بمانند و در اینجا بیاموزند و ببالند و به مردمان سرزمین خود خدمت کنند. دکتر رسول جعفریان از نوادر روزگار ماست؛ هم در کارهای پژوهشی اعم از تألیف کتاب و مقاله نویسی و تدریس و کار مطبوعاتی و تصحیح متون خطی و هم در عرصه مدیریت فرهنگی و کتابداری.
جعفریان همواره دغدغه پیشرفت کاروان علم در ایران اسلامی را دارد. استاد تمام دانشگاه تهران است، عضو فرهنگستان علوم، بنیانگذار و مدیر کتابخانه بینظیر تخصصی تاریخ اسلام و ایران، مورخ نامآور و مؤلف صدها کتاب ارزشمند و مقالات پژوهشی و دهها اثر تصحیحی، میتواند زندگی بیدغدغه و مرفهی برای خود و خانوادهاش در مغرب زمین فراهم سازد، اما دغدغههای علمی و وطنپرستی و عشق به پیشرفت ایران، او را بیقرار میکند. او ریاست کتابخانه و مرکز اسناد مجلس را پیش از این تجربه کرده و در آنجا خوش درخشید و در چهار سال آنچه کاشت و برداشت علمی به ارمغان آورد، بیش از کارنامه هشتاد ساله آن مرکز مهم بود. ناگفته نماند که بودجه و امکانات کتابخانه مجلس و رئیس محترم مجلس دستش را برای اقدامات بزرگ باز میگذاشت و ایدههای ناب و پشتکار بینظیر دکتر جعفریان پول را به گوشت و خون بدن پژوهش تبدیل میساخت.
جعفریان سالیانی نیز در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کتابدار بود، اما با دست خالی! ایدهها و انگیزهها و توانمندی و دانایی او بیشتر شده بود، اما دریغ که بیمایه فطیر است! در عین حال با دست خالی ساخت و خدمت شایانی ارائه کرد.
اکنون به تعبیری بار دیگر ایثار نمود و ریاست کتابخانه دانشگاه تهران را پذیرفت، به امید آن که بتواند دغدغههای علمی خیرخواهانه خود را پیگیری نماید، اما همچنان خزانه بیرمق است. بیاییم این سرباز توانمند و کاردان وطن را یاری کنیم، امکانات لازم برای کتابخانه دانشگاه فراهم نماییم. پیشنهاد میکنم هرکه دل در گرو ایران دارد، ماهیانه مبلغی را به کتابخانه دانشگاه تهران اختصاص دهد، دولت را در این شرایط خاصی که کشور با آن مواجه است، کمک کنیم و به حسب رشته کاری خود برای ملت قدمی برداریم. مشخصاً اگر هریک از اهالی دانش و پژوهش، ماهیانه فقط پانصد هزار تومان به حساب کتابخانه دانشگاه تهران واریز نمایند، بدون شک میلیاردها دلار به سود کشور خواهد شد. فرض کنیم 2000 نفر ماهیانه این مبلغ را از سر مهرورزی، علم دوستی و وطن پرستی به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ببخشند، با وجود مدیر دلسوز و کاربلد و دغدغهمندی همچون جعفریان، کتابخانه دانشگاه تهران در میان کتابخانههای دانشگاهی جهان خوش خواهد درخشید. ایدون باد.
اگر ندوید، به او نمیرسید!
سوسن اصیلی
نویسنده و نسخهشناس
هنگامی که در روز 13 آبان 1396 دکتر رسول جعفریان، استاد تاریخ دانشگاه تهران، برای اولینبار به ریاست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران برگزیده شد کتابخانه مرکزی در یک خمودگی جانفرسا به سر میبرد. چند سال تلاش ایشان در کتابخانه مرکزی باعث نزدیک شدن این کتابخانه به جایگاه اصلی خود شد، اما سه ، چهار سال زمان بسیار کمی است. پس از ایشان کتابخانه به سمت سراشیبی قدم برداشت و حالا بار دیگر از دی ماه 1403 سکان کتابخانه مرکزی را به ایشان سپردند تا بلکه جانی دوباره گیرد. خدماتی که جعفریان برای کتاب و کتابخانه در ایران انجام داده برای همیشه در حافظه ملی ایران باقی خواهد ماند. در این مختصر مجال پرداختن به همه ابعاد این خدمات نیست. بنابراین چند وجه مهم از عملکرد دکتر جعفریان به کتابخانهها را اینجا ذکر خواهم کرد.
دسترسی آزاد به منابع: یکی از دغدغههای اهل علم در جهان امروز دسترسی آزاد پژوهشگران به منابع است. وقتی جعفریان به ریاست کتابخانه مجلس برگزیده شد برای اولینبار تصویر نسخههای خطی را در اختیار عموم قرار داد. او تابوی نسخه خطی را پس از چندین دهه شکست. پس از آن کتابخانههای دیگر کمی دیدگاه خود را نسبت به نسخههای خطی بازتر کردند. در کتابخانه مرکزی نیز همین کار را انجام داد و نسخههای خطی را به طور رایگان در اختیار همه قرار داد. گرچه با رفتن او از این مراکز مسئولین محترم دوباره به حالت قبل بازگشتند. چنان که کتابخانه مجلس باز هم جان محققین را برای دادن نسخه خطی به لبشان میرساند و کتابخانه مرکزی نیز بعد از رفتن ایشان در سال 1399 بلافاصله دسترسی به نسخهها را قطع کرد. ای کاش همه کسانی که متولی منابع پژوهشی هستند بدانند که ایشان فقط خادم اهل علم هستند و نه مالک کتابی که یک نویسنده برای نوشتن آن عمری را سپری کرده است.
دور از حواشی: یکی از ویژگیهای دکتر جعفریان هنگام کار فقط پرداختن به کار است. چنانکه به هیچ کس اجازه نمیدهند به حواشی مسموم محیط کارمندی بپردازد. کارکنان اجازه بدگویی از دیگران را نزد ایشان ندارند. با دیگران فقط در مورد کار صحبت میکنند و البته آنقدر کار به کارکنان میسپارند که فرصت این رفتارها را ندارند. وقتی با جعفریان کار میکنید باید بدوید تا به او برسید. همیشه جلوتر از همه است. هر کس در کنارش قرار گیرد قطعاً باید آماده باشد تا کار جدید به او محول شود. من همیشه میدیدم که کارکنان از این موضوع خوشحالند. هیچ کس از حواشی بیحاصل و جانکاه لذت نمیبرد.
همگام با تکنولوژی: دکتر جعفریان با تکنولوژی روز بهخوبی آشناست و تلاش میکند در کارها از آن سود برد. استفاده از نرمافزارهای مختلف، پرداختن به هوش مصنوعی، اطلاعرسانی مداوم در فضای مجازی و جذب مخاطبین به کتابخانه از جمله کارهایی است که ایشان به صورت پیگیر انجام میدهد. فقط نگاهی به کانال کتابخانه مرکزی در طول این دوهفته نشان میدهد چه حجمی از اطلاعات مفید و کاربردی در دسترس مخاطبین قرار دادهاند.
به هر حال سخن گفتن از مردی که همه وقت خود را صرف کتاب و کتابشناسی کرده است در چند جمله کاری دشوار است. امیدوارم جعفریانهای دیگری بدون بخل و بغض در رأس کتابخانههای ما قرار گیرند تا اهل پژوهش با دغدغههای کمتری به کارهای خود بپردازند.
پُل پیوند حوزه و دانشگاه
غلامرضا امیرخانی
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی
اواخر دهه هفتاد که رسول جعفریان به عضویت هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران درآمد، کمتر کسی فکر میکرد که ایشان با چنان سرعتی بتوانند ارتباطی مؤثر و علمی با دیگر همکاران خود برقرار کنند، آن هم در گروهی که اساتید نامداری چون احسان اشراقی و باستانی پاریزی و جوانترهایی مانند منصور صفتگل و محمدباقر وثوقی حضور داشتند. توانمندیهای علمی جعفریان موجب شد صمیمانهترین ارتباطها و رفاقتها در گروه تاریخ شکل گیرد که زبانزد همگان بود. زندگی حرفهای رسول جعفریان از وجوه مختلفی قابل بررسی است، از جمله سبک و سیاق خاصی که در ورود به حوزههای مختلف تاریخی دارد. با آن که حوزه تخصصیاش تاریخ صفویه است اما در حیطه تاریخ تشیع و صدراسلام و همچنین در چند سال اخیر درباره تاریخ علم هم کارهای بسیاری انجام دادهاست؛ آثار ماندگاری نظیر کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران» که همچون دیگر کتابهای جعفریان در هر ویرایش، حجیمتر شده و به آن اطلاعات ذی قیمت تازهیابی اضافه شده است. «اطلس شیعه» یکی دیگر از آثار گرانبهای ایشان است که چندین جایزه برد و کتاب سال هم شد. البته کسب این جایزه با حواشی و ماجراهایی همراه بود. خیلی خوشحالم که دکتر پزشکیان، رئیسجمهوری در مراسمی که به بهانه رونمایی کتاب مصاحبه با رسول جعفریان برگزار شد، با ارسال پیامی از ایشان تجلیل کردند؛ با تکیه بر تجربههایی که از قبل در خاطرمان مانده این توجه امیدوارکننده و گویای آن است که جامعه در حرکت به سوی مسیری است که مفاخرش را قدر بداند. از این ماجرا که بگذریم، دکتر جعفریان در حیطههای مختلفی کار کردهاند که در ابتدا به آنها اشاره شد، در این بین نظرات ایشان درباره تاریخ علم و تمدن اسلامی هم بحث برانگیز است، شاید برخی از اساتید با آنها موافق نباشند. با این حال جایگاه ایشان در این عرصه به گونهای است که عضو پیوسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی است و آنجا هم منشأ اثر است. حضور مؤثر وی در زمان تصدی ریاست کتابخانه مجلس و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نیز بر همگان آشکار است. تحولات مهمی را در هر دو کتابخانه ایجاد کرد و امکانات خوبی را در آن مقاطع در اختیار پژوهشگران قرار داد. دکتر جعفریان آثار تألیفی- تحقیقی متعددی نیز روانه کتابفروشیها کردهاند، البته در کنار اینها ترجمه و تصحیح هم انجام دادهاند. یک نمونه تصحیحهای ایشان، انتشار تصحیح سفرنامههای حج دوره قاجار در چند مجلد قطور است. نکته قابل توجه دیگر آنکه دکتر جعفریان هرجایی رفتهاند، همکاران و همراهان خود را تشویق به نوشتن کرده است. دورهای که ریاست کتابخانه مجلس را به عهده داشتند، اغلب همکاران آنجا تشویق شدند که دست به تحقیق بزنند و بنویسند. مجلات پیام بهارستان و مطبوعات بهارستان در صفحات پرشمار برگرفته از نگاشتههای محققان مختلف خصوصاً همکاران فاضل کتابخانه مجلس بود. از سوی دیگر تأکید ایشان به تکمیل فهرستهای نسخ خطی به خصوص در کتابخانه مجلس در همراهی با فهرستنویسان قم و تهران کار بزرگی را در فهرستنویسی نسخ خطی رقم زد.
جعفریان از تکرار پرهیز دارد و باوجود کثیرالتألیف بودن، شاهد انتشار آثار ارزشمندی ازسوی ایشان هستیم که هریک حرف تازهای برای مخاطب دارند. کارهایی که درباره متون کهن کرده نیز بسیار شاخص است، در هر تحقیق خود مطالب و موضوعات خوبی را استخراج کرده که از جهات مختلفی به کار پژوهشگران میآید. حتی ممکن است اطلاعاتی تلگرافی را از متون استخراج کند که نه تنها سرنخی برای متون تازه خودش شود بلکه راهنمایی مفیدی برای دیگر پژوهشگران در جهت شروع تحقیقهای تازه و حتی تألیف پایاننامه و رساله به دست دهد و نکته آخر و البته بسیار مهم در توصیف شخصیت ایشان آن است که هرگز در انتقال یافتههای خود خساست به خرج نمیدهد، دکتر جعفریان، مورخ و نویسندهای که به خوبی توانسته میان حوزه و دانشگاه پیوند برقرار کند، هرآنچه را طی سالیان سال یافته است خیلی راحت و به رایگان در اختیار همگان قرار میدهد.