کارشناسان و صاحبنظران سیاسی در گفت‌و‌گو با «ایران» تشریح کردند

نشانه های به بار نشستن وفاق

 الهام یوسفی
روزنامه نگار

پیشتر صاحبنظران و کارشناسان سیاسی اعلام کرده بودند که وفاق شکل گرفته و اگر شکل نگرفته، زمینه‌های شکل‌گیری یا نشانه‌های وقوع آن اکنون به مرحله تواتر رسیده است. همکاری سران قوا، کاهش شدید تنازعات سیاسی و پرشدن قابل توجه شکاف میان قوا از نشانه‌های وفاق موردتوجه این کارشناسان بود.
وفاق فقط هم در سطح سیاسی و کلان باقی نماند؛ نشانه‌های عملی و بروندادهای عینی هم داشت که به نفع مردم تلقی می‌شد. رفع فیلترینگ‌ها به‌عنوان اولین رویداد از این‌دست در کشور، بازگشت اساتید و دانشجویان به دانشگاه ها و مانند آنها از نتایج وفاق بود. روز گذشته بهزاد نبوی، رئیس سابق جبهه اصلاحات هم بر این نکته تأکید کرد که وفاق نتیجه داده است. بهزاد نبوی در گفت‌و‌گو با «ایسنا» در تأیید این گزاره که «نشانه‌های نتیجه دادن وفاق ملی وجود دارد» به چند واقعیت اشاره کرد؛ اینکه «بسیاری از اصولگرایان معتدل شبیه اصلاح‌طلبان با مسائل کشور برخورد می‌کنند»، «جلسه سران سه قوه نمادی از وفاق ملی است» و مانند اینها. هرچند نبوی به این واقعیت هم اشاره کرد که تأثیر وفاق، یعنی تأثیر و نمود عینی آن در زندگی مردم، یا به قول وی، «تأثیر وفاق در سفره‌های مردم در صورتی ایجاد می‌شود که کاری کنیم تحریم‌ها برداشته شود.»
البته آنچه بهزاد نبوی گفت، منتقدانی هم دارد. یعنی کسانی هستند که نشست‌ها و همدلی‌های سران قوا را چندان حائز اهمیت نمی‌دانند و وفاق را تنها در نتایج آن برای مردم ارزیابی می‌کنند. این درحالی است که همدلی و همراهی قوا، مقدمه چنان نتایجی است و تا وفاق در این سطح ایجاد نشود، وفاق در سطوح خُرد هم نتایجی نخواهد داشت. مسأله دیگر درباره وفاق، همان چیزی است که درباره دموکراسی‌ها گفته می‌شود. تحلیلگران و نظریه‌پردازان حوزه دموکراسی معتقدند که ایجاد دموکراسی یک‌چیز و حفظ و تثبیت دموکراسی چیز دیگری است. از این‌رو، باید گفت ایجاد وفاق یک مسأله و حفظ و تثبیت وفاق مسأله دیگری است. هرچند هنوز به مرحله تثبیت وفاق نرسیده‌ایم، اما کارشناسان و دیگر فعالان سیاسی هم در گفت‌و‌گو با «ایران» این گزاره را تأیید کرده‌اند که وفاق به نتایج ملموسی رسیده است؛ هرچند مهم‌ترین برونداد یا نتیجه وفاق از نظر هرکدام از آنها متفاوت بوده است، اما به‌رغم این تفاوت‌نظر، در یک چیز اشتراک داشتند: وفاق دارد کار می‌کند.

 

یادداشت

 اول مابه الوفاق را تعریف کنیم

محمد عطریانفر
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران

وفاق مبانی و اصول خاص خود را دارد و به معنای تقسیم مناصب و پست‌های مدیریتی نیست. وفاق موضوعی نیست که صرفاً رئیس‌ جمهوری آن را عرضه کند و از دل آن، با گروهی که تا دیروز مخالف یا رقیب او محسوب می‌شدند، تشریک مساعی کند. اساساً منظور از وفاق چنین نیست. اگر بر آن باشیم تا روایت منطقی‌تری از وفاق ارائه کنیم، منظور از وفاق این است که حوزه سیاسی بر پایه موازین و اصولی که جمهوریت نظام را تأسیس کرده و تشکیل داده، مقرر دارد به مردم از معبر قوانین تصویب شده خدمات درخور و شایسته ارائه کند و مشکلات را از پیش پایشان بردارد. البته این امر متکی بر ظرفیت‌ها و استعدادهایی خواهد بود که در کشور وجود دارد. بنابراین اگر وفاق بخواهد معنای حقیقی پیدا کند باید ابتدا «مابه الوفاق» را روشن کنیم؛ یعنی آن مصداقی که مفهوم وفاق به آن باز می‌گردد. منظور از این مابه الوفاق، در واقع «هدف گذاری» است، یعنی اینکه وفاق که به معنای همکاری است، به واقع همکاری برای تحقق چه امری است؟ این نکته‌ای است که مغفول واقع شده است. اکنون شاهد مذاکرات و بحث‌هایی برای تعیین مناصب و کرسی‌های مدیریتی هستیم که نمی‌تواند بیانگر منظور و مقصود وفاق باشد. در اصل وفاق باید در اصول موضوع یعنی همان همدلی داخلی برای رسیدن به اهداف تعیین شده رخ دهد. بررسی‌ها نشان می‌دهد منظور رئیس ‌جمهوری از وفاق، استفاده از ظرفیت‌های نظام سیاسی، اقتصادی و اجرایی کشور و تنظیم آنها به گونه‌ای که با حداقل هزینه، شاهد حداکثر بهره‌وری در پیشبرد امور کشور باشیم، است. این مبنای وفاق است. بنابراین هر کسی که در این روند دست همدلی و برادری برای تحقق برنامه‌ها و وصول اهداف تعریف شده در قانون دراز کرده باشد یا استعداد مدیریتی آن را داشته باشد، باید مورد استقبال قرار گیرد. هرچند پیش از استفاده از این افراد، لازم است که راستی آزمایی رویکردها هم انجام شده باشد، به این معنا که تجربه عملی آنان در گذشته بر موفقیت و همدلی آنان با وفاق گواهی بدهد. در این شرایط است که می‌توان وفاق را عملیاتی کرد. زیرا در کنار تأکید رئیس ‌جمهوری بر وفاق با شاخص‌هایی که توضیح داده شد، برخی همچنان سهم خواهی را در دستور کار دارند و در کنار اینها انتصاب افراد شایسته، توانمند و همدل با وفاق و مصالح کشور نیز با موانعی روبه‌رو است. بنابراین تا زمانی که همدلی داخلی رخ ندهد وفاق در جامعه عینیت پیدا نمی‌کند.

 

 علامت وفاق  حرکت در مسیر توسعه است

حمیدرضا ترقی
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه

به باور من امروز تعریف مشخصی از وفاق وجود ندارد تا بتوان براساس آن چهارچوبی برای تعین عینی و عملی وفاق تعیین کرد. وفاق به معنی مدارای مردم و جریان‌های سیاسی در راستای حل مشکلات جامعه است. همچنین یکی از علائم وفاق استفاده از تمام ظرفیت‌ها برای رشد و توسعه کشور است.
یکی دیگر از مصداق‌های وفاق استفاده از تمام ظرفیت‌ها در مدیریت است. یعنی ما به سمت حذف کسانی حرکت نکنیم که در منافع ملی اشتراک نظر دارند و روحیه همدلی و هم افزایی میان آنان وجود دارد. بلکه وفاق بیشتر به این معنی است که تلاش کنیم از تجربه این دسته از مدیران در حل مسائل بهره‌مند شویم. این دیدگاه باعث می‌شود زمانی که دولتی با شعار وفاق سکاندار قوه اجرایی شود، نسبت به نیروهایی که چنین ویژگی دارند حساسیت حذف نداشته باشد. بلکه سعی کند آنان را در کنار خود نگه‌دارد.
زیرا این افراد از نظر منافع و مصالح ملی اشتراک نظر داشته و دارای قدرت و روحیه تعامل و مدارا هستند. این اقدام باعث می‌شود وفاق درجامعه تجلی و نمود عینی پیدا کند. مردم نگاه می‌کنند و می‌بینند افرادی که سلایق گوناگونی دارند اما در اصول انقلاب و منافع ملی اشتراک نظر دارند، در کنار همدیگر قرار گرفته تا مشکلات رفع شود.

 

مصداق عینی و عملی وفاق

حسین کنعانی مقدم
فعال سیاسی اصولگرا

به باور من وفاق 12 مؤلفه دارد که اکنون مجال شرح آن نیست. اما این مؤلفه‌های 12گانه نشان می‌دهد که وفاق تنها به این معنی نیست که جریان‌های سیاسی در مدیریت دولت سهم داشته باشند. به تعبیری وفاق میان جریان‌های سیاسی با دولت به معنای وفاق ملی نیست. زیرا وفاق ملی وقتی اتفاق می‌افتد که در وهله اول؛ مردم در زمینه حل مشکلات و مسائل مختلف کشور همدل و همراه باشند. از سوی دیگر جریان‌های سیاسی نیز با کنارگذاشتن رقابت‌های سیاسی و تلاش برای همگرایی و
هم افزایی در حل مشکلات کشور تلاش کنند. فقر، فساد و مشکلات اقتصادی شاخص‌ها یا مؤلفه‌هایی است که نبض مسائل اجتماعی با آنها می‌تپد که اتفاقاً قابل اندازه‌گیری هم هستند. بنابراین هر گاه این مؤلفه‌ها رفع و از گسترش آنها جلوگیری شود، مردم از تحولات سیاسی رخ داده رضایت خواهند داشت. بنابراین به عقیده من مصداق عینی و عملی وفاق همدل شدن جریان‌ها، گروه‌های سیاسی و قوا، حل این مسائل و جلوگیری از گسترش این سه مؤلفه است و به باور من وفاق معنایی جز این نخواهد داشت. وفاق زمانی برای مردم سودمند و قابل لمس است که این مؤلفه‌ها را به عنوان نتیجه عملکرد مسئولان، تصمیم گیران وتصمیم سازان ببینیم؛ یعنی محصول وفاق عینیت یافته باشد. همه جریان‌های سیاسی در کشور باید برای حل این مشکلات به دولت کمک کنند. موفقیت دولت موفقیت نظام است و خود این امر مصداق عینی وفاق است. مردم به دنبال حکمرانی خوب هستند؛ هم حکمرانان خوب و هم حکمرانی خوب. داشتن حکمرانان خوب که می‌تواند پیامد وفاق باشد، به تنهایی کفایت نمی‌کند. مهم این است که مسئولان حکمرانی خوب هم داشته باشند تا بر مشکلات کشور فائق شوند. محصول این وفاق باید قابل رؤیت باشد که همان اقدام عملی در وفاق است.

 

همکاری سران قوا، مهم‌ترین نشانه وفاق

فیاض زاهد
استاد دانشگاه و فعال سیاسی

نمی‌توان گفت که اکنون وفاق شکل نگرفته است و تلاش‌ها برای شکل‌گیری وفاق بی‌نتیجه مانده است. یکی از مهم‌ترین نشانه‌های «وفاق»، همکاری رؤسای قوا در بسیاری از حوزه‌هاست. به تعبیری نوعی همدردی و دلسوزی از سوی قوای مقننه و قضائیه برای حل مشکلات وجود دارد که بسیار به حال دولت و مردم کمک‌کننده است. این درحالی است که پس از توافق برجام، نهادهای درونی علیه دولت اقدام می‌کردند. از سمت دولت وقت هم شاهد بودیم که چه‌بسا برخی از اعضای دولت انتظاری که از آنان به‌عنوان صاحب‌منصبان درون یک ساختار سیاسی می‌رفت را بیان نمی‌کردند یا نشان نمی‌دادند. این امر باعث شده بود سطح دعوا و تنش به حدی بالا برود که در نهایت دود آن به چشم مردم و خود توافق برجام رفت و البته منافع ملی را تهدید کرد. بنابراین وفاق فقط این نیست که رئیس‌جمهوری به‌عنوان پیروز انتخابات با مخالفان و منتقدان سیاسی درون ساختار سیاسی پیوند وفاق ایجاد کند و به آنان پست‌های مدیریتی داده شود. همچنین یک بخش دیگری از وفاق نیروی 50 درصدی اجتماعی است که در این وفاق شرکت نکرد که نتیجه انتخابات گواه آن است. بنابراین هم رئیس‌جمهوری و هم قوا و بخش‌های دیگر، باید برای جذب این 50 درصد سرمایه‌گذاری کنند. اینها بخش مهمی از جامعه هستند که با انتخابات قهر کرده بودند. ما باید چرایی این تصمیم را دریابیم و ببینیم با چه کنش‌هایی می‌توان آنان را بار دیگر با صندوق رأی، حوزه سیاسی و مناسبات و سازوکارهای موجود آشتی دهیم، لذا می‌توان گفت این نشانه‌ها درواقع نشانه‌های مثبتی است، اما کافی نیست و باید سطح عمیق‌تری از همگرایی ملی را ایجاد کنیم.

 

 

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • جهان
  • اقتصادی
  • اطلاع رسانی
  • زیست بوم
  • علم و فناوری
  • ایران زمین
  • ورزشی
  • حوادث
  • اجتماعی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و هشتاد و یک
 - شماره هشت هزار و ششصد و هشتاد و یک - ۳۰ بهمن ۱۴۰۳