«ایران» در گفتوگو با محمد حسین امیر حسینی، استاد «هوش مصنوعی» دانشگاه شرق لندن بررسی کرد
«تکنوفئودالیسم» در دیپلماسی آمریکا
نقش صاحبان شرکتهای فناوری و هوش مصنوعی در شکلدهی به سیاست داخلی و خارجی دولت دوم دونالد ترامپ یکی از مهمترین موضوعاتی است که همزمان با حمایت همه جانبه افرادی مثل ایلان ماسک از کمپین انتخاباتی ترامپ برجسته شد. این موضوع به طور مشخص بر رابطه فزاینده و درهمتنیده فناوری و حکمرانی تأکید دارد. این شرکتها که زمانی صرفاً بازیگران اقتصادی محسوب میشدند، اکنون به عوامل تعیینکنندهای در شکلدهی به سیاستهای بینالمللی تبدیل شدهاند. با آغاز دوره جدید ریاستجمهوری دونالد ترامپ، کانون توجهات به نقش فزاینده صاحبان شرکتهای فناوری و هوش مصنوعی در شکلدهی به سیاستهای کلان کشور معطوف شده است. حضور چهرههای شاخصی همچون ایلان ماسک، مارک زاکربرگ و سوندار پیچای مدیرعامل گوگل در مراسم تحلیف ترامپ، فراتر از یک رویداد تشریفاتی بود. این همکاری شاهد مشارکت مستقیم چهرههای تأثیرگذار بخش فناوری، با دولت برای تأثیرگذاری بر سیاستهای داخلی و خارجی، بویژه در حوزه مقررات هوش مصنوعی (AI) بوده است. مشارکت آنها نشاندهنده همسویی استراتژیک با دکترین «اول آمریکا» است که بر اولویت دادن به منافع ملی بر توافقات چندجانبه تأکید دارد و این پتانسیل را دارد که چشمانداز روابط بینالملل و پویاییهای ژئوپلیتیکی را تغییر دهد. از جمله این تغییرات این است که رهبران فناوری بهطور فزایندهای روشهای لابیگری سنتی را کنار گذاشته و تعامل مستقیم از طریق رسانههای اجتماعی و گفتمان عمومی را انتخاب کردهاند، که منجر به تغییر قابل توجهی در چشمانداز سیاسی شده است. در عرصه سیاست خارجی نیز از آنجایی که ایالات متحده چالشهای ناشی از یک چشمانداز ژئوپلیتیکی به سرعت در حال تحول را هدایت میکند، نقش این چهرههای تأثیرگذار در مواجهه با رقبای خود در عرصه فناوری بویژه چین و هند قابل توجه خواهد بود و از سوی دیگر این فرصتها تهدیداتی را برای کشورهای درحال توسعه و دارنده منابع انرژی در غرب آسیا پدید آورده است. «ایران» در مصاحبه با دکتر محمدحسین امیرحسینی، استاد دانشگاه شرق لندن در حوزه هوش مصنوعی، به بررسی دقیق این موضوع پرداخته که چگونه رهبران بزرگ فناوری، با دیدگاهها و اقدامات خود، مسیر سیاست خارجی ایالات متحده را ترسیم میکنند.
رضا عدالتیپور
روزنامهنگار
تأثیر رهبران بزرگ فناوری را بر تصمیمات سیاست خارجی ایالات متحده چگونه ارزیابی میکنید؟
در دوره جدید ریاست جمهوری ترامپ، شرکتهای فناوری نهتنها بازیگران اقتصادی، بلکه عوامل تعیینکننده در سیاست خارجی ایالات متحده هستند. انحصار آنها در زیرساختهای دیجیتال، پردازش دادههای کلان و هوش مصنوعی مولد، به آمریکا امکان کنترل پیشرفت فناوری در سایر کشورها را داده و رقابتهای ژئوپلیتیکی را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. این شرکتها نهتنها مسیر توسعه فناوری را در دیگر کشورها جهتدهی میکنند، بلکه از طریق شبکههای اجتماعی و اینترنت ماهوارهای، مانند استارلینک، امکان مدیریت افکار عمومی و جریانهای اطلاعاتی در سطح بینالمللی را دارند. در جنگ اوکراین، استارلینک نشان داد که چگونه میتواند مسیر تحولات میدانی را تغییر دهد و در آینده نیز میتواند در کشورهای هدف سیاستهای آمریکا نقش کلیدی ایفا کند. وابستگی دولت آمریکا به فناوریهای این شرکتها در دوره جدید ترامپ پررنگتر خواهد شد، چرا که فناوری یکی از ابزارهای اصلی واشنگتن برای اعمال قدرت و مهار رقبا محسوب میشود.
آیا دیدگاههای مدیران فناوری با اهداف سنتی سیاست خارجی آمریکا همراستا است؟
رهبران فناوری عمدتاً دیدگاهی گلوبالیستی دارند که در برخی موارد با رویکرد ملیگرایانه ترامپ در تضاد است. این شرکتها از جهانی شدن اقتصاد دیجیتال حمایت میکنند و خواهان تداوم روابط تجاری با اروپا، چین و خاورمیانه هستند، در حالی که ترامپ به دنبال کاهش وابستگی به رقبا و افزایش حمایت از تولید داخلی است. اما در حوزههایی مانند امنیت سایبری و کنترل زیرساختهای دیجیتال، این شرکتها با سیاستهای ترامپ همسو هستند. ترامپ در آغاز دولت جدیدش اعلام کرد بخش خصوصی تا سقف ۵۰۰ میلیارد دلار در زیرساختهای هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکند. اما بلافاصله با معرفی مدلهای هوش مصنوعی متنباز و کمهزینه توسط چین، انحصار شرکتهای آمریکایی در این حوزه به چالش کشیده شد. این تحول نهتنها نشاندهنده جنگ فناورانه بین قدرتهای جهانی است، بلکه نقش راهبردی رهبران فناوری در شکلدهی به سیاستهای کلان دولتها را برجسته میکند.
افرادی مانند ایلان ماسک و سوندار پیچای چگونه بر گفتمان جهانی فناوری و حکمرانی دیجیتال تأثیر میگذارند؟
ایلان ماسک نهتنها به دلیل تسلطش بر فناوریهای کلیدی، بلکه به واسطه مواضع سیاسی خود، یکی از تأثیرگذارترین چهرههای جهان است. حمایت او از ترامپ در انتخابات، نفوذ او در تصمیمگیریهای کلان را بیشتر خواهد کرد. کنترل او بر پروژههایی مانند استارلینک، اسپیساکس و ایکس، به او قدرتی فراتر از یک سیاستمدار سنتی داده است. از سوی دیگر، سوندار پیچای، مدیرعامل گوگل، با رویکرد محافظهکارانهتری بر امنیت دادهها، دیپلماسی دیجیتال و توسعه هوش مصنوعی نظارت دارد و نقشی کلیدی در تنظیم قواعد حاکم بر فضای سایبری جهانی ایفا میکند. تأثیر این افراد بر حکمرانی جهانی، از تصمیمات دولتی فراتر رفته و در عرصههای کلان ژئوپلیتیکی به عاملی تعیینکننده بدل شده است.
نقش هوش مصنوعی در سیاست خارجی آمریکا، بهویژه در حوزه امنیت جهانی و دیپلماسی، چگونه خواهد بود؟
هوش مصنوعی به ابزاری استراتژیک در سیاست خارجی امریکا تبدیل شده است. این فناوری در حوزه امنیت جهانی با شناسایی تهدیدات سایبری، تحلیل دادههای ژئوپلیتیکی، پیشبینی تحولات سیاسی و شبیهسازی تصمیمات استراتژیک نقش کلیدی دارد. در حوزه دیپلماسی نیز از هوش مصنوعی برای مدیریت افکار عمومی، هدایت روایتهای رسانهای و حتی تأثیرگذاری بر سیاستهای داخلی و تصمیمات کلان کشورهای رقیب استفاده میشود. همچنین از طریق پردازش دادههای کلان، میتوان فهمید که چگونه افکار عمومی چه در داخل آمریکا و چه در دیگر کشورها نسبت به سیاستهای ایالات متحده واکنش نشان میدهند. دولت ترامپ با سرمایهگذاری در این حوزه، به دنبال حفظ برتری آمریکا در رقابت فناوری و تقویت قدرت دیپلماتیک خود در سطح بینالمللی است.
پیامدهای فعالیت شرکتهای فناوری به عنوان عوامل غیررسمی سیاست خارجی چیست؟
شرکتهای فناوری به بازیگران غیردولتی سیاست خارجی تبدیل شدهاند و نقش آنها در این حوزه در دوره جدید ترامپ برجستهتر خواهد شد. از یک سو، این شرکتها میتوانند اهرم فشار علیه رقبا باشند و با کنترل زیرساختهای دیجیتال و خدمات اینترنتی، تحریمهای غیرمستقیم و محدودیتهای فناورانه را بر کشورهای هدف اعمال کنند. اما از سوی دیگر، این مسأله چالشهایی را برای واشنگتن ایجاد خواهد کرد، چرا که شرکتهای فناوری، برخلاف دولتها، منافع مالی و تجاری خود را در اولویت قرار میدهند و ممکن است در مواقعی، سیاستهای مستقلی اتخاذ کنند که الزاماً با استراتژی کاخ سفید همسو نباشد.
رویکرد کلان این افراد چه تأثیری بر سیاست خارجی ترامپ بر خاورمیانه و ایران خواهد داشت؟
خاورمیانه و بهویژه ایران همواره در سیاستهای دیجیتال و امنیت سایبری آمریکا مورد توجه بوده است. گسترش اینترنت ماهوارهای استارلینک و تسلط شرکتهایی مانند متا، ایکس و گوگل بر جریان اطلاعات، میتواند نقش مهمی در شکلدهی به افکار عمومی در منطقه داشته باشد. تحریمهای شرکت هایی مانند Nvidia نیز دسترسی کاربران ایرانی به سرورهای ابری AWS، Azure و Google Cloud که از GPUهای پرقدرت Nvidia استفاده میکنند را محدود کرده که مانعی برای پیشرفت فناوری و استارتاپهای دانشبنیان است. در حوزه امنیت سایبری، همکاری دولت آمریکا با شرکتهای فناوری برای مقابله با تهدیدات سایبری و یا ایجاد تهدیدات سایبری، بهویژه در قبال ایران، افزایش خواهد یافت. هرچند ایران نیز در این حوزه پیشرفتهای قابلتوجهی داشته و به یک بازیگر مستقل تبدیل شده است. از سوی دیگر، روابط آمریکا با متحدان منطقهای خود از طریق همکاریهای فناورانه و امنیتی تقویت خواهد شد. این امر میتواند در موازنه قدرت سایبری در منطقه تأثیرگذار باشد. اما همزمان تلاش ایران در راستای توسعه زیرساختهای مستقل و تقویت همکاریهای فناورانه با شرکای شرقی خود و سایر کشورهای منطقه میتواند چالشهای جدی برای ایالات متحده ایجاد کند.