ترامپ می تواند ویلیام مک کینلی دوم باشد؟

فرمان بازگشت جهان به قرن نوزدهم

این هفته در واشنگتن رئیس‌جمهوری دونالد ترامپ، با اقداماتی به ظاهر متناقض، لحظات پرهیجان و شوک‌آور را رقم زد.
اول، او تعرفه‌هایی بر بزرگ‌ترین شرکای تجاری آمریکا اعمال کرد تا قدرت ایالات متحده را در جهان نشان دهد. سپس دستور داد تا کارمندان آژانس کمک‌های بین‌المللی ایالات متحده (USAID) – کسانی که برنامه‌های امداد اضطراری، بهداشت، آموزش و حل‌وفصل تعارضات جهانی را مدیریت می‌کنند – ظرف ۳۰ روز به خانه بازگردند.
یک نمایش از قدرت جهانی و سپس یک عقب‌نشینی. اما این دو اقدام کمتر از آنچه به نظر می‌رسد متناقض هستند.
چرا که ترامپ این هفته روشن کرد که این دو، هر دو جنبه‌های یک دیدگاه تغییر یافته و رادیکال از روابط آمریکا با جهان هستند ؛ ترک اصول سیاست خارجی که در هشت دهه گذشته توسط دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه پذیرفته شده بود.
ترامپ امیدوار است که «نظام بین‌المللی مبتنی بر قواعد» که از زمان جنگ جهانی دوم عمدتاً توسط ایالات متحده ساخته و رهبری شده است، به پایان برسد. همچنین فرضیه اصلی مبنی بر اینکه منافع آمریکا بهتر از طریق همکاری با متحدان خارجی خود برای ترویج امنیت مشترک، دموکراسی، توسعه و تجارت آزاد تأمین می‌شود، از میان برود.

ترامپ می خواهد مک کینلی باشد
ترامپ به صراحت درباره دوران مورد علاقه‌اش صحبت کرده است: دوران پرقدرت «عصر طلایی» آمریکا در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن۲۰، زمانی که ویلیام مک‌کینلی رئیس‌جمهوری بود.
آن دوران دو ویژگی اصلی داشت: تعرفه‌های تجاری سنگین برای حفاظت از شرکت‌های آمریکایی و ترویج صنعتی‌سازی و گسترش قلمرو.
واشنگتن در دوران مک‌کینلی، تعدادی از سرزمین‌های جدید را به دست آورد، از جمله پورتوریکو، گوام، فیلیپین و هاوایی.
هر دو جنبه از میراث مک‌کینلی در این هفته در واشنگتن به نمایش درآمد. اولین مورد، مواجهه ترامپ با دو شریک تجاری کلیدی آمریکا - کانادا و مکزیک - بود که به دلیل تحمیل تعرفه ۲۵ درصدی بر واردات به وقوع پیوست. کاخ سفید، با شیوه‌ای مشابه به دوران مک‌کینلی، این اقدام را بخشی از «دوران طلایی دونالد ترامپ» توصیف کرد. ترامپ و دو همسایه‌اش راهی برای عقب‌نشینی از لبه پرتگاه پیدا کردند و حداقل برای ۳۰ روز از آغاز یک جنگ تجاری جلوگیری کردند. بازارهای جهانی امیدوارند که این توافق بتواند تا دوشنبه آینده تکرار شود، زمانی که چین قرار است به تعرفه ۱۰ درصدی ترامپ بر واردات از پکن واکنش نشان دهد.

بسط دکترین مونروئه
نشانه‌هایی نیز وجود دارد که ترامپ به ایده گسترش قلمرو آمریکا جذب شده است. در روزهای اخیر، او تمایل خود را برای اعمال کنترل آمریکا بر جزیره گرینلند - یک سرزمین خودمختار که بخشی از متحد ناتو، دانمارک است - ابراز کرده است و همچنین برای بازپس‌گیری مالکیت کانال پاناما توسط آمریکا و برای الحاق کانادا به عنوان پنجاه‌و یکمین ایالت آمریکا.
در تمام این جبهه‌ها، او به وضوح اعلام کرده است که تعرفه‌ها سلاح انتخابی او خواهند بود. او به خبرنگاران گفت: «تعرفه‌ها بسیار قدرتمند هستند، هم از نظر اقتصادی و هم در گرفتن هر چیزی که می‌خواهید.»
و این هفته او در یک کنفرانس خبری کاخ سفید لیست خواسته‌های قلمرو را گسترش داد. او پیشنهاد داد که آمریکا باید «مالکیت بلندمدت» نوار غزه را به دست بگیرد، ۲ میلیون فلسطینی آنجا را بیرون کند و «ریویرا خاورمیانه» در آنجا بسازد.
سؤالی که اکنون مطرح است این است که پذیرش دیدگاه «مک‌کینلی ۲» ترامپ درباره نقش آمریکا در جهان در عمل چه معنایی خواهد داشت: برای منافع واشنگتن، برای نظم بین‌المللی چند دهه‌ای که او می‌خواهد آن را نادیده بگیرد و برای رقبای واشنگتن و متحدانش در خارج از کشور.

جهانی متفاوت از قرن 19
در حال حاضر، شواهد فزاینده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد کشورهای مختلف، دیگر نمی‌توانند به سابقه همکاری خود با آمریکا، به فرضیه هدف‌ها و ارزش‌های مشترک یا حتی به توافقنامه‌های مکتوب تکیه کنند تا روابط خود را در مسیر درست حفظ کنند.
واضح‌ترین هشدار در این زمینه از اقدام ترامپ در اعمال تعرفه‌ها علیه کانادا و مکزیک به صدا درآمد؛ کشورهایی که نه تنها از نظر اقتصادی به‌شدت با آمریکا مرتبط هستند، بلکه امضا کنندگان توافقنامه تجارت آزاد هستند که خود ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری‌اش درباره آن مذاکره کرده بود.
اما ممکن است محدودیت‌های عملی وجود داشته باشد که مانع از آن شوند تا رئیس‌جمهوری آمریکا بتواند روابط این کشور را با باقی جهان به این شدت تغییر دهد به دلیل اینکه جهان امروز بسیار متفاوت از زمانی است که رئیس‌جمهوری مک‌کینلی در کاخ سفید بود.
امروزه جهان از نظر اقتصادی بسیار بیشتر به هم پیوسته است. تولید تقریباً هر چیزی در هر جایی نیازمند منابع و اجزایی است که در مرزهای هیچ کشوری حتی آمریکا یافت نمی‌شود.

شاید ترامپ پا پس بکشد
این ممکن است ترامپ را به سمت مصالحه در جنگ تعرفه‌ای که به وضوح قرار بود به اقتصاد آمریکا آسیب برساند، سوق داده باشد.
در حالی که قدرت‌های بزرگی مانند آمریکا و چین هنوز رقابت مستقیم دارند، منابع دیگری از ثروت و قدرت وجود دارند: اتحادیه اروپا، به‌عنوان مثال و اقتصادهای در حال ظهور در جنوب جهانی.
همه این کشورها علاقه دارند که از درگیری مستقیم با آمریکا اجتناب کنند. اما آنها همچنین گروه‌های تجاری منطقه‌ای را تشکیل داده‌اند که به طور فزاینده‌ای در حال گسترش روابط اقتصادی با یکدیگر هستند.
این امر به نظر نمی‌رسد که بتواند اولویت ترامپ برای اقدام یک‌جانبه به جای تعامل بین‌المللی در بازسازی سیاست خارجی آمریکا را برطرف کند.
این موضوع در این هفته با خروج ناگهانی کارکنان آژانس کمک‌های بین‌المللی ایالات متحده آمریکا و پیشنهاد شگفت‌آور رئیس‌جمهوری – که بدون هماهنگی با هیچ یک از متحدان خاورمیانه‌ای – برای بازسازی نوار غزه به نمایش گذاشته شد.
اما در خلأ ناشی از عقب‌نشینی آمریکا، قدرت‌های دیگر ممکن است فرصت را غنیمت شمارند و وارد میدان شوند و شاید هیچ‌کس بیشتر از چین مشتاق نباشد.
منبع: The Christian Science Monitor

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • جهان
  • اقتصادی
  • اندیشه
  • حوادث
  • علم و فناوری
  • ایران زمین
  • اطلاع رسانی
  • اجتماعی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و هفتاد و سه
 - شماره هشت هزار و ششصد و هفتاد و سه - ۲۰ بهمن ۱۴۰۳