وابستگی زدایی، ارمغان انقلاب اسلامی برای ایران بود
۴۶ سال استقلال
انقلاب اسلامی به معنای نوعی تغییر بنیادین اجتماعی از سوی مردم است. برای سنجش هر تغییر باید به این نکته توجه داشت که اساساً شرایط قبل از تغییر چگونه بود، چرا مردم اعتراض کردند و بعد از بروز انقلاب چه تغییری پدید آمد؟
محور تغییراتی که مردم ایران پیش از 22 بهمن 1357 بهدنبال آن بودند، تبدیل «وابستگی» به «استقلال» بود. به گواه تاریخ، شعار محوری مردم در سالهای 56 و 57، استقلال و آزادی بود. به عبارت دیگر، استقلال یک اصل اساسی بود که مردم آن را مطالبه میکردند و به همین جهت در شعار محوری انقلاب قرار گرفت. یکی از ویژگیهای منفی حکومتهای قاجار و پهلوی، وابستگی به کشورهای بیگانه از جمله انگلیس و امریکا بود. به همین خاطر چه در دوره سلطنت قاجاریه و چه سلطنت پهلویها، شاهد جنبشها و نهضتهای اجتماعی مثل تحریم تنباکو، مشروطه و ملی شدن صنعت نفت بودیم که فصل مشترک آنها استقلالخواهی جامعه است. موضوعی که نشان میدهد در تاریخ معاصر ایران، استقلالطلبی برای مردم، رهبران مذهبی و حتی چهرههای علمی و فرهنگی جامعه مطرح است، اما نتیجه چندانی ندارد و با بنبست روبهرو میشود، بنبستی که بهمنماه 57 و با پیروزی انقلاب اسلامی شکسته شد.
در راستای همین استقلالطلبی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اصل استقلال از چنان ارج و منزلتی برخوردار شد که به همراه اصل آزادی، در کنار اسلام بهعنوان اصلی تفکیکناپذیر به قانون اساسی کشور راه پیدا کرد و حفظ استقلال وظیفه آحاد ملت و دولت و کارویژه اصلی سیاست کشور تلقی شد. در اهمیت مقوله «استقلال» همین بس که از نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی، یکی از شاخصهای مهم و جزء تفکیکناپذیر آرمانهای اصلی انقلاب به شمار میرود. استقلال سیاسی مسئولان در دوره جمهوری اسلامی، حتی با وجود اختلافنظرهای فراوان جریانهای مختلف سیاسی که در چهارچوب قوانین کشور هستند، بهخوبی توانسته در وهله اول وابستگی شدید سیاسی پهلویها به بیگانگان را خدشهدار و در وهله دوم ارزش استقلال سیاسی را در جامعه نهادینه کند، بهطوری که اصطلاحاً باج دادن به کشورهای دیگر، بهعنوان یک منکر در جامعه پذیرفته شده است. جدای از این، برخلاف رژیم پهلوی که مفهومی به اسم «مردمسالاری» محلی از اعراب نداشت، در دهههای پساانقلاب اسلامی، این رأی اکثریت مردم است که سرنوشت جامعه و تغییر نخبگان را مشخص میکند. رویکار آمدن دولتهای مختلف و تغییر فرمان سیاسی و اجرایی کشور در دهههای گذشته، شاهدی بر این مدعاست.
در حوزههای دیگر نیز، از جمله حوزه نظامی چنین استقلالی حاکم است. مثلاً برخلاف حکومت پهلوی که ایران را به انبار تسلیحات کشورهای غربی تبدیل کرده بود و عدم حضور مستشاران نظامی موضوعیت این تسلیحات را از بین میبرد، جمهوری اسلامی ایران وابستگیزدایی و اقتدارزایی در حوزه نظامی و امنیتی را در دستور کار 46 ساله خود قرار داده است.
مردم ایران حزباللهی باشند یا غیر حزباللهی، ملیگرا و ناسیونالیست باشند یا جهانوطنی و طرفدار نظریه «امت واحده»، ایران را برای اسلام بخواهند یا اسلام را برای ایران و اساساً جمهوری اسلامی ایران را قبول داشته باشند یا نه، روی یک گزاره اتفاقنظر دارند و آن لزوم حفظ استقلال کشور است. ضرورتی که با نگاه به تجربه قحطی ناشی از سیاستهای استعماری انگلیس در سالهای نهچندان دور، بازخوانی خفتی که ارتش رضاخان به نمایندگی از مردم، در شهریور 1320 متحمل شد، یادآوری کودتای 28 مرداد و ذبح دانشجو پای رئیسجمهوری امریکا ایجاد شده و هزینه گزافی برای آن پرداخت شده است. ضرورتی که شاید در روزهای پیش از بهمن 57 یک رویای دستنیافتنی بود، اما حالا 46 سال است که به یک ارزش و هنجار عمومی تبدیل شده است.

