موزه‌ای با مجموعه اسباب‌بازی‌هایی که یک قرن خاطره را زنده می‌کند

سفر به دوران کودکی

کوچه «لولاگر» معروف یا همان کوچه قرینه شهر تهران، کنار پیتزا «داوود» قدیمی‌ترین پیتزا‌فروشی پایتخت، پلاک ۸ موزه اسباب‌بازی؛ جایی که بزرگ‌ترها وقتی قدم در ساختمان آن می‌گذارند، پرت می‌شوند به دوره کودکی‌شان و بچه‌ها با دیدن خانه‌ای پر از اسباب‌بازی سر ذوق می‌آیند. اگر به این موزه بروید، مهم نیست چند سال دارید هر چقدر دلتان می‌خواهد، بازی می‌کنید. البته جلوی در ورودی موزه روی تابلو نوشته شده؛ مدت زمان بازدید ۴۰ دقیقه است. این جمله فلسفه جالبی دارد، چون هر کسی با ورود به این ساختمان دو طبقه آن‌قدر در دنیای اسباب‌بازی‌ها غرق می‌شود که گذر زمان را متوجه نمی‌شود. اسباب‌بازی‌ها از سال ۱۳۹۲ توسط مدیر موزه و یکی از دوستانش از کلکسیونرهای ایرانی و خارجی جمع‌آوری شده و از بهار امسال برای کسانی که عاشق اسباب‌بازی هستند در موزه‌ای خصوصی با مجوز رسمی از وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع ‌دستی برای تماشا گذاشته شده است. بنیانگذار موزه اسباب‌بازی می‌گوید:«در روز اگر حتی یک نفر با لبخند از این موزه بیرون برود و حال خوب را در جامعه تزریق کند، برای مجموعه ما کافی است. این اتفاق برای شخص خود من مبارک است و امیدوارم دوام پیدا کند.»

 مرجان قندی
خبرنگار

موزه‌ای برای دل و جان
چندین موزه اسباب‌بازی در دنیا وجود دارد که هر کدام تجربه‌ای منحصر‌به‌فرد را ارائه می‌دهند؛ موزه اسباب‌بازی پانانگ به‌ عنوان بزرگ‌ترین موزه اسباب‌بازی جهان در مالزی، موزه اسباب‌بازی نورنبرگ آلمان با ده‌ها هزار اسباب‌بازی از سراسر دنیا و موزه اسباب‌بازی لندن با مجموعه‌ای بزرگ و کم نظیر از اسباب‌بازی‌های مختلف و موزه اسباب‌بازی استانبول، از مهم‌ترین این موزه‌ها هستند و به بازدیدکنندگان که اغلب بزرگسالان هستند این امکان را می‌دهند تا به دنیای کودکانه خود بازگردند. تهران نیز چند سالی است که به همت یک بانوی علاقه‌مند و پیگیر، صاحب یک موزه اسباب بازی شده تا کشور ما هم از این قافله عقب نمانده باشد؛ هرچند در قیاس با موزه های نامبرده بضاعت کمتری دارد. آزاده بیات، بنیانگذار موزه اسباب‌بازی تهران درباره داستان خلق این موزه می‌گوید:«این موزه از دل پژوهش‌ها و برنامه‌هایی که سال‌ها قبل انجام می‌دادم، متولد شد. طراحی صنعتی خوانده‌ام و تحصیلات تکمیلی‌ام علوم تربیتی است. همیشه درگیر پروژه‌های طراحی اسباب‌بازی بودم. نمونه‌ اسباب‌بازی‌هایی که طی این سال‌ها طراحی کردم به یک تعدادی رسید و تصمیم گرفتم این مجموعه را به شکل موزه برای علاقه‌مندان ارائه کنم. یکی از دوستان ما که از اعضای خانواده لولاگرها هستند اینجا را به ما پیشنهاد دادند. سال گذشته وقتی تصمیم بر این شد اینجا موزه برپا شود، چند نفر از مجموعه‌داران اسباب‌بازی که از دوستانم هستند تعدادی مجموعه به موزه اهدا کردند و با همان تعداد، موزه شکل گرفت و کم‌کم به آن افزوده شد. ما این واحد را با هزینه شخصی مرمت و آماده کردیم. برخی از مخاطبان، بازدید از این موزه را انتخاب می‌کنند چون می‌خواهند داخل این ساختمان قدیمی را ببینند. خود کوچه لولاگر در خیابان نوفل لوشاتو برای خیلی‌ها حس نوستالژی دارد.»
بیات با اشاره به اینکه ساخت اسباب‌بازی‌ها می‌تواند از یک ایده یا اتفاق ساده شکل بگیرد و تبدیل به محصولی درخور شود و به دلیل محبوبیت در طول زمان در دل فرهنگ‌های مختلف ماندگار شود، می‌گوید:«در حال حاضر یک‌هزار و 500 شیء اسباب‌بازی در این موزه به نمایش گذاشته شده و البته بخش دیگری هم آماده است اما به دلیل محدود بودن فضا هنوز در قسمت آرشیو قرار دارد و نتوانسته‌ایم آنها را به نمایش بگذاریم. قدیمی‌ترین اسباب‌بازی از سال 1900 میلادی به موزه آورده شده است. در بخشی از موزه، تعدادی از اسباب‌بازی‌های تاریخی و عتیق را از جای‌جای دنیا با بازسازی یا بازآفرینی شده به نمایش گذاشته‌ایم، اما در این موزه اصل یک شیء قدیمی و باستانی را نمی‌بینید، چون اغلب آنها را در موزه‌های بزرگ دنیا و دولتی به نمایش می‌گذارند. بجز بخش اسباب‌بازی‌های تاریخی و قدیمی، یک بخش هم مربوط به اسباب‌بازی‌های صنعتی و مدرن است که بازه زمانی آن از وقتی است که اسباب‌بازی وارد پروسه تولید صنعتی شد. خیلی از برند اسباب‌بازی‌ها از آن موقع تا امروز کار می‌کنند و همچنان به عنوان برندهای پرفروش دنیا فعال هستند.»

داستان اسباب‌بازی‌ها
این موزه‌دار به اسباب‌بازی‌هایی که میان بچه‌ها و بزرگ‌ترها محبوب هستند و خیلی‌ها با آنها خاطره دارند اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد:«فنر «اسلینکی» یکی از این اسباب‌بازی‌هاست؛ همان فنر بازیگوشی که خیلی اتفاقی توسط ریچارد جیمز و بای جینز در سال 1945 خلق شد و یکی از پرفروش‌ترین اسباب‌بازی‌های قرن شناخته شد. خرس «تدی» هم یکی از محبوب‌ترین عروسک‌های جهان است که کوچک و بزرگ دوستش دارند و قصه جالبی دارد؛ سال 1903 وقتی تئودور روزولت با نام مخفف «تدی» به عنوان بیست‌و‌ششمین رئیس‌جمهوری امریکا -که عاشق شکار هم بوده- برای حل و فصل یک مناقشه بین ایالت‌های لوئیزیانا و می‌سی‌سی‌پی به آنجا می‌رود، در نزدیکی مرز ایالتی با یک بچه‌خرس از‌ نژاد گریزلی مواجه می‌شود اما به آن شلیک نمی‌کند و خبر این ماجرا در رسانه‌ها می‌پیچد. کاریکاتوریستی به نام کلیفورد بریمن، کاریکاتوری از این ماجرا می‌کشد و نام خرس کاریکاتور خود را «تدی» می‌گذارد.»
رویای مشترک 3 تا 99 ساله‌ها
بیات بازدیدکننده‌‌های موزه را از 3 تا 99 سال اعلام می‌کند و می‌گوید:« این موزه علاوه بر اینکه در سنین مختلف مورد استقبال قرار می‌گیرد در میان اقشار مختلف بخصوص دانش‌آموزان و دانشجویان محبوب است، به طوری که برخی از آنها هر چند وقت یک‌بار برای بازدید به موزه می‌آیند. این موضوع برای خودم هم جالب است و فکر نمی‌کردم نسل z جذب موزه شوند اما برعکس ما از این سن خیلی بازدیدکننده داریم. همچنین تعداد بازدیدکننده‌هایی که خانوادگی به اینجا می‌آیند زیاد است، برای همین برنامه‌های جانبی زیادی در موزه برای گروه‌های مختلف برگزار می‌کنیم. مثلاً رویدادی را با عنوان «کوچه‌‌بازی» راه انداخته‌ایم که یک جمعه در ماه، بچه‌ها و بزرگ‌تر‌ها همه با هم در کوچه بازی می‌کنیم. بازی‌ها از میان بازی‌های قدیمی مثل «هفت‌سنگ»، «وسطی» و... که خیلی پرطرفدار هستند، انتخاب می‌شوند. تاکنون این طرح را 4 جمعه اجرا کرده‌ایم که خیلی از آن استقبال شده است. کارگاه ساخت «اسباب‌بازی‌های احمقانه» برنامه دیگر موزه است که خیلی طرفدار دارد. بچه‌ها در این کارگاه، اسباب‌بازی‌های شکسته و آسیب‌دیده خود را به کارگاه می‌آورند و با هم و به وسیله ابزارهایی که اینجا داریم به یک اسباب‌بازی جدید تبدیل می‌شوند. کار دیگری که با مشارکت بازدیدکننده‌ها انجام می‌دهیم، پر کردن آلبومی با عکس‎‌هایی است که هر کدام‌مان با اسباب‌بازی‌های بچگی انداخته‌ایم. برگه‌های اول این آلبوم با عکس‌های همکاران خودمان پر شد اما بعد که بازدیدکننده‌ها عکس‌ها را دیدند ترغیب شدند عکس‌های خودشان را از آلبوم کودکی‌شان جدا کنند و برای اضافه کردن به این آلبوم به ما هدیه دهند یا عکس‌شان را برای ما می‌فرستند و ما پرینت می‌گیریم و به آلبوم اضافه می‌کنیم. این حس خیلی خوبی است که این آلبوم با مشارکت مردم پر می‌شود.»

بی‌خیال دنیای بزرگ‌ترها
سارا عبدالملکی فارغ‌التحصیل رشته نقاشی است و 13 سال می‌شود که عمده فعالیتش عروسک‌سازی است. او که همکاری با موزه اسباب‌بازی را در بخش‌های مختلف انجام می‌دهد، از تجربه‌اش در ماه‌هایی که موزه میزبان مردم بوده و واکنش‌ بازدیدکننده‌ها می‌گوید:«در جامعه کمتر جایی را داریم که کسی با رفتن به آنجا هر چند برای مدت کوتاهی فارغ از مشکلات زندگی و دغدغه‌های روزمره‌ شود که اینجا این اتفاق برای خیلی‌ها می‌افتد؛ البته حتماً بازدیدکننده‌هایی هم بودند که به اینجا آمدند و این اتفاق برایشان نیفتاده است. همیشه هر رخدادی ممکن است مورد علاقه برخی نباشد، اما در 10 ماهی که این موزه فعالیتش را شروع کرده به این شکل بوده که بازدیدکننده‌ها که اغلب بزرگسالان هستند وقتی وارد فضای موزه می‌شوند و گشتی در آن می‌زنند سن‌شان را فراموش می‌کنند و در دنیای کودکی غرق می‌شوند. خیلی از آنها اعتراف می‌کنند که این اتفاق برایشان افتاده است. بارها شده اول مادربزرگ‌‌ها و پدربزرگ‌ها به موزه آمده‌اند و این‌قدر حس خوبی گرفته‌اند که دفعه بعد با بچه‌ها و نوه‌هایشان به اینجا می‌آیند. آنها خاطرات و تجربه‌هایی که از بازی با اسباب‌بازی‌های دوره خودشان دارند با بقیه به اشتراک می‌گذارند. بعضی از اسباب‌بازی‌های موزه برای بچه‌های این دوره جذاب نیست اما برای خیلی‌ها وسیله‌ای برای سرگرمی روزهای بی‌تلویزیونی بوده است.»

لگوهای خاطره‌انگیز
مرضیه یکی از بازدیدکننده‌های موزه است که 29 سال دارد و می‌گوید:«در همین محله زندگی می‌کنم و خیلی وقت است خبر افتتاح این موزه را شنیده بودم، اما امروز دفعه اول است که به موزه آمده‌‎ام. در کودکی زیاد اهل اسباب بازی نبودم و اسباب‌بازی زیادی هم نداشتم و همین موضوع باعث شده بود در این چند ماه بازدید از موزه در برنامه‌هایم نباشد. از دوستانم خیلی تعریف اینجا را ‌شنیده‌ام که چقدر جای دیدنی‌ای است و حس نوستالژی دارد و برای هر کسی که اینجا می‌آید خاطرات زنده می‌شود. امروز هم به خاطر دخترخاله‌ام که دو هفته دیگر از ایران مهاجرت می‌کند و می‌خواهد هر جای دیدنی که در تهران وجود دارد، ببیند و خاطره‌اش را با خود ببرد آمده‌ام، اما از وقتی در موزه گشتم به این فکر می‌کنم چرا در بچگی بازی کردن با اسباب‌بازی‌ها را دوست نداشته‌ام! از میان این همه اسباب‌بازی فقط با لگوها خاطره دارم.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و شصت و دو
 - شماره هشت هزار و ششصد و شصت و دو - ۰۶ بهمن ۱۴۰۳