انعکاس آیین و هنر در آیینه ایرانی
سعید فلاحفر
پژوهشگر هنر
در فرهنگ دهخدا مقابل کلمه «آینه» نوشته شده است؛ «[ی نَ / نِ] (اِ) آهن مصقول و آهن پرداخت کرده و شیشه و بلور پشت بزیبق کرده که صور اشیای خارجی در آن افتد. مرآت. آیینه. آبگین. آبگینه. فرستاد از آن آهن تیره رنگ/ یکی آینه کرده روشن ز زنگ. فردوسی.»
آینه ـ علاوه بر کاربریهای روزمره و نقشی که در علوم اپتیک یا جایگاه تزئینی (دکوراتیو) دارد ـ همواره به عنوان نماد و مثال و تشبیه در ادبیات فارسی و در میان عرفا و فلاسفه رایج بوده و خصوصاً برای تبیین مفاهیمی مثل عالم حقیقت و مجاز به کار رفته است. به طوری که از دوره شعر کلاسیک تا دوره معاصر، کمتر شاعری را میتوان سراغ گرفت که در دایره واژگانی و در اشعار عارفانه و عاشقانه خود از تصویر و تعلیق در آینه برای شرح و بیان مقصودش استفاده نکرده باشد. آینه واسطه نور است چنانکه ماه، آینه آفتاب فرض میشود. آینه تداعی بینهایت است. گاهی واژه آینه را به جایگزینی و مظهر پاکی و صافی و کمال ماده یا صفت ماهوی پیر و مراد به کار بردهاند. آینه میتواند بخشی از ندیدنیها و گوشههای پنهان را آشکار کند. از این جهت انگار آینه حائز قدرتی مثالزدنی میشود تا جایی که مثلاً در داستان وصف اولیاالله و آدم ابوالبشر و...، توانایی نمایش عالم غیب را پیدا میکند. در اخلاق، آینه را نماد کبر و خودبینی میدانند. به همین میزان در فرهنگ عامه باورها و تعابیر متنوعی هم در خصوص شکستن و هم شکسته شدن آینه وجود دارد. آینه همانطور که نشانه تکرار است، به عنوان یکی از پرتکرارترین عناصر تجسمی اندیشه نیز شناخته میشود.
گفتم آخر آینه از بهرِ چیست؟ / تا بداند هر کسی کو چیست و کیست؟
در تاریخ معماری که آشناترین تجربه بروز فرهنگی ایرانیان بعد از شعر محسوب میشود، سابقه استفاده از مفهوم و جاذبه تصویر در آینه، حتی به پیش از رواج تزئینات آینهکاری و فناوری سطوح بزرگ انعکاسی شیشهای و فلزی، در انعکاس سطح راکد آب و حوض و استخر و آبگیر مورد توجه بوده است. نگاه کنید به نمای شرقی کاخ اردشیر از معماری دوره ساسانی و انعکاس آن در آبگیر مقابل بنا.
بدیهی است این سابقه معنایی و تاریخی یا حتی هویتی، هنرمندان تجسمی را هم مثل ادبا وسوسه میکند تا در آثار خود از چنین ظرفیتی برای انتقال مفاهیم به مخاطب بهرهبرداری کنند. خصوصاً با توسعه هنرهای جدید، هنرهای مفهومی و هنر چیدمان و بویژه تثبیت معنای هنر تعاملی، آینه به یکی از مواد و مصالح پرطرفدار تبدیل شده است. همچنین سالهاست که آینه در هنرهای شهری هم به شکل وسیعی استفاده میشود. شاید در بازار هنرهای تجسمی معاصر، آثار هنری «منیر شاهرودی فرمانفرمائیان» ـ که آینهکاری را از تزئینات وابسته به معماری به قرائت جدیدی از اثر هنری مستقل و معاصر تبدیل کرد ـ از شهرت بیشتری برخوردار باشد که به اشکال مختلف مورد تقلید قرار گرفته است.
اما این شیوه پایان حضور آینه در آثار هنرهای تجسمی نیست.
رصد رویدادها و نمایشگاههای هنری از دوسالانههای مجسمه و سرامیک تا نگارخانهها و جشنواره هنرهای تجسمی فجر و... نشان میدهد، استفاده افراطی از آینه در سالهای اخیر، میتواند موضوعی قابل بررسی در نقد هنری باشد. به نظر میرسد تاریخچه مفاهیم منتسب به آینه و تأویلپذیری تصویری آن در کنار جاذبههای بصری در آثار تجسمی، باعث شده عدهای با کاربرد آینه به دنبال وصله کردن مفاهیم نامعلومی به تولیدات هنری خود باشند. بدیهی است خصلت خلاقیت در هنر با چنین کاربرد کلیشهای و به دور از درک عمیق و شخصی قابل جمع نیست و چه بسا موجب تخفیف استفادههای بجا نیز میشود.